اگر به دنبال فهرستی از لغات و اصطلاحات کار در انگلیسی هستید و یا میخواهید با ابزارهای کشاورزی و یا ابزارها و وسیلههای خانه به زبان انگلیسی آشنا شوید، این پست به شما کمک میکند. با خواندن این پست میتوانید به راحتی مکالمه و صحبتهایی در این زمینه را درک کنید. از طرفی خودتان نیز میتوانید در صورت نیاز از این لغات در زمان صحبت کردن و یا نوشتن استفاده کنید.
در ادامه، ابتدا لغات مربوط به ابزارهای کار، سپس ابزارهای کشاورزی و باغبانی، ابزارهایی که در خانه استفاده میشوند و در نهایت با ابزارکار آزمایشگاهی آشنا میشوید. پس تا انتهای مقاله همراه ما باشید.
لغات و اصطلاحات ابزار کار در انگلیسی
یادگیری نام ابزارهایی در این پست آمده است برای بهبود و افزایش دایره واژگان انگلیسی شما بسیار مناسب است. این که بتوانید ابزارها را با نام درست آنها در زبان انگلیسی استفاده کنید، این مجموعه از کلمات برای افزودن به واژگان شما بسیار مفید خواهد بود. این کلمات هنگام صحبت در مورد مشاغلی که از این ابزارها استفاده میکنند بسیار کاربردی است و همچنین در مواقعی که نیاز به درخواست یک ابزار برای کار دارید بسیار مفید خواهد بود.
در این بخش، شما نام انواع ابزارها را به زبان انگلیسی میآموزید که برای مکالمات روزمره شما و همچنین درک شما از صحبتهای دیگران بسیار مفید خواهد بود.
لیستی از لغات و اصطلاحات ابزار کار به همراه مثال
ابزار عبارت است از هر مورد فیزیکی که میتواند برای انجام کاری مورد استفاده قرار گیرد.
- Bolt
پیچ
– I want to get to the bolt very quickly.
– من میخواهم خیلی سریع به پیچ و مهره برسم.
- Nail
میخ
– I knocked the nail into the wall.
– میخ را به دیوار کوبیدم.
- Screwdriver
آچار پیچ گوشتی
– I’ll need that screwdriver to loosen these screws.
– برای باز کردن این پیچها به آن پیچ گوشتی نیاز دارم.
- Bradawl
درفش
– Push the bradawl centrally through the keyhole.
– درفش را به صورت مرکزی از طریق سوراخ کلید فشار دهید.
- Handsaw
اره دستی
– Before using a handsaw, check the grip.
– قبل از استفاده از اره دستی، دستگیره را بررسی کنید.
- Nut
مهره
– Use a wrench to loosen the nut.
– برای شل کردن مهره از آچار استفاده کنید.
- Screw
پیچ
– The screw was so tight that it wouldn’t move.
– پیچ آنقدر محکم بود که تکان نمیخورد.
- Wrench
آچار
– The bolts can only be released with a wrench.
– پیچ ها فقط با آچار در میآیند.
- Backsaw
نوعی اره دستی
– Use the backsaw to remove the corners on the bottom piece.
– با استفاده از اره گوشههای قسمت پایین را ببرید.
- Mallet
پتک
– Use a mallet to hammer in the tent pegs.
– از پتک برای چکش زدن به میخ چادر استفاده کنید.
- Hammer
چکش
– She used a hammer to chip away the stone.
– او از چکش برای تراش سنگ استفاده کرد.
- Adjustable wrench
آچار قابل تنظیم
– He does not use this adjustable wrench.
– او از این آچار قابل تنظیم استفاده نمیکند.
- Coping saw
اره مویی
– To do this, you need a miter saw and a coping saw.
– برای این کار به یک اره میتر و یک اره مقابله احتیاج دارید.
- Pipe wrench
آچار لوله
– I want to buy a pipe wrench.
– من میخواهم آچار لوله بخرم.
- Hacksaw
اره برقی
– A hacksaw always comes in handy for cutting plastic pipes.
– اره برقی همیشه برای برش لولههای پلاستیکی مفید است.
- Spirit level
تراز
– There are two spirit levels on the shield.
– دو تراز در سپر وجود دارد.
