اصطللاحات انگلیسی وسایل نظافت را باید یاد بگیرید تا بتوانید از آنها برای صحبت در مورد تمیز کردن به زبان انگلیسی استفاده کنید. هنگامی که میخواهید در مورد نظافت صحبت کنید، باید لغات و اصطلاحات آن را بدانید. در این مقاله 29 اصطلاح که در آن از clean استفاده شده است، آمده است. علاوه براین، تمام ابزارها و اصطلاحاتی که یک خانهدار در هتل از آن استفاده میکنند را نیز آوردهایم.
پس تا انتهای مقاله همراه ما باشید تا با اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت آشنا شوید.
اصطلاحات انگلیسی وسایل در اتاق هتل
headboard (سرتختی) – یک تکه چوب زیبا است که به صورت عمودی در مقابل دیوار سر تخت برای تزئین قرار میگیرد. به خاطر سپردن این نام بسیار آسان است، زیرا Board و head به معنی این کلمه نزدیک هستند.
mattress – یک تشک نرم روی تخت است که افراد روی آن میخوابند.
box-spring – این یک جعبه سفت است که به اندازه تشک روی تخت است. داخل آن فنر دارد، پارچهای پوشانده شده و زیر تشک مینشیند. (توجه: تختخواب با فنرهای جعبهای در ایالاتمتحده، کانادا و استرالیا رایجتر هستند.)
bed skirt – تختی را تصور کنید که دامن پوشیده است. نام “دامن تخت” از آنجاست. bed skirt یک لایه نازک پارچهای کوتاه و تزئینی است که از لبههای تخت آویزان میشود تا فضای بین کف و box-spring را بپوشاند.
fitted sheet – اولین ملحفهای که روی تشک قرار میگیرد fitted sheet نام دارد. این ملحفه دارای گوشههای گرد و هم اندازه با تشک است که متناسب با شکل تشک ساخته شده است.
flat sheet – ملحفهای که روی fitted sheet کشیده میشود.
bedspread/comforter – به پتوی ضخیمتری که روی flat sheet پهن میشود و تخت را میپوشاند bedspread/comforter میگویند. هر دو کلمه معمولا استفاده میشوند.
pillow – به معنی بالش است. مستطیل نرمی که سر شما را هنگام خواب روی آن میگذارید. به پارچهای که روی بالش را میپوشاند، pillow case میگویند.
night table – میزهای کوچک در دو طرف تخت را night table میگویند.
alarm clock – یک ساعت دیجیتال کوچک است که میتواند برای تنظیم زنگ هشدار نیز استفاده شود.
lamp – روی اغلب یک lamp پیدا میکنید که چراغ کوچکی است تا بتوان در شب دید. داخل آن یک لامپی است که هر از چند گاهی که « burns out» شد و دیگر نور تولید نکرد، باید تعویض شود. در برخی از lampها، lamp با یک آباژور پوشانده شده است تا زیباتر به نظر برسد.
outlet – ساعت زنگ دار، لامپ و سایر وسایل الکترونیکی به پریزهای برقی که روی دیوارهاست، وصل میشوند. قسمت انتهایی cord (سیم) دارای دو شاخک برقی را دوشاخ (plug) میگویند. دوشاخه را در پریز روی دیوار قرار میدهید تا دستگاه را به برق وصل کنید.
garbage bag/liner – کیسه پلاستیکی که در داخل سطل زباله / سطل زباله خالی (trash/garbage) گذاشته میشود را میتوان garbage bag/liner نامید.
mints – آب نباتهای کوچک و طعمدار هستند که دهان شما را خوشبو میکنند. این آب نباتها را با نعناع یا نعناع فلفلی درست میکنند. گاهی اوقات خانه دارها در هتلها اینها را بعد از تمیز کردن روی بالشها میگذارند.
ice bucket – یک ظرف کوچک پلاستیکی است که معمولاً با یک کیسه پلاستیکی پوشانده شده است.
closet – در اتاق خواب، جایی است که لباسها را میتوان در آن آویزان کرد و نگهداری کرد. لباسها را روی چوب لباسی (hangers) آویزان میکنند.
