فعل‌ها و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن

حتما برای شما پیش آمده است که می‌خواستید در مورد لباس پوشیدن صحبت کنید اما نمی‌دانستید که از چه کلمات و عباراتی باید استفاده کنید. به همین دلیل در این مقاله تصمیم گرفتیم که لیست کاملی از تمامی فعل‌ها و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن را به شما بیاموزیم. بعد از خواندن این مقاله می‌‌توانید به راحتی در مورد لباس پوشیدن صحبت کنید. علاوه بر این تمامی اصطلاحات‌های انگلیسی مربوط به لباس را نیز آورده‌ایم. تا انتهای مقاله همراه ما باشید.

افعال عبارتی لباس

فعل عبارتی یا Phrasal Verb عبارتی است که دو یا سه کلمه از دسته‌های مختلف دستوری به عنوان مثال یک فعل و یک حرف اضافه را ترکیب می‌‌کند. افعال عبارتی در زبان انگلیسی بسیار مفید هستند و در ادامه لیست برخی از افعال عبارتی مفید مربوط به لباس را مورد بحث قرار داده‌ایم.

در ادامه لیستی از 21 افعال عامیانه محبوب و مفید را با تعاریف و مثال‌های آنها مشاهده می‌کنید.

افعال عبارتی رایج انگلیسی

1-  Put on:  برای پوشاندن خود یا شخص دیگری با یک آیتم یا پوشاک.

I usually put on my suit before going to work.

من معمولاً قبل از رفتن به سر کار کت و شلوارم را می‌پوشم.

2- Take off: برای درآوردن لباس

Jack was taking off his shirt when I called him.

جک داشت پیراهنش را در می‌آورد که به او زنگ زدم.

3- Try on: پوشیدن لباس برای اطلاع از متناسب بودن آن.

We need to try on shoes before we decide to buy. 

قبل از تصمیم به خرید، باید کفش را امتحان کنیم.

4-Pull on: برای پوشیدن سریع لباس

She was so late so she pulled on his jacket and went out quickly. 

او خیلی دیرش شده بود و کتش را سریع پوشید و سریع بیرون رفت.

5-Button up: در هوای سرد، لباس خود را محکم ببندید.

You should button up your jacket in winter. 

در زمستان باید کاپشن خود را ببندید.

6- Dress up:  لباس‌های متفاوت بپوشید تا باهوش‌تر از معمول به نظر برسید.

He wants to dressed up like a Chicago gangster for the party .

او می‌خواهد مانند یک گانگستر شیکاگو برای مهمانی لباس بپوشد.

7-Kick off: برای درآوردن سریع کفش

She was so tired so kicked off her shoes and went to bed immediately. 

او خیلی خسته بود، بنابراین کفش‌هایش را در آورد و بلافاصله به رختخواب رفت.

8-Zip up: برای بستن چیزی با استفاده از زیپ، یا محکم شدن با استفاده از یک زیپ

The dress should be zipped up at the front.

در قسمت جلو لباس باید زیپ را بست.

9-Hang up : قرار دادن چیزی روی قلاب یا چوب لباسی

Don’t leave your clothes on the floor, hang them up.

لباس‌های خود را روی زمین نگذارید، آنها را آویزان کنید.

10-Hang out: برای خشک کردن لباس‌ها بعد از شستشو

It was a sunny day, so she hung out the washing.

یک روز آفتابی بود، بنابراین او خشک کردن لباس‌های شسته شده شد.

11-Slip on: خیلی راحت لباس پوشیدن

She slipped on her flip flops in the beach before she went into the sea.

او قبل از اینکه به دریا برود، کفش‌های صندل خیلی راحت پوشید.

12-Wrap up : برای پوشیدن لباس گرم

It was a cold day and she had to wrap up in a thick coat. 

روز سردی بود و او مجبور شد که کت ضخیم خود را بپوشاند.

13-Do up: برای بستن لباس

I have to do up my raincoat and go out.

باید بارانی‌ام را بپوشم و بروم بیرون.

14-Throw on: پوشیدن سریع و بی دقتی لباس

He usually throw on his jeans and T-shirt.