- Pocketknife
چاقوی جیبی
– I got a really good pocketknife for $ 10.
– من یک چاقوی جیبی خوب با 10 دلار خریدم.
- A pair of scissors
یک جفت قیچی
– She took a pair of scissors and cut the string.
– او یک قیچی برداشت و نخ را قطع کرد.
- Chainsaw
اره برقی
– A vandal with a chainsaw cut down a tree.
– خرابکار با اره برقی درخت را قطع کرد.
- Cordless drill
مته بیسیم
– A cordless drill and other items also were stolen.
– مته بیسیم و اقلام دیگر نیز به سرقت رفته است.
- Brace
مهاربند
– The miners used special brace to keep the walls from collapsing.
– معدنچیان از مهاربند مخصوص برای جلوگیری از ریزش دیوارها استفاده کردند.
- Lineman’s pliers
انبردست لیمن
– Hand me that lineman’s pliers, please.
– لطفاً انبردست لیمن رو بده دستم.
- Toolbox
جعبه ابزار
– A good toolbox is a handy thing to have in any house.
– یک جعبه ابزار خوب یک چیز مفید در هر خانه است.
- Electric drill
مته برقی
– The workers are using the advanced electric drill.
– کارگران از مته برقی پیشرفته استفاده میکنند.
- Corkscrew
چَنگَک
– There’s a knack to using this corkscrew.
– استفاده از این چنگک نیاز به مهارت دارد.
- Diagonal pliers
انبردست مورب
– I went down to the cellar to find diagonal pliers.
– برای پیدا کردن انبردست مورب به انبار رفتم.
- Tape measure
متر مخصوص اندازهگیری
– The carpenter should have used his tape measure.
– نجار باید از نوار چسب خود استفاده میکرد.
- Plunger
پیستون
– I bought a sink plunger to clear the blocked kitchen sink.
– من یک پیستون سینک خریدم تا سینک آشپزخانه مسدود شده را پاک کنم.
- Caulking gun
تفنگ آببندی
– You can have a wonderful time caulking with a caulking gun.
– میتوانید آببندی را با تفنگ آببندی خوب ببندید.
- Slip joint pliers
انبردست کلاغی
– I need a hammer and a pair of slip joint pliers.
– من نیاز به چکش و یک انبردست کلاغی دارم.
- Stepladder
نردبان
– I can’t reach the top shelf unless I use a stepladder.
– من نمیتوانم به قفسه بالا بروم مگر اینکه از نردبان استفاده کنم.
- Needle nose pliers
انبردست دم باریک
– Can you please give me a pair of needle nose pliers?
– لطفاً یک جفت انبردست دمباریک به من بدهید؟
لغات و اصطلاحات ابزار کار باغبانی در انگلیسی
اگر شما فردی هستید که دوست دارد وقت خود را در باغ بگذراند، این لغات به شما کمک میکند تا بتوانید در مورد ابزار باغبانی صحبت کنید. لغاتی که در ادامه آمده است در زمینه باغبانی مانند گل فروشی حرفهای بسیار مفیدی خواهد بود.
با این حال، یادگیری نام ابزارهای باغبانی نه تنها به شما در برقراری ارتباط موثر در مورد این موضوع کمک میکند، بلکه در درک بهتر صحبتها به زبان انگلیسی نیز مفید است. در این بخش، شما خواهید توانست نام انگلیسی انواع ابزارهای باغبانی را به واژگان خود اضافه کنید.
لیستی از لغات و اصطلاحات ابزار کار باغبانی به همراه مثال
ابزار باغبانی یا ابزار باغی یکی از ابزارهای بسیاری است که برای باغ و باغبانی ساخته شده و طیف وسیعی برای کشاورزی و باغبانی را پوشش میدهند. ابزار باغ نیز میتواند ابزار دستی و ابزار برقی باشد.
Grass
چمن
The grass is greener on the other side.
علف سبز طرف دیگر، سبزتر است.
Flowerpot
گلدان
The water drained out of the flowerpot through the hole in the bottom.
آب از داخل گلدان از طریق سوراخ پایین تخلیه میشود.
Fence
حصار
The dog made a leap over the fence.
سگ از روی حصار پرید.
Flower bed
باغچه
The window looked out on a flower bed.