luggage rack – یک سطح کوچک است که میهمانان میتوانند چمدان خود را در آن قرار دهند تا به زمین نخورد. در هتلها، luggage rack معمولاً جمع میشوند، بنابراین در زمانی که استفاده نمیشوند، فضایی را اشغال نمیکنند.
drawers – یک کمد، میز یا پیشخوان ممکن است که کشوهایی داشته باشد که بیرون میآیند تا مهمانان بتوانند وسایل خود را داخل آن بگذارند. هنگام تمیز کردن اتاقها، باز کردن کشوها مهم است تا مطمئن شوید که مهمانان وسایل خود را فراموش نکردهاند.
lost and found – اگر وسایلی را پیدا کردید که از مهمانان جا مانده است، هتل lost and found دارد، آن را در این قسمت قراردهید. lost and found مکانی برای نگهداری اقلامی است که متعلق به مهمانان بوده و در هتل پیدا شدهاند.
thermostat – ترموستات یک دستگاه کوچک روی دیوار است که دمای اتاق را به شما میگوید. همچنین برای تغییر دمای اتاق و گرمتر یا خنک تر کردن از آن استفاده میشود.
smoke detector – دستگاههای دایرهای که با باتری کار میکنند و برای هشدار دادن آتشسوزی استفاده میشوند. smoke detector معمولاً روی سقف اتاقها قرار میگیرند. اگر smoke detector دود را تشخیص دهند، زنگ هشدار بلندی به صدا در میآید.
اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت در حمام هتل
face cloth – مهمانان از این پارچه کوچک مربعی برای شستن صورت خود استفاده میکنند. میتوان آن را wash cloth نیز نامید.
hand towel – یک حوله کوچک است که مهمانان برای خشک کردن دستان خود از آن استفاده میکنند.
bath towel – حوله حمام، حوله بزرگتری است که مهمانان پس از دوش گرفتن یا حمام از آن برای خشک کردن خود استفاده میکنند.
bath mat – این تشک بزرگتر از hand towel است. مهمانان قبل از دوش گرفتن یا حمام آن را روی زمین قرار میدهند تا هنگام بیرون آمدن، زمین خیس نشود.
toilet bowl – قسمت کاسهای شکل توالت که با آب پر شده است، toilet bowl است. وقتی درب توالت را باز میکنید، میتوانید آن را ببینید، که در صورت بسته شدن کاسه توالت را میپوشاند.
toilet seat – این قسمت نعل اسبی توالت است که افراد در آن مینشینند.
toilet handle – برای شستشوی توالت، این دسته (اهرم) را فشار دهید. دسته توالت به مخزن توالت وصل شده است. toilet handleقسمت بزرگ، مستطیل شکلی است که روی دیوار قرار دارد.
toilet paper – این رول کاغذ نازک و نرمی است که برای تمیز کردن خود پس از رفتن به دستشویی استفاده میشود.
plunger – این ابزار دسته چوبی دارد که به پایه فنجان لاستیکی متصل است و معمولاً به صورت عمودی روی زمین در کنار توالت قرار دارد. از آن برای رفع مشکلات لوله کشی (سیستم لوله های آب) توالتها استفاده میشود.
bathroom vanity – vanity در آمریکای شمالی برای میز آرایش استفاده میشود که معمولاً آینه و کشو دارد. bathroom vanity مشابه آن است، با این تفاوت که یک سینک نیز دارد.
tiles – قطعات نازک و مربعی سفال هستند که برای پوشش کف یا دیوارها استفاده میشوند. tiles سطح صاف و براقی دارند که مناسب فضای خیس هستند. به همین دلیل است که بیشتر در حمام و آشپزخانه رایج هستند.
shower curtain – curtain جلوی پنجرهها آویزان میشوند تا جلوی نور را بگیرند. همچنین برای حفظ حریم خصوصی استفاده میشوند تا مردم نتوانند از بیرون به داخل نگاه کنند. shower curtain در جلوی دوش آویزان است تا از خیس شدن حمام جلوگیری کند و به افراد حریم خصوصی بدهد.
shower head – هنگامی که دوش را باز میکنید، آب از shower head خارج میشود. در آمریکای شمالی، سر دوش معمولاً به دیوار و در ارتفاع درست بالای سر فرد نصب میشود.