او معمولاً شلوار جین و تی شرت خود را می‌پوشد.

15-Wear out : استفاده از یک لباس تا زمانی که دیگر در وضعیت خوبی نباشد.

He is a poor man and he usually wears out his shoes for a long time. 

او مرد فقیری است و معمولاً کفش‌های خود را برای مدت طولانی می‌پوشد.

16-Go with: لباس‌های متناسب با یکدیگر

This purse can go with your dress and shoes. 

این کیف می‌تواند با لباس و کفش شما ست شود.

17-Take in : برای کوچک کردن یا تنگ کردن لباس

She lost her weight, so her dress doesn’t fit. She has to take it in.

او وزن خود را کاهش داد، بنابراین لباس‌اش مناسبش نیست. او باید آن را تنگ کند.

18-Turn up : برای کوتاه کردن برخی از شلوارها، لباس یا دامن به طوری که متناسب شود.

William’s jeans were too long, so he asked his wife to turn up the bottom of the jeans so they fitted.

شلوار جین ویلیام خیلی بلند بود، بنابراین او از همسرش خواست تا پایین شلوار جین را کوتاه کند تا مناسب شود.

19-Have on: پوشیدن لباس یا نوعی لباس

Joe had nothing on but his shorts.

جو چیزی جز شورتش نداشت.

20-Come off: برای در آمدن یکی از لباس

He was running too fast and his shoes came off in the street

او خیلی سریع می‌دوید و کفش‌هایش (از پایش)در خیابان بیرون آمد.

21-Show off: برای نشان دادن چیزی به بسیاری از مردم

She got engaged and shows off her ring to all her friends. 

او نامزد کرد و حلقه خود را به همه دوستانش نشان داد.

 

بسیاری از افعال مهم عبارتی لباس در بالا توضیح داده شد و شما باید نحوه استفاده صحیح از آنها را بیاموزید. لطفاً توجه داشته باشید که این افعال مفیدترین عبارت مربوط به لباس‌ها هستند به طوری که برخی دیگر از افعال عبارتی لباس‌ها هستند که چندان مفید نیستند.

به همین دلیل ما لیست بالا را برای یادگیری مفیدترین آنها با شما درمیان گذاشتیم. به مثال‌های زیر با برخی دیگر از افعال عبارتی لباس توجه کنید.

افعال عبارتی غیر‌رایج انگلیسی

 

  1. I think she should go on a diet. She can’t get into her dress.

به نظر من او باید رژیم بگیرد. نمی‌تواند لباسش را تنش کند.

  1. These jeans are too small for me. I think it’s better to give them away to my friend.

این شلوار جین برای من خیلی کوچک است. فکر می‌کنم بهتر است آنها را به دوستم تقدیم کنم.

  1. Do you think these shoes go with my suit?

به نظر شما این کفش‌ها به کت و شلوار من می‌آیند؟

  1. I can’t find my slippers. Do you know who slipped them on?

من نمی‌توانم دمپایی خود را پیدا کنم. آیا می‌دانید چه کسی آنها را دزده؟

  1. It’s really difficult for her to pick out a dress for the party. They’re all so beautiful.

انتخاب لباس برای مهمانی برای او واقعاً دشوار است. همه آنها بسیار زیبا هستند.

  1. I will pick up my suit from the dry cleaners today before the party.

من امروز قبل از مهمانی کت و شلوارم را از خشکشویی‌ها گرفتم.

  1. Teenagers never put away their clothes.

نوجوانان هرگز لباس‌های خود را کنار نمی‌گذارند.

  1. Put on you coat, otherwise you may got a cold.

کت خود را بپوشید، در غیر این صورت ممکن است سرما بخورید.

  1. It’s better to take off that hat, you know it looks ridiculous.

بهتر است کلاه را بردارید، می‌‌دانید که به نظر مسخره می‌آید.

  1. There is no need to throw away your clothes, you can recycle them instead.

نیازی به دور انداختن لباس‌های خود ندارید، به جای آن می‌توانید به شکلی دیگر از آن‌ها استفاده کنید.

  1. I always try on shoes before I buy them.

من همیشه قبل از خرید کفش، آن را امتحان می‌‌کنم.