پنجره نمای باغچه را دارد.
Axe
تبر
Be careful with that sharp axe.
مراقب آن تبر تیز باشید.
Gardening gloves
دستکش باغبانی
I put on my gardening gloves and dig in the soil.
دستکش های باغبانیام را میپوشم و خاک را حفاری میکنم.
Rake
شن کش
In the spring I use the rake to make a good seed bed.
در بهار من از شنکش برای ایجاد یک بستر مناسب برای بذر استفاده میکنم.
Hedge shears
قیچی پرچین
He decorated the tree with a hedge shears.
او درخت را با قیچی پرچین تزئین کرد.
Gardening fork
چنگال باغبانی
Gardening fork is used for loosening, lifting and turning over soil in gardening and farming.
چنگال باغبانی برای شل کردن، بلند کردن و برگرداندن خاک در باغبانی و کشاورزی استفاده میشود.
Gardener
باغبان
The gardener began to heap up the fallen leaves.
باغبان شروع به جمعآوری برگهای افتاده کرد.
Wheelie bin (U.K) – recycling bin (U.S)
سطل زباله (لهجه انگلیسی) – سطل بازیافت (لهجه امریکایی)
We put our wheelie bin/ recycling bin out to be emptied every Thursday morning.
سطل زباله/ سطل بازیافت خود را بیرون میگذاریم تا هر پنجشنبه صبح خالی شود.
Garden hose
شیلنگ باغ
I ran for the garden hose and filled the watering can.
به دنبال شیلنگ باغ دویدم و آبپاش را پر کردم.
Boots
چکمه
He wiped his boots dry with an old rag.
چکمههایش را با یک پارچه کهنه خشک کرد.
Watering can
آب پاش
I dilute the fertilizer in my watering can and sprinkle it over plants and soil.
کود را در آب پاش خود رقیق کرده و روی گیاهان و خاک میپاشم.
Plant pot
گلدان
Let’s make a hole in the bottom of each plant pot to let the water drain out.
بیایید در زیر هر گلدان سوراخی ایجاد کنیم تا آب آن خارج شود.
Shovel
بیل
He was working with a pick and shovel.
او با چوب و بیل کار میکرد.
Pruners/pruning shears
هرس کننده/قیچی هرس
An old gardener was upon the lawn, with a pair of pruners/ pruning shears, looking after some bushes.
یک باغبان پیر روی چمن بود، با یک جفت قیچی/ قیچی، به دنبال بوتهها بود.
Pruning saw
اره هرس
He had a chain saw and loppers. I brought along gloves and a curved pruning saw.
او اره زنجیری و لوپر داشت. دستکش و اره هرس خمیده همراه داشتم.
Tap
شیرآب
There was a tap at the door.
شیر آب درب خانه بود.
Garden trowel
بیلچه
Construction of a mound fire can be accomplished by using simple tools: a garden trowel, large stuff sack and a ground cloth or plastic garbage bag.
ساخت آتشسوزی را میتوان با استفاده از ابزارهای ساده انجام داد: بیلچه، گونی بزرگ و پارچه آسیاب شده یا کیسه زباله پلاستیکی.
Seeds
بذر
The seeds will sprout in a few days.
بذر ها ظرف چند روز جوانه میزنند.
Lawn mower
ماشین چمن زنی
We need a lawn mower to cut the grass.
برای بریدن چمن به ماشین چمنزنی نیاز داریم.
Wheelbarrow
فرغون
If we fill the wheelbarrow with sand in the pit, it’s too heavy to lift out.
اگر فرغون را در گودال با ماسه پر کنیم، گودال خیلی بلند است که بتوان آن را بیرون آورد.
Fertilizer
کود
The organic fertilizer shall keep the soil in good heart.
کود آلی باید از خاک به خوبی نگهداری کند.
لغات و اصطلاحات ابزار کار آشپزخانه در انگلیسی
در آشپزخانه ممکن است نیاز به درخواست ظرف خاصی داشته باشید، برای اینکه بتوانید این کار را انجام دهید باید نام آن را بدانید. وسایل آشپزخانه انواع مختلفی دارند و هنگام آشپزی یا غذا خوردن، این کلمات بارها به کار میآیند. دانستن نامهای انگلیسی به شما کمک میکند تا بفهمید که دیگران در آشپزخانه چه میگویند و همچنین لغات مربوطه را برای درک دستورالعملها به شما ارائه میدهد.