faucet – در وان حمام یا سینک، آب از faucet خارج میشود.
drain – راه تخلیۀ آب از سینک یا وان است. آب داخل وان و سینک از طریق drain تخلیه میشود. فعل to drain به معنی تخلیه تدریجی آب (کم کم) است. به عنوان مثال، پس از حمام کردن، شما وان حمام را با اجازه دادن اینکه آب از drain عبور کند عمل drain یا تخلیه شدن انجام شود.
shower cap – وقتی مهمانان نمیخواهند موهای خود را هنگام دوش گرفتن خیس کنند، میتوانند از shower cap (کلاه دوش) برای خشک نگهداشتن موهای خود استفاده میکنند.
air freshener – برای خوشبو کردن هوا استفاده میشود و معمولاً چیزی است که در هوا اسپری میشود.
اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت در اتاق هتل
cart/trolley – اکثر خانه دارها چرخ دستی cart/trolley برای نگهداری مواد تمیز کننده و لوازم اولیه خود دارند. cart/trolley یک قفسه روی چرخ است، بنابراین گاری میتواند وسایل ضروری را در خود جای دهد و به راحتی از اتاقی به اتاق دیگر منتقل شود. Laundry carts – سطلهای چرخ داری هستند که میتوانید حولهها، ملحفهها و سایر وسایل لباسشویی را در آن قرار دهید.
sponge – اسفنج، مستطیلی کوچک از مواد نرم است که برای تمیز کردن استفاده میشود. sponge میتواند آب را جذب کند، به طوری که آن را با آب و یک محصول تمیز کننده استفاده میکنند.
rag – یک پارچه کهنه است که برای تمیز کردن استفاده میشود.
microfiber cloth – این نوع پارچه بسیار بسیار نرم است و نسبت به پارچههای معمولی کثیفی بیشتری را جذب میکند. در بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان در خارج از ایالاتمتحده به آن microfibre گفته میشود.
duster – ابزاری است که انتهای کرکی و پر مانند دارد و برای تمیز کردن گرد و غبار (و اغلب تارهای عنکبوت!)، در جاهایی که دور از دسترس است استفاده میشود. هنگامی که سطوحی مانند میزها را گردگیری میکنید، احتمالاً به جای آن از dusting spray و rag/cloth استفاده میکنید.
broom – broom برای جارو کردن کف به منظور پاک کردن هرگونه گرد و غبار یا سایر اشغالهای ریز استفاده میشود. این وسیله دسته بلند دارد که در انتهای آن برسی قرار دارد.
You sweep the dust into a dust pan, which you can then pick up and empty into a trash can.
گرد و غبار را در یک ظرف گرد و غبار جارو میکنید، سپس میتوانید آن را بردارید و در سطل زباله خالی کنید.
mop – شبیه جارو است، با این تفاوت که برای شستن کف استفاده میشود. به دسته بلند آن یک اسفنج بزرگ یا رشتههای ضخیم و شل متصل میشود که میتواند آب را جذب کند. معمولاً هنگام شستشوی کف از یک سطل آب (bucket of water) استفاده میکنید.
wringer – پس از فرو بردن mop در یک سطل آب، قبل از قرار دادن آن روی زمین، آب اضافی را با کمک wringer گرفته میشود (wring out).
vacuum cleaner – یک دستگاه تمیز کننده است که گرد و غبار و خاک را از کف میمکد. معمولاً برای کفهای موکت شده و برخی قالیچهها استفاده میشود و برای کار باید به برق وصل شود. برخی از جاروبرقیها کیسههای جاروبرقی (vacuum cleaner bags) دارند که وقتی پر شدند باید تعویض شوند. سایر جاروبرقیها قسمتی دارند که گرد و غبار و کثیفی را جمع میکند و وقتی پر شد باید تخلیه شود.
steam cleaner – دستگاهی است که از بخار داغ (بخار آب) برای تمیز کردن سطوح مختلف استفاده میکند. برخی از بخارشوها شبیه جاروبرقی هستند و برای تمیز کردن کف استفاده میشوند. برخی دیگر دستی هستند (در دست شما نگه داشته میشوند) و برای تمیز کردن سطوح مختلف مانند پنجرهها، کاشیها، آینهها و موارد دیگر استفاده میشوند.