  1. He wears out his clothes quickly because he plays so much.

لباس‌هایش را سریع می‌پوشد چون خیلی بازی می‌کند.

حال که با عبارات فعلی آشنا شدیم، وقت آن رسیده است که شروع به صحبت در مورد لباس پوشیدن کنیم. اما صبر کنید، اگر بخواهیم از فعل یک جزئی استفاده کنیم، چه فعلی مناسب است؟ Wear؟ Put on؟ Get ؟dressed ؟ Carry ‌؟ در ادامه همراه ما باشید که با کاربرد و نحوه استفاده درست از این فعل‌ها را با شما در میان بگذاریم.

لباس پوشیدن

افعال عبارتی مربوط به لباس و لباس پوشیدن

چطور از Wear, Put on, Get dressed & Carry  استفاده کنیم؟

این افعال در برخی از زبان‌ها به اشتباه استفاده می‌شوند. ‌به مثال زیر توجه کنید:

You get up in the morning and get dressed – put on your clothes and after that you’re wearing them. Easy huh? No. These words are tricky and it’s easy to make mistakes. In this video you’re going to learn how to use them correctly.

So Jay is putting on his hat, placing it on his head, and now that action is completed and he’s wearing it.

شما صبح بیدار می‌شوید و لباس می‌پوشید (get dressed). به این معنی که  لباس‌های خود را بر تن می‌کنید ‌(put on) و بعد از آن آنها را می‌پوشید(wearing). آسان است؟ خیر. باید نکات استفاده از این کلمات را دانست چراکه به راحتی ممکن است اشتباه کنید.

تفاوت Wear و Put on چیست؟

‘Put on’ به معنی قرار دادن روی بدن ما است. ابتدا لباس می‌پوشیم(put on)، و سپس آن را می‌پوشیم (wear). بنابراین جی کلاه خود را بر سر می‌گذارد، آن را روی سر خود می‌گذارد و اکنون این عمل به پایان رسیده و او آن را بر سر می‌گذارد(wearing).

Vicki, what’s Jay wearing?
It’s a tin foil helmet. He says he doesn’t want aliens to read his mind.

وقتی چیزی می‌پوشیم (wear) آن الان تن ماست.

I’m wearing a black jacket today

امروز کت مشکی پوشیده‌ام.

wear یک فعل بدون قاعده است.

Wear, wore, worn.

و ” wear” یک فعل گذرا است بنابراین ما همیشه چیزی می‌پوشیم.

می‌توان از این فعل برای کلمات زیر نیز استفاده کرد.

glasses, hats, name tags, jewelry, wigs and makeup.

عینک‌، کلاه‌، برچسب نام‌، جواهرات‌، کلاه گیس و آرایش

Are you wearing my hairspray again?

It was windy today.

آیا دوباره اسپری موی من را زدی؟

امروز باد می‌وزید.

تفاوت Wear و Carry چیست؟

اکنون مراقب باشید زیرا در برخی از زبان‌ها به راحتی می‌توان فعل ” wear” را با فعل ” carry” اشتباه گرفت. این زبان‌ها فقط یک کلمه دارند که هر دو این اقدامات را پوشش می‌دهد، اما در انگلیسی با دو کلمه این اعمال را بیان می‌کنند.

ما وقتی از نگه داشتن چیزی صحبت می‌کنیم از carry استفاده می‌کنیم.

Oh do you need some help?

اوه آیا به کمک احتیاج دارید؟

Absolutely

کاملا

I’ll carry this one.

من این یکی را حمل می‌کنم.

Thanks a lot.

خیلی ممنون.

بنابراین carry در مورد تحمل وزن چیزی است در حالی که ما آن را از جایی به مکان دیگر می‌بریم. Wear  متفاوت است.

I’m carrying an umbrella and wearing a hat.

چتر به دست دارم و کلاه بر سر دارم.

نحوه استفاده از dress

عالی! حالا بیایید به کلمه ” dress’” نگاه کنیم. ” dress’” می‌تواند یک اسم باشد. dress ، لباسی است که زنان از آن استفاده می‌کنند. به عنوان مثال ، a wedding dress به معنی لباس عروس.