لیستی از لغات و اصطلاحات ابزار کار آشپزخانه به همراه مثال
وسایل آشپزخانه ابزارهای کوچک دستی هستند که برای تهیه غذا استفاده میشوند. کارهای معمول آشپزخانه شامل برش دادن مواد غذایی، گرم کردن غذا برروی آتش یا روی اجاق گاز، پخت، آسیاب کردن، مخلوط کردن، و اندازهگیری است. ظروف مختلف برای تمام این کارها وجود دارد.
Apron
پیشبند
She tied an apron around her waist.
پیشبند را دور کمرش بست.
Bread basket
سبد نان
He took a slice of bread from the bread basket and covered it with a thin, meticulously applied coating of butter.
او یک تکه نان از سبد نان برداشت و روی آن را با یک لایه نازک و دقیق کره پوشاند.
Bowl
کاسه
The hungry boy gulped down the bowl of soup.
پسر گرسنه کاسه سوپ را خورد.
Teapot
قوری
The teapot dropped out of her hand.
قوری از دستش افتاد.
Measuring cup
پارچ اندازه گیری
The measuring cup is graduated in ounces.
پارچ اندازهگیری بر حسب اونس درجهبندی میشود.
Baking tray
سینی شیرینیپزی
He was cutting biscuits out and putting them on a baking tray.
بیسکویتها را میبرید و روی سینی شیرینی پزی میگذاشت.
Timer
تایمر (زمان سنج)
The timer on the cooker started to bleep.
زمان سنج روی اجاق گاز شروع به بوق زدن کرد.
Spice container
ظرف ادویه
He put pepper, sugar, salt in different spice containers.
او فلفل ، شکر ، نمک را در ظروف مختلف ادویه ریخت.
Chopping board
تخته گوشت
We should buy a new chopping board.
ما باید یک تخته گوشت جدید بخریم.
Grater
رنده
The ramp begins to be known as the cheese grater.
سطح شیبدار به عنوان رنده پنیر شناخته میشود.
Pie plate
بشقاب پای
He places 2 tablespoons of the Alfredo sauce mixture on the bottom of the pie plate.
او 2 قاشق غذاخوری از مخلوط سس آلفردو را در پایین بشقاب پای قرار میدهد.
Salad spinner
ظرف سالاد چرخنده
May I look at the salad spinner?
آیا میتوانم ظرف سالاد چرخنده را ببینم؟
Colander
صافی
When mussels have opened, you should drain them in a colander set over a bowl.
وقتی صدفها باز شدند، باید آنها را در یک صافی که روی یک کاسه قرار گرفته است، بریزید.
Butter dish
ظرف کره
I took a stick of butter from the fridge. I lifted the lid on the butter dish.
یک تکه کره از یخچال بیرون آوردم. درب ظرف کره را برداشتم.
Oven glove
دستکش فر
Was she standing at the cooker with an oven glove?
آیا او با دستکش فر کنار آشپزخانه ایستاده بود؟
Napkin
دستمال سفره
He picked the napkin from his lap and placed it alongside his plate
دستمال سفره را از دامانش برداشت و کنار بشقابش گذاشت.
Chopsticks
چاپ استیک
He used a knife instead of chopsticks.
او به جای چاپ استیک از چاقو استفاده کرد.
Rolling pin
وردنه
You may need to roll out dough slightly with a rolling pin.
ممکن است لازم باشد خمیر را با وردنه کمی پهن کنید.
Measuring spoon
قاشق اندازه گیری
In the next box, we have a set of measuring cups and one of measuring spoons.
در جعبه بعدی، ما مجموعهای از لیوانهای اندازهگیری و یکی از قاشقهای اندازهگیری داریم.
Whisk
همزن
We use a whisk, mix the yolks and sugar to a smooth paste.
ما از یک همزن استفاده میکنیم، زردهها و شکر را مخلوط میکنیم تا یک خمیر یکدست ایجاد شود.
Wooden spoon
قاشق چوبی
She whacked butter and eggs with her wooden spoon.