lint roller – آیا تا به حال وقتی یک ژاکت مشکی پوشیدهاید، گربهتان را بغل کردهاید؟ گربه احتمالاً موهای گربه زیادی روی ژاکت شما باقی گذاشته است. lint roller یک «برس(brush)» چسبناک و دایرهای است که میتوانید آن را روی پارچهها (مانند پلیور، کاناپه، پتو و غیره) بغلتانید تا مو و پرز (الیاف کوتاه و ریز از پارچهها) پاک شود.
window/glass cleaner – این ماده مایعی است که برای تمیز کردن سطوحی مانند پنجرهها، شیشهها و آینهها استفاده میشود. تقریباً همیشه در یک بطری اسپری فروخته میشود تا بتوانید به راحتی محصول تمیز کننده را روی سطح اسپری کنید.
squeegee – هنگام شستن پنجرهها یا آینهها، ممکن است از یک squeegee استفاده کنید تا به آرامی هرگونه کثیفی و پاک کننده پنجره را بدون باقی ماندن لکه روی پنجرهها بتراشید.
furniture polish – یک مایع تمیزکننده است که روی مبلمان اسپری میکنید و سپس با یک پارچه میمالید. میزها، تختها و صندلیها همگی را میتوان با این مایع تمیز کرد.
multi-use – اگر یک محصول تمیزکننده دارای برچسب multi-use (چند منظوره) است، به این معنی است که میتوان آن را روی سطوح مختلف (مانند پولیش مبلمان) یا برای مصارف مختلف دیگر استفاده کرد. حتماً برچسب را بخوانید تا بدانید محصول تمیزکننده برای کدام سطوح در نظر گرفته شده است.
non-toxic – محصولات پاک کننده غیرسمی، سمی نیستند، بنابراین استفاده از آنها بیخطر است. در مورد محصولات پاک کننده سمی، مانند toxic ، bleach بسیار دقت کنید.
bleach – یک ماده شیمیایی است که برای تمیز کردن و ضدعفونی کردن (disinfect به معنی کشتن باکتری) سطوح خاصی مانند سینک و فاضلاب استفاده میشود. همچنین برای سفیدتر کردن linens (پارچهها) استفاده میشود. هنگام تمیز کردن با سفید کننده میخواهید از face mask (ماسک صورت) استفاده کنید. ماسک صورت از شما در برابر تنفس مواد شیمیایی خطرناک محافظت میکند.
drain cleaner – یک مایع شیمیایی است که شما آن را در drains (راه آب) میریزید تا به تمیزی و جلوگیری از گرفتگی آنها کمک کند (unblocked یا بدون گرفتگی).
toilet bowl cleaner – مایعی است که برای تمیز کردن داخل کاسه توالت استفاده میشود. شما toilet bowl cleaner را در اطراف آن پخش کرده و با یک برس کاسه توالت آن را میشویید.
latex gloves – دستکشهای لاستیکی هستند که برای محافظت دستها در حین تمیز کردن میپوشید.
لیستی از اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت به همراه معنی و مثال
1. To Be As Clean As A Hound’s Tooth
معنی: بسیار تمیز بودن.
Wow, I am impressed. Your room is as clean as a hound’s tooth.
وای، من تحت تأثیر قرار گرفتم. اتاق شما بسیار تمیز است.
2. To Have A Clean Conscience
معنی: نداشتن احساس گناه نسبت به چیزی.
مترداف: To have a clear conscience
After thinking about it some more, I know I didn’t do anything wrong. It was his fault. Thanks for listening. Talking about it really helped me to have a clean conscience on the matter.
بعد از اینکه کمی بیشتر در مورد آن فکر کردم، میدانم که کار اشتباهی انجام ندادم. تقصیر او بود. متشکرم که گوش دادید. صحبت کردن در مورد آن واقعاً به من کمک کرد تا در این مورد وجدانم راحت شود.
3. To Make A Clean Break
معنی: جدایی کامل از کسی یا چیزی بدون امید به بازگشت. این عبارت میتواند به ترک یک رابطه، یک سازمان، شیوه زندگی، شغل و غیره اشاره داشته باشد.