اغلب این صفت را می‌شنوید: ” dressed”:

If someone is dressed it means they’re wearing clothes. And if they’re not dressed, they’re not wearing them.

اگر کسی لباس می‌پوشد (dressed) به این معنی است که لباس پوشیده است(wearing). و اگر آنها dressed نباشند، آنها چیزی نپوشیدند.

Aren’t you dressed yet?

هنوز لباس نپوشیدی؟

Do I appear to be dressed?

به نظر می‌رسه که پوشیده باشم؟

Do dress, do hurry. It’s the most wonderful day.

لباس بپوش، عجله کن فوق‌العاده‌ترین روز است.

Aren’t you dressed yet?

هنوز لباس نپوشیدی؟

Do I appear to be dressed?

به نظر می‌رسه که پوشیده باشم؟

Do dress, do hurry.

لباس بپوش ، عجله کن

It’s the most wonderful day.

فوق العاده‌ترین روز است.

دقت داشته باشید که Dress اسم است و dressed  صفت است.

آیا کلمه ” dress” فعل هم می‌تواند باشد؟ یعنی عمل لباس پوشیدن را نشان دهد؟ بله. البته dress زیاد به عنوان فعل استفاده نمی‌شود، اما می‌توانیم از آن به عنوان فعل استفاده کنیم. این بدان معناست که لباس را تن خود کنیم و بپوشیم.

I like to dress smartly for the office.

من دوست دارم برای دفتر کار هوشمندانه لباس بپوشم.

And I like to dress in black.

و من دوست دارم لباس مشکی بپوشم.

We can dress ourselves, we can dress children, and we can dress our pets.

ما می‌توانیم خودمان لباس بپوشیم (dress)، می‌توانیم بچه‌ها را بپوشانیم  (dress)و می‌توانیم حیوانات خانگی خود را نیز لباس بپوشانیم (dress).

We can also dress up for special occasions – dress up means wear formal clothes that are nicer than our normal clothes.

نحوه استفاده از dress up

ما همچنین می‌توانیم برای مناسبت‌های خاص لباس بپوشیم (dress up). به عبارت دیگر (dress up) لباس پوشیدن به این معنی است که لباس‌های رسمی بپوشید که از لباس‌های معمولی ما زیباتر است.

ما همچنین برای هالووین لباس می‌پوشیم (dress up)  و لباس یا کاستوم می‌پوشیم(wear).

در انگلیسی بریتانیایی می‌گوییم ” fancy dress parties ” و در لهجه امریکایی می‌گوییم ” costume parties”.

لباس پوشیدن

تفاوت Wear و Put on

نحوه استفاده از get dressed

وقتی در مورد پوشیدن لباس (putting on)صحبت می‌کنیم، معمولاً از فعل لباس (dress)استفاده نمی‌کنیم. ما از صفت و get استفاده می‌کنیم. بنابراین می‌گوییم:

get dressed.

لباس بپوش.

You’re not dressed yet?

No

We’re leaving in five minutes.

OK, I’ll get dressed now.

هنوز لباس نپوشیدی؟

خیر

پنج دقیقه دیگر می‌رویم.

خوب ، من الان لباس می‌پوشم.

Notice Jay said ‘get dressed’. This is the common expression so you want to learn it.
Get dressed means put clothes on your body, but what about taking them off? What’s the opposite of get dressed?

توجه کنید جی گفت ” get dressed”. این عبارت رایج است بنابراین می‌خواهید آن را یاد بگیرید.

Get dressed  یعنی لباس را روی بدن خود قرار دهید، اما در آوردن آنها چطور؟ متضاد get dressed چیست؟

OK I need you to get undressed. You can put your clothes in this bag.

OK, doctor.

خوب ، من نیاز دارم که شما لباس خود را در بیاورید. می‌توانید لباس‌های خود را در این کیف قرار دهید.

باشه، دکتر.

متضاد get dressed، get undressed است – این بدان معناست که لباس‌های خود را درآورید.

خلاصه ای از تفاوت wear، dress و on put

What are you wearing today?

