آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

با آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی کاملا روان می توانید صحبت، بنویسید و گوش کنید. ما در این مقاله قصد داریم شما را با تعداد زیادی از لغات پرکاربرد زبان انگلیسی آشنا کنیم تا بتوانید با تمرین، سطح زبانی خود را تقویت نمایید.

اهمیت آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

وقتی صحبت از یادگیری زبان انگلیسی می شود، واژگان مهم ترین بخش یادگیری هستند. بدون کلمات، شما نمی توانید بخوانید، بشنوید، صحبت کنید یا بنویسید. با این حال، آیا تا به حال از خود پرسیده اید: چند کلمه باید یاد بگیرم تا به زبان انگلیسی مسلط شوید؟
بیایید نگاهی به فرهنگ لغت بیندازیم، متوجه می شوید که حدود 470000 کلمه مختلف در زبان انگلیسی وجود دارد. اگر روزی 20 کلمه یاد بگیرید، 60 سال طول می کشد تا همه آنها را به خاطر بسپارید.

لغات

آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

خوشبختانه، برای اینکه به زبان انگلیسی مسلط شوید، لازم نیست همه آنها را یاد بگیرید. آمریکایی ها از 2500 تا 3000 کلمه رایج در زندگی روزمره خود استفاده می کنند. اگر این 3000 کلمه رایج را بدانید، می توانید حداقل 95 درصد از تمام مکالمات، ایمیل ها، روزنامه ها و کتاب ها را درک کنید.

موثرترین راه برای یادگیری کلمات انگلیسی چیست؟

برای یادگیری زبان و لغات باید به مثال های واژگان در جملات دقت نمایید. وقتی صحبت از یادگیری واژگان انگلیسی می شود، مهم ترین چیزی که باید روی آن تمرکز کنید جملات مثالی هستند. زیرا این جملات به شما کمک می کنند تا تمام مهارت های انگلیسی خود را از جمله دایره واژگانی، شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن را بهبود دهید.

چگونگی یادگیری لغات زبان انگلیسی

لغات: یادگیری لغت در مثال و کانتنت به شما کمک می کند تا معنی کلمه را به درستی درک کنید و آن را عمیقاً به خاطر بسپارید. زیرا شما کلمه را در متن می بینید و با کاربرد آن آشنا می شوید.

نکته: در حین آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی اگر آنها را در مثال ببینید نتایج بهتری بدست خواهید آورد.

صحبت کردن و نوشتن: همچنین با صحبت کردن و نوشتن شما یاد خواهید گرفت که چگونه از یک کلمه و لغت در جملات استفاده کنید. چگونه آن را به کلمات دیگر وصل کنید تا جملات انگلیسی درستی تولید کنید. برای هر جمله ای که می شنوید یا می خوانید، می توانید دوباره از آن (یا بخشی از آن) برای تولید جمله صحیح خود استفاده نمایید.

گرامر: شما گرامر انگلیسی را به طور طبیعی یاد می گیرید. برای تولید یک جمله لازم نیست به قوانین دستور زبان فکر کنید. عبارات و جملات به طور طبیعی در ذهن شما ظاهر می شوند و همه آنها صحیح هستند. شما گرامر را درست مانند یک انگلیسی زبان درک می کنید. پس گرامر را مانند لغات در جملات و مثال ها بیابید.

واژگان

واژگان مهم ترین بخش یادگیری هستند

بهترین شیوه آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

اگر می خواهید انگلیسی را روان صحبت کنید، با گوش یاد بگیرید نه با چشم. یادگیری زبان انگلیسی را می توان به دو بخش ورودی و خروجی تقسیم کرد. ورودی شامل خواندن و گوش دادن است در حالی که خروجی شامل نوشتن و صحبت است. هرچه ورودی بیشتری دریافت کنید، خروجی بیشتری می توانید تولید کنید.

در ادامه قصد داریم به شما راضی بزرگ و پر اهمیت را بگوییم. شاید تا به حال آنرا نشنیده باشید.