Jessica seems much happier after she decided to make a clean break from Jared.
جسیکا بعد از اینکه تصمیم گرفت از جارد جدا شود بسیار خوشحالتر به نظر میرسد.
4. A New Broom Sweeps Clean
معنی: یک رهبر جدید دیدگاه تازه ای به ارمغان می آورد، از شر دیدگاه های کهنه خلاص می شود و ایده های جدیدی را معرفی می کند که سودمند خواهد بود.
I am glad to hear we are getting a new manager. Hopefully, he will make the much-needed changes. After all, a new broom sweeps clean.
خوشحالم که میشنوم داریم یک مدیر جدید میگیریم. امیدواریم که او تغییرات بسیار مورد نیاز را انجام دهد. پس، تمامی ایدههای قدیمی را دور میاندازد.
5. To Be Cleaned Out
معنی: نداشتن پول.
I would borrow you some money, but your brother already cleaned me out. I will have to wait until my next paycheck.
من مقداری پول از تو قرض میکردم، اما برادرت قبلاً تمام پولهایم را گرفت. باید تا دستمزد بعدی صبر کنم.
6. To Clean One’s Plate
معنی: خوردن تمام غذایی که در بشقاب است.
You can go back to playing video games once you clean your plate.
پس از تمام کردن بشقاب میتوانید به بازیهای ویدیویی بازگردید.
7. To Clean Someone’s Clock
معنی: کتک زدن کسی.
I don’t know if I would challenge Mark. He is much bigger than you and he will surely be able to clean your clock if he doesn’t like what you say.
نمیدانم مارک را به چالش بکشم یا نه. او خیلی بزرگتر از شماست و اگر حرف شما را دوست نداشته باشد، مطمئناً میتواند شما را کتک بزند.
8. To Be Clean As A New Pin
معنی: بسیار تمیز، مرتب، آراسته بودن.
When I walked into his new place, I was shocked. It was as clean as a new pin.
وقتی به مکان جدیدش رفتم، شوکه شدم. بسیار تمیز و آراسته بود.
9. To Have A Clean Bill Of Health
معنی: یک گزارش کتبی یا شفاهی که بیان میکند یک فرد از نظر جسمی سالم است.
After being anxious about the test results, Mary was relieved to receive a clean bill of health.
مری پس از نگرانی در مورد نتایج آزمایش، با دریافت گواهی سلامت، راحت شد.
10. To Have Clean Hands
معنی: بیگناه بودن.
George, look at me, my hands are clean. I had nothing to do with the robbery.
جورج، به من نگاه کن، دستان من بیگناهم. من کاری به دزدی نداشتم.
11. To Clean One’s Act Up
معنی: بهبود رفتار.
It is nice to see that Jim finally decided to clean his act up and give up smoking.
دیدن اینکه جیم بالاخره تصمیم گرفت رفتارش را بهتر کند و سیگار را کنار بگذارد، خوشحال است.
12. A Clean Slate
معنی: فرصتی برای شروع دوباره بدون درنظرگرفتن اشتباهات گذشته.
I know we have had our differences in the past, and we have said things we don’t mean, but can we start over with a clean slate?
میدانم که در گذشته اختلافاتی با هم داشتهایم و چیزهایی گفتهایم که منظورمان نبود، اما آیا میتوانیم فرصتی دوباره داشته باشیم؟
13. To Clean The Floor With Someone
معنی: کتک زدن کسی.
I’d be careful what you say around Keith. Keith is much bigger than you and could surely clean the floor with you if he wanted.
من مراقب آنچه در مورد کیت میگویید باشم. کیت خیلی بزرگتر از شماست و اگر بخواهد مطمئناً میتواند شما را کتک بزند.
14. To Clean Up Nicely
معنی: برای توصیف شخصی که معمولاً در لباس کار میبینید، استفاده میشود. آنها معمولی، کثیف، نامرتب هستند. سپس وقتی آنها را با لباسهای مجلسی یا آراسته میبینید، شبیه افراد دیگری به نظر میرسند.
Who is that guy in the suit and tie? It is Steve. Wow, he cleans up nicely.