I’m going to wear my new shoes to school tomorrow!

John used to wear his hair short, but now he is wearing it long.

داشتن لباس بر تن

علاوه بر این می‌توانید بگویید که موهای خود را به شکل خاصی آرایش می‌دهید.

To wear

She always dresses in dark colours.

You’d better get dressed now.  He will be here in ten minutes.

She likes to dress her children in stylish clothing.

پوشاندن لباس به خودتان یا فرد دیگری.

بعد از پوشاندن(dress) خودتان، شما لباس پوشیده‌اید(wearing).

To drees

Dorothy put on her coat and went out.  

Kim had forgotten to put his watch on.

Take that shirt off and put on a new one.

زمانی که لباس می‌پوشید (put on)  شما لباس را روی تن خود قرار می‌دهید تا آن را تن کنید (wear).

و زمانی که می‌خواهید پوشیدن آن را تمام کنید، آن را در می‌آورید (off take)

Put on

حال که با افعال و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن آشنا شوید، وقت آن رسیده به سراغ اسم‌ها برویم.‌ تا انتهای مقاله همراه ما باشید.

آیا “clothing” یک اسم غیر قابل شمارش است؟

کلمه ” clothes” که در انگلیسی /kləʊðz/ یا /kləʊz/ و در لهجه آمریکایی /kloʊðz/ یا /kloʊz/  تلفظ می‌شود، فقط به صورت جمع استفاده می‌شود:

Correct: His new clothes look good.

درست: لباس‌های جدیدش خوب به نظر می‌رسند.

Wrong: His new clothes looks good.

اشتباه: لباس‌های جدیدش خوب به نظر می‌‌رسند.

 

correct :How much do the clothes cost?

درست: هزینه لباس چقدر است؟

wrong :How much does the clothes cost?

اشتباه: هزینه لباس چقدر است؟

کلمه ” clothe” همانطور که ممکن است فکر کنید ” clothes” نیست. این فعل به معنی ” to dress” یا ” provide clothing ” است و کاملا رسمی به نظر می‌رسد و چندان رایج نیست. به عنوان مثال، در عنوان روزنامه می‌توانید بخوانید:

“Third-World parents are desperate to feed and clothe their children”.

“والدین جهان سوم از غذا خوردن و لباس پوشاندن فرزندان خود بسیار ناامید هستند”.

همچنین ، “clothes” و ” cloths” را با هم اشتباه نگیرید. cloth یک تکه پارچه است. به عنوان مثال،

you can wipe a table with a damp cloth.

می‌توانید یک میز را با یک پارچه مرطوب پاک کنید.

در نهایت، ” clothing” یک اسم مفرد که هم معنی ” clothes” است، اما معمولاً برای اشاره به نوع خاصی از لباس استفاده می‌شود، به عنوان مثال. ” protective clothing” به معنی “لباس محافظ”، به جای یک تکه لباس خاص:

correct :I wear these clothes every day.

درست: من هر روز این لباس‌ها را می‌پوشم.

unnatural :I wear this clothing every day. (overly formal)

غیر طبیعی: من هر روز این لباس را می‌پوشم. (بیش از حد رسمی)

وقتی به ” number of clothes” خاصی اشاره می‌کنیم، می‌گوییم ” piece of clothing” ، ” article of clothing” یا ” item of clothing” ، به عنوان مثال:

correct I bought a new piece of clothing.

درست: است من یک تکه لباس جدید خریدم.

wrong I bought a new clothes.

اشتباه: من لباس جدید خریدم

Correct: You’ll get a discount if you buy five or more items of clothing.

درست: اگر پنج یا بیشتر لباس خریداری کنید از تخفیف برخوردار خواهید شد.

Unnatural: You’ll get a discount if you buy five or more clothes.

غیرطبیعی: در صورت خرید پنج یا بیشتر لباس از تخفیف برخوردار خواهید شد.

 

همچنین یک کلمه سنتی و رسمی برای یک پارچه (a piece of clothing)  وجود دارد: a garment. در زبان گفتاری چندان رایج نیست، اما همچنان در نشریات چاپی محبوب است.