او با قاشق چوبی خود کره و تخم مرغ را هم زد.
Strainer
صافی
We pour tea through a strainer.
ما چای را از صافی رد میکنیم.
Steak hammer
چکش استیک
Steak hammer is an implement for pounding meat to make it more tender by breaking down the tissue fibers.
چکش استیک وسیلهای برای کوبیدن گوشت است تا با شکستن بافت، آن را نرمتر کند.
Spoon
قاشق
She feeds the baby with a spoon.
او با قاشق به کودک غذا میدهد.
Spatula
کف گیر
He scraped the mixture out of the bowl with a plastic spatula.
او مخلوط را با یک کفگیر پلاستیکی از کاسه خارج کرد.
Mesh skimmer
کفگیر مشبک
A mesh skimmer is a flat, sieve-like scoop or spoon used for skimming cooking liquids or lifting ripened cream from milk.
کفگیر مشبک یک قاشق صاف و الک مانند است که برای خارج کردن مایعات پخت و پز یا برداشتن خامه رسیده از شیر استفاده میشود.
Cleaver
ساطور
Chopping the meat with the cleaver could easily aerosolize the bacteria.
خرد کردن گوشت با ساطور میتواند به راحتی باکتریها را آئروسل کند.
Ladle
ملاقه
She dipped out soup with a ladle.
سوپ را با ملاقه همزد.
Knife
چاقو
This knife cuts well, doesn’t it?
این چاقو خوب میبرید، اینطور نیست؟
Kitchen shears
قیچی آشپزخانه
Kitchen shears are scissors designed to perform an assortment of cooking-related chores, from slitting open a bag of frozen peas to slicing up fish bones.
قیچیهای آشپزخانه قیچی هایی هستند که برای انجام مجموعهای از کارهای مربوط به آشپزی طراحی شدهاند، از باز کردن یک کیسه نخود فرنگی یخزده تا بریدن استخوان ماهی.
Fork
چنگال
We eat with knife and fork.
ما با چاقو و چنگال غذا میخوریم.
Cutlery
کارد و چنگال
They got an entire set of silver cutlery as a wedding present.
آنها یک مجموعه کامل کارد و چنگال نقرهای به عنوان هدیه عروسی گرفتند.
Corkscrew
پیچ درباز کن
A corkscrew is a very useful gadget for opening bottles.
پیچ درباز کن یک ابزار بسیار مفید برای باز کردن در بطریهاست.
Cake slice
برش کیک
Cake slice is a knife with a wide, triangular, unsharpened blade, designed to cut and serve slices of cake.
برش کیک یک چاقو با تیغه عریض، مثلثی و تیز نشده است که برای برش و سرو برشهای کیک طراحی شده است.
Saucepan (U.K) – pot (U.S)
قابلمه (به لهجه انگلیسی) – قابلمه (به لهجه امریکایی)
The water in the saucepan/ pot had all boiled away.
آب در قابلمه/ قابلمه همه جوشانده بود.
Frying pan
ماهیتابه
She fried the eggs in a frying pan.
او تخم مرغها را در ماهیتابه سرخ کرد.
Pressure cooker
زودپز
The pressure cooker reduces the cooking time.
زودپز زمان پخت را کاهش میدهد.
Cooker
اجاق گاز
We chose a new cooker from the gas showroom.
ما یک اجاق گاز جدید از نمایشگاه گاز انتخاب کردیم.
Casserole dish
قابلمه یا ماهیتابه گود
I need to buy a large casserole dish with a cover.
من باید قابلمه یا ماهیتابه گود با در بخرم.
لغات و اصطلاحات ابزار ، وسایل و تجهیزات خانگی در انگلیسی
وقتی در خانه با افرادی که انگلیسی صحبت میکنند هستید، ممکن است چندین بار نیاز باشد که از ابزارهای خانگی با نام انگلیسی آن ها استفاده کنید. در این بخش بسیاری از اسامی ابزارهای خانگی را آوردهایم تا بتواند به سادگی آنها را به خاطر بسپارید.
در این بخش اسامی صحیح ابزارهای خانگی به زبان انگلیسی به شما ارائه میشود تا بتوانید دایره لغات خود را گستردهتر کنید و وقتی در خانه هستید بهتر بتوانید ارتباط برقرار کنید.