اون مرد کت و شلوار و کراوات کیه؟ استیو است. وای خیلی تغییر کرده است.
15. To Come Clean About Something
معنی: اعتراف به انجام کاری. معمولاً چیزی است که در ابتدا شخص سعی میکرد از دیگران پنهان کند.
My conscience has been bothering me for a while now. I need to come clean about what really happened last week.
مدتی است که وجدانم اذیتم میکند. من باید در مورد آنچه واقعاً هفته گذشته رخ داده است، صحبت کنم.
16. To Keep A Clean Sheet
معنی: جلوگیری از گلزنی تیم مقابل. اغلب این عبارت را در مسابقات فوتبال میشنوید.
I think if they start the pro goalie they will keep a clean sheet tonight.
فکر میکنم اگر آنها دروازهبان حرفهای را شروع کنند، امشب دروازهشان بسته خواهد بود.
17. To Keep One’s Nose Clean
معنی: رفتار کردن طوری که از دردسر دور بماند.
Mom told Brian he better keep his nose clean or else he will be grounded for a month.
مامان به برایان گفت بهتر است دردسر درست نکند وگرنه یک ماه زمین میگیرد.
18. To Make A Clean Breast Of Something
معنی: اعتراف به اشتباهات خود. برای گفتن تمام حقیقت در مورد کاری که انجام دادهاید.
John decided to make a clean breast of it and tell his parents what really happened.
جان تصمیم گرفت اعتراف کند و به والدینش بگوید که واقعاً چه اتفاقی افتاده است.
19. To Show Someone A Clean Pair Of Heels
معنی: خیلی سریع از دست کسی فرار کردن.
He showed the police a clean pair of heels as he ran down the deserted street.
او در حالی که در خیابان متروکه میدوید، خیلی سریع از دست پلیس فرار کرد.
20. So Clean That A Person Could Eat Off The Floor
معنی: عبارتی است که برای توصیف چیزی که بسیار تمیز است به کار میرود.
Her house is so clean that you could eat off the floor.
خانه او آنقدر تمیز است که میتوانید از روی زمین غذا بخورید.
21. To Clean One’s Plow
معنی: کتک زدن کسی.
It looks like someone really cleaned Brian’s plow last night. He woke up with a broken rib and a black eye.
به نظر میرسد که یک نفر واقعاً دیشب برایان را زده است. با دنده شکسته و چشمی سیاه از خواب بیدار شد.
22. To Be Clean As A Whistle
معنی: بسیار تمیز، مرتب و/یا تمیز بودن.
I am going to spend the rest of the day cleaning my house. It needs to be clean as a whistle before George and Kathleen come to visit.
من قرار است بقیه روز را صرف تمیز کردن خانه کنم. قبل از اینکه جورج و کاتلین برای بازدید بیایند، باید بسیار تمیز باشم.
23. Clean Code
معنی: کدی که برای برنامه نویسی کامپیوتری استفاده میشود که به صورت سازماندهی شده نوشته شده است تا برای دیگران به راحتی قابل درک باشد.
You need to talk to the other computer programmers. I can’t read this code. Please tell them to write clean code.
باید با سایر برنامهنویسان کامپیوتر صحبت کنید. من نمیتونم این کد رو بخونم لطفا به آنها بگویید که کد پاک بنویسند.
24. Clean-Cut
معنی: آراسته بودن.
Barbara used to go for the bad boy type, but recently she has been going after guys who are clean-cut.
باربارا قبلاً به دنبال نوع پسر بد میرفت، اما اخیراً به دنبال پسرهایی است که آراسته هستند، میرود.
25. To Make A Clean Sweep
معنی شماره 1: برنده شدن خیلی راحت یا با اختلاف زیاد.
My football team made a clean sweep last night, 27-0.
تیم فوتبال من دیشب با نتیجه 27-0 با اختلاف زیاد برد.
معنی شماره 2: برنده شدن تمام جوایز موجود.
He made a clean sweep. He won all three trophies in his division.
او تمام جوایز را درو کرد. او هر سه جام را در بخش خود بهدست آورد.
معنی شماره 3: ایجاد تغییرات بزرگ در یک سازمان با حذف موارد ناخواسته و شروع مجدد.
The first change I want to make as the new owner is to make a clean sweep of the current management system.