 

برویم سراغ اطلاعات تکمیلی در مورد لباس پوشیدن که با استفاده از آن‌ها می‌توانید مهارت خودتان در زبان انگلیسی را به رخ دیگران بکشید.  

لباس پوشیدن

نحوه استفاده از get dressed

اصطلاحات مربوط به لباس پوشیدن و پوشاک

در اینجا برخی از اصطلاحات رایج برای لباس و لباس پوشیدن آمده است. هر سطر شامل معنی اصطلاح به همراه یک ‌مثال است که کاربرد آن را نشان می‌دهد.

  1. at the drop of a hat : بدون نیاز به اطلاع قبلی

My Grandma will babysit for anyone at the drop of a hat.

مادربزرگم برای هر کسی بدون آنکه نیاز باشد از او بخواهند، پرستار بچه می‌شود.

  1. (have a) bee in one’s bonnet : چیزی که کسی را اذیت می‌کند

Milan has had a bee in his bonnet all day, but he won’t tell me what’s wrong.

چیزی میلان را اذیت می‌کند، اما او به من نمی‌گوید که چه مشکلی دارد.

  1. below the belt: فراتر از آنچه عادلانه یا از نظر اجتماعی قابل قبول است

His comment about Manfred’s handicap was below the belt.

نظر او در مورد نقص مانفرد فراتر از نظر عموم بود.

  1. bursting at the seams: دیگر مناسب نیست

I ate too much. I’m bursting at the seams in these jeans.

من خیلی خوردم. من دارم روی درزهای این شلوار جین می‌ترکم.

  1. caught with one’s pants down: آماده نشده

My students caught me with my pants down on Monday. I forgot about the field trip.

شاگردانم روز دوشنبه سوپرایز شدم. سفر میدانی را فراموش کردم.

  1. (have a) card up one’s sleeve: یک برنامه مخفی یا ذخیره داشته باشید

I think Josh has a card up his sleeve cause he wants me to wear a dress to the fast-food restaurant.

فکر می‌کنم جاش برنامه مخفی دارد زیرا می‌خواهد من پیراهن در رستوران فست فود بپوشم.

  1. buckle down: سخت کار کن

It’s almost exam time, so I need to buckle down this weekend.

تقریباً زمان امتحان است، بنابراین باید آخر هفته سخت کار کنم.

8. burn a hole in one’s pocket: پولی که فرد وسوسه می‌شود که خرج کند

Let’s go to the mall after school. There’s a hundred dollar bill burning a hole in my pocket.

بیایید بعد از مدرسه به مرکز خرید برویم. اسکناس صد دلاری رو وسوسه شدم که خرج کنم.

  1. fit like a glove: کاملا مناسب (کیپ بدن)

Anita’s prom dress fits me like a glove.

لباس مجلسی آنیتا کاملا کیپ تن من بود.

  1. fine-tooth comb : با جزئیات بسیار ، بسیار دقیق

The police looked for fingerprints with a fine-tooth comb.

پلیس بسیار دقیق به دنبال اثر انگشت بود.

  1. fly by the seat of one’s pants: با غریزه انجام دهید نه با برنامه

I had never taught art to kids before. I had to fly by the seat of my pants.

من قبلاً هرگز به بچه‌ها هنر آموزش نداده بودم. مجبور شدم با غریزه خود انجام دهم.

  1. handle with kid gloves : با ظرافت رفتار کنید

Please handle my grandmother’s tea set with kid gloves.

لطفا با ست چای مادربزرگم با ظرافت رفتار کنید.

  1. hand-me-down : لباس استفاده شده

We buy hand-me-down skates because the kids’ feet grow so quickly.

ما اسکیت استفاده شده می‌خریم زیرا پای بچه‌ها خیلی سریع رشد می‌‌کند.

  1. hat trick: سه گل زده شده توسط یک نفر

The fans cheered when the hockey player got a hat trick.

وقتی بازیکن هاکی هت تریک کرد، هواداران تشویق کردند.

  1. in one’s birthday suit: برهنگی

The swimmers in the lake were in their birthday suits.

شناگران دریاچه برهنه بودند.