لیستی از لغات و اصطلاحات ابزار ، وسایل و تجهیزات خانگی به همراه مثال
اسامی مفیدی از تجهیزات و ابزار خانه به همراه مثالهایی برای تقویت دایره واژگان شما در انگلیسی در ادامه آمده است.
Aroma lamp
چراغ عطر
– There is an aroma lamp over the table.
– بالای میز یک چراغ عطر وجود دارد.
Beverage opener
در باز کن شیشه
– I bought a beverage opener yesterday.
– من دیروز یک در باز کن شیشه خریدم.
Appliance plug
دوشاخه لوازم خانگی
– Pull the appliance plug and let the water drain away.
– دوشاخه دستگاه را بکشید و بگذارید آب خارج شود.
Paintbrush
قلم مو
– She’s a dab hand with a paintbrush.
– او مهار در کار با قلممو است.
Roller
غلتک
– Apply the wallpaper paste with a roller.
– خمیر کاغذ دیواری را با یک غلتک بمالید.
Hair iron (U.K)/ Curling iron (U.S.)
اتو مو (انگلیسی)/ اتو فر (امریکایی)
– I need to borrow your curling iron.
– من نیاز دارم که اتو مو تو را قرض بگیرم.
Hair dryer
سشوار
– She bought an electric hair dryer.
او سشوار برقی خرید.
Toaster
توستر
– She had been the first to buy a toaster.
– او اولین کسی بود که توستر خرید.
Electric kettle/ Hot pot
کتری برقی/ قابلمه داغ
– I’ll put the electric kettle on and make us some tea.
– من کتری برقی را روشن میکنم و چای درست میکنم.
Television
تلویزیون
– I saw the Olympic Games on television.
– من بازیهای المپیک را در تلویزیون دیدم.
Stove
اجاق گاز
– My mother has a gas stove for cooking.
– مادرم برای آشپزی اجاق گاز دارد.
Small oven
فر کوچک
– Put the meat into the small oven to roast.
– گوشت را داخل فر کوچک بریزید تا برشته شود.
Microwave oven
اجاق مایکروویو
– They heat up the food in a microwave oven.
– آنها غذا را در مایکروویو گرم میکنند.
Evaporative cooler
کولر تبخیری
– Another way to keep food fresh is to use an evaporative cooler.
– راه دیگر برای تازه نگهداشتن غذا استفاده از کولر بخار است.
Air conditioner
تهویه کننده هوا
– Can we turn the air conditioner on?
– آیا میتوانیم کولر را روشن کنیم؟
Vacuum cleaner
جارو برقی
– My vacuum cleaner has very good suction.
– جاروبرقی من مکش بسیار خوبی دارد.
Water cooler
آبسرد کن
– Everybody likes to talk about the weather around the water cooler.
– همه دوست دارند درباره آبوهوای در کنار آبسرد کن صحبت کنند.
Clock
ساعت
– I forbid anyone to touch that clock.
– من همه را از دست زدن به ساعت منع کردم.
Sewing machine
چرخ خیاطی
– She sewed the dresses on the sewing machine.
– او لباسها را با چرخ خیاطی دوخت.
Fan
پنکه
– It’s so hot please turn the fan on.
– خیلی گرم است لطفاً فن را روشن کنید.
Clothes iron
اتو لباس
– I scorched my dress with the clothes iron.
– لباسم را با اتوی لباس سوزاندم.
Blender
مخلوط کن
– They’re easy to grind in a blender or coffee grinder.
– آسیاب کردن آنها در مخلوط کن یا آسیاب قهوه آسان است.
Mousetrap
تله موش
– They bait the mousetrap with stale cheese.
– آنها تله موش را با پنیر بیات طعمه گذاری کردند.
Bachelor griller/ grill
گریل بدون بدنه/ گریل
– Cook under a hot grill until brown and crispy.
-با گریل داغ بپزید تا قهوهای و ترد شود.
Washing machine
ماشین لباسشویی
– My mother taught me how to operate the washing machine.
– مادرم نحوه کار ماشین لباسشویی را به من یادداد.
Refrigerator
یخچال و فریزر
– We have a refrigerator in the kitchen.