اولین تغییری که به عنوان مالک جدید میخواهم ایجاد کنم این است که سیستم مدیریت فعلی را متحول میکنم.
26. To Pick Something Clean
معنی: از چیزی حذف کردن.
The boys must have been hungry. They picked the bones clean.
پسرا حتما گرسنه بودند استخوانها را تمیز چیدند.
27. To Wipe The Slate Clean
معنی: فراموش کردن اشتباهات گذشته و شروع دوباره.
I just hope that I can wipe the slate clean and start over again.
فقط امیدوارم که بتوانم تخته سنگ را پاک کنم و دوباره شروع کنم.
28. To Clean House
معنی شماره 1: حذف گروهی از افراد در سازمانی که باعث ایجاد مشکل میشود.
After a horrible losing season, the general manager decided to clean house and remove the entire offensive coaching staff.
پس از یک فصل شکست وحشتناک، مدیر کل تصمیم گرفت افرادی را حذف کند و کل کادر مربیان تهاجمی را حذف کند.
معنی شماره 2: کتک زدن به کسی.
Be careful not to threaten Billy or else he will clean your house.
مراقب باشید بیلی را تهدید نکنید وگرنه او شما را کتک میزند.
29. To Be Taken To The Cleaners By Someone
معنی: از کسی کلاهبرداری کردن. گرفتن پول کسی به روشی فریبکارانه
The con artists took Bob and Norma to the cleaners telling them they need a new roof.
کلاهبرداران از باب و نورما کاهبرداری کردند و به آنها گفتند که به یک سقف جدید نیاز دارند.
مروری بر اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت که کاربرد زیادی دارند
در این مقاله سعی کردیم تا لیست کاملی از اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت را با شما درمیان بگذاریم. علاوه بر این، کلمات و عبارات انگلیسی را که در زمینه خانه داری هتل استفاده میشود را فهرست کردیم.
اگر در این زمینه کلمه دیگری را نیاز به یادگیری دارید، خوشحال میشویم که در زیر همین صفحه در بخش کامنتها با ما در میان بگذارید.
سوالهای متداول در زمینه اصطلاحت انگلیسی
اهمیت یادگیری اصطلاحات مربوط به نظافت چیست؟
اصطلاحات انگلیسی وسایل نظافت را باید یادبگیریم تا بتوانیم از آنها برای صحبت کردن استفاده کنیم به خصوص در مسافرت وقتی مکانی را برای اقامت اجاره کردهایم و یا به هتل رفته باشیم.
چگونه میتوان مفهوم اصطلاحات را فراگرفت؟
یادگیری و تسلط پیدا کردن بر اصطلاحات انگلیسی کار آسانی نیست زیرا معنی اصلی آنها هیچ شباهتی به چیزی که فکر میکنیم و تحت الفظی ترجمه میکنیم ندارد، این اصطلاحات به طور مستقیم ترجمه و معنی نمیشوند و هر کلمه معنی اصلی خودش را ندارد و میباست به جای توجه به معنی تک تک کلمات به معنی کل جمله و جایگاه استفاده از آنها توجه کرد و آنها را فراگرفت.
مهمترین منابع یادگیری اصطلاحات انگلیسی کدامند؟
یکی از مهترین و کاربردی ترین منابع یادگیری اصطلاحات انگلیسی که در جهت درک بیشتر آن بسیار حائز اهمیت میباشد دیدن فیلم است یکی دیگر از منابع یادگیری اصطلاحات انگلیسی Phrase Finder میباشد که این امکان را به شما خواهد داد تا اصطلاحاتی را که در روز آنها را شنیدهاید در این دیکشنری آنلاین بررسی کنید
بهترین آموزشگاه برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی کدام است؟
در دورههای جنرال زبان انگلیسی موسسه تخصصی زبان کوییک، مهمترین و پرکاربردترین اصطلاحات زبان انگلیسی با متد و روشهای منحصربه فرد به نحوی آموزش داده میشود که نیاز به حفظ کردن آنها نیست، گویی با زبان مادری خود آمیخته گشته و به طور ناخودآگاه بخشی از زبان شما خواهند شد.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 3 میانگین: 1.3]