  1. keep one’s shirt on: سعی کنید آرام باشید

I know you’re in a hurry, but please keep your shirt on.

می‌دانم که عجله دارید، اما لطفا سعی کنید آرام باشید.

  1. keep something zipped : چیزی را مخفی نگه داشتن

We know we’re having a boy, but we’re keeping it zipped from the grandparents.

ما می‌دانیم که ما صاحب یک پسر می‌شویم، اما آن را از نظر پدربزرگ و مادربزرگ مخفی نگه می‌داریم.

  1. off the cuff: بدون برنامه‌ریزی گفتن

I didn’t have a speech prepared. Everything I said was off the cuff.

من سخنرانی آماده نداشتم. همه چیزهایی که گفتم بدون برنامه‌ریزی بود.

  1. pull up one’s socks: بیشتر تلاش کن

Marco will have to pull up his socks if he wants to make the football team.

اگر می‌خواهد تیم فوتبال را بسازد ، مارکو مجبور است بیشتر تلاش کند.

  1. put a sock in it: صحبت را متوقف کنید

Put a sock in it! I’m trying to tell a story.

ساکت باشید! سعی می‌کنم قصه بگویم.

  1. put one’s thinking cap on: برای حل مشکل سخت فکر کنید

I can’t remember where the Christmas decorations are. I’ll have to put my thinking cap on.

یادم نمی‌آید تزئینات کریسمس کجاست. باید فکر کنم.

  1. put oneself in someone else’s shoes: تصور کنید اگر در موقعیت شخص دیگری باشید چگونه خواهد بود.

Put yourself in Amber’s shoes. She doesn’t even have a car to drive.

خودتان را جای امبر بگذارید. او حتی یک ماشین برای رانندگی ندارد.

  1. ride one’s coattails: اجازه دهید شخص دیگری تمام کارها را انجام دهد

It was a group project, but everyone rode Andrew’s coattails.

این یک پروژه گروهی بود، اما اجازه دهید که شخص دیگری کارها را انجام دهد.

  1. roll up one’s sleeves: دست به کار سختی بزن

The celebrities rolled up their sleeves and washed cars for charity.

افراد مشهور آستین‌های خود را بالا زده و اتومبیل‌ها را برای امور خیریه می‌شویند.

  1. take one’s hat off to someone: کسی را به خاطر چیزی به او احترام می‌گذارد

I take my hat off to Jim. The doctors said he’d never walk, and he just ran a marathon.

برای جیم کلاه از سر برمی‌دارم. پزشکان گفتند او هرگز راه نمی‌رود و او الان در ماراتن دوید.

  1. wear one’s heart on one’s sleeve: احساسات را آشکارا نشان دهید

My Dad’s not afraid to cry. He always wears his heart on his sleeve.

پدرم از گریه کردن نمی‌ترسد او همیشه احساسات خودش را نشان می‌دهد.

27.wear the trousers : مسئول باشید ، قوانین را وضع کنید

By the looks of things, the kids wear the trousers in this household.

مراقب باشید، بچه‌‌ها در این خانه قوانین را رعایت کنند.

پوشاک

اصطلاحات مربوط به پوشاک به انگلیسی

مروری بر فعل ها و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن

در این مقاله که می‌توان گفت راهنمایی جامع برای فعل‌ها و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن است، سعی شد که عبارات فعلی، فعلی‌های رایج و اصطلاحات را با شما درمیان بگذاریم. ما در وبلاگ موسسه کوییک همیشه با تکیه بر بروزترین اطلاعات و آموزش‌های دنیا به دنبال جامع‌ترین اطلاعات را با شما در میان می‌گذاریم.  پیشنهاد می‌کنم که به سایر مقالات آموزشی وبلاگ ما سر بزنید.

مطالب مرتبط

این نوشته چقدر مفید بود؟

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 14 میانگین: 3.3]

2 نظر یا سوال
Inline Feedbacks
View all comments
Fafa

عشق کردم واقعاً

علی

بسیار عالی و کاربردی. تشکر فراوان دارم.

موسسه تخصصی زبان کوییک - آموزش تضمینی زبان از مبتدی تا پیشرفته