– ما در آشپزخانه یخچال داریم.
Stepladder
نردبان
– I can’t reach the top shelf unless I use a stepladder.
– من به بالای قفسه دستم نمیرسد مگر اینکه از نردبان استفاده کنم.
Treadmill
تردمیل
– The treadmill has a heart rate monitor.
– تردمیل دارای مانیتور ضربان قلب است.
Bulb
لامپ
– How did Edison make the light bulb?
– ادیسون چگونه لامپ را ساخت؟
Wall lantern
فانوس دیواری
– Let’s turn on the wall lantern, it’s dark outside.
– بیایید فانوس دیواری را روشن کنیم، بیرون تاریک است.
Hanging pendant
آویز چراغ
– The room is decorated by beautiful hanging pendant.
– اتاق با آویز زیبا تزئین شده است.
Anglepoise lamp
چراغ مطالعه
– I need the artificial light of a large red anglepoise lamp on the writing table.
– من به نور مصنوعی چراغ مطالعه قرمز بزرگ روی میز نوشتن احتیاج دارم.
Candleholder
جا شمعی
– Candleholder is a device for holding one or more lit candles.
– شمعدان وسیلهای برای نگهداری یک یا چند شمع روشن است.
Telephone
تلفن
– A telephone belongs in every home
– هرخانه یک تلفن دارد.
Remote
از راه دور
– How do you operate the remote control unit?
– چگونه با کنترل از راه دور را کار میکنید؟
Fan
پنکه
– She cooled herself with a fan.
– او خودش را با یک فن خنک کرد.
لغات و اصطلاحات ابزار و تجهیزات آزمایشگاهی در انگلیسی
تجهیزات آزمایشگاهی به ابزارها و تجهیزات مختلفی گفته میشود که توسط دانشمندان در آزمایشگاه استفاده میشود.
لیستی از لغات و اصطلاحات ابزار و تجهیزات آزمایشگاهی به همراه مثال
این نام تجهیزات آزمایشگاهی را برای بهبود و تقویت واژگان خود در زبان انگلیسی بیاموزید.
Pipette
پیپت
– These pipettes are capable of being very precise and accurate.
– این پیپتها میتوانند بسیار دقیق و صحیح باشند.
Test tube rack
قفسه لوله آزمایش
– There is a test tube rack on the table.
– یک قفسه لوله آزمایش روی میز است.
Test tube
لوله آزمایش
– The solution in the test tube is boiling away.
– محلول موجود در لوله آزمایش در حال جوشیدن است.
Erlenmeyer flask
تنگ مخروطی آزمایشگاه
– The test is conducted in an erlenmeyer flask.
– آزمایش در فلاسک ارلنمایر انجام میشود.
Beaker
لیوان
– I have a beaker full of water, salt, and iron.
– من یک لیوان پر از آب، نمک و آهن دارم.
Bunsen burner
چراغ بنزن
– I need to light bunsen burner.
– من باید مشعل بوبنزن را روشن کنم.
Alcohol burner
چراغ الکلی
– An alcohol burner is a piece of laboratory equipment used to produce an open flame.
– مشعل الکلی قطعهای از تجهیزات آزمایشگاهی است که برای تولید شعله باز استفاده میشود.
مروری بر لغات و اصطلاحات ابزار کار در انگلیسی
در این مقاله لیست کاربردی و کاملی از انواع ابزارهای کار از تعمیرات کرفته تا وسایل آشپزخانه، تجهزیات منزل و حتی تجهیزات آزمایشگاهی را به شما آموزش دادیم. امیدوارم که بتوانید با مطالعه روزانه این لغات دایره واژگان خود را گبه کمک این پست گستردهتر کنید.
حال از شما میخواهم که اگر با واژه دیگری در زمینه لغات و اصطلاحات ابزار کار در انگلیسی آشنا شدهاید را در بخش کامنتهای همین پست با سایر زبانآموزان به اشتراک بگذارید.
علاوه بر این اگر به دنبال لغتی هستید که در این پست پیدا نکردهاید میتوانید فارسی آن را در بخش کامنتها بنویسید تا معادل انگلیسی آن را به شما بگوییم.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 3 میانگین: 3.7]