  • اگر می خواهید انگلیسی را خوب بنویسید، روی خواندن تمرکز کنید. هر چه بیشتر بخوانید، بهتر می نویسید.
  • اگر می خواهید انگلیسی را خوب صحبت کنید، روی گوش دادن تمرکز کنید. گوش دادن کلید صحبت کردن عالی انگلیسی است.

بنابراین، اگر می خواهید صحبت کردن و شنیدن خود را بهبود بخشید، باید به لغات در جملات مثالی گوش دهید و مدام تکرار نمایید. برای این منظور باید هر جمله مثالی که می بینید همراه با صدا باشد.

یادگیری زبان و لغات

برای یادگیری زبان و لغات باید به مثال های واژگان در جملات دقت نمایید.

اهمیت تکرار در آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

اگر می خواهید در آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی به سرعت مسلط شوید و تمام لغات را به آسانی به کار ببرید باید لغات را در جمله ببینید و به صورت مداوم آن را تکرار نمایید. با چند بار تکرار مسلما فراموش خواهید کرد.

برای صحبت کردن به زبان انگلیسی به شکل راحت، روان و خودکار تنها کاری که باید انجام دهید تکرار و تکرار است تا عمیقا زبان را بیاموزید.

این بدان معناست که باید به هر جمله مثالی چندین و چند بار گوش دهید تا زمانی که به آن مسلط شوید. فقط یک بار یا چند بار گوش دادن کافی نیست زیرا خیلی زود فراموش خواهید کرد.

نکته: تکرار راز تسلط به زبان انگلیسی است.

ممکن است بدانید که چگونه از یک کلمه برای ساختن یک جمله صحیح استفاده کنید، اما نکته اینجاست: آیا می توانید آن را سریع، آسان و خودکار استفاده کنید؟

اگر پاسخ منفی است، باید بیشتر تکرار کنید. شما باید بارها و بارها به آن جمله مثالی گوش دهید.

این راز ساده را نادیده نگیرید. به این ترتیب می توانید با آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی به سرعت به صحبت کردن خودکار دست یابید.

در ادامه این مقاله به آموزش 3000 کلمه پر کاربرد در زبان انگلیسی خواهیم پرداخت. تنها کافی است این لغات را یاد بگیرید تا به راحتی صحبت کنید.

لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی

ability توانایی
abandon رها کردن
able قادر است
abortion سقط جنین
about در باره
abroad خارج از کشور
absolute مطلق
Absence غیبت
abuse سو استفاده کردن
academic علمی
accompany همراهی کردن
accomplish نجام دادن
according با توجه
account حساب
accurate دقیق
accuse متهم کردن
achieve رسیدن
achievement دستاورد
acid اسید
acknowledge اذعان
acquire بدست آوردن
across ان سو
act عمل
active فعال
actor بازیگر مرد
actress بازیگر زن
actual حقیقت
actually در واقع
Ad آگهی
adapt سازگار شدن
add اضافه کردن
addition علاوه بر این
Address نشانی
adjust تنظیم کردن
adjustment تنظیم
administration مدیریت
administrator مدیر
admire تحسین
admission پذیرش
admit قرار کردن
adopt قبول کردن
adult بالغ
Advance پیشرفته
advice آگاهی
adviser آگاهی دهنده
affect تاثیر
afford استطاعت داشتن
after بعد
afternoon بعد از ظهر
advanceagain دوباره
against در برابر
age سن
agency اژانس
Agree موافق
ahead رو به رو
aim هدف
air هوا
aircraft هواپیما
airline شرکت هواپیمایی
Album آلبوم
ally متحد
alter اصلاح کردن
alone تنها
alternative متناوب
always همیشه
Amazing شگفت انگیز
allowamong اجازه در میان
amount میزان
analysis تحلیل و بررسی
analyst تحلیلگر
ancient قدیمی
anger خشم
animal حیوان
angry عصبانی
announce اعلام
annual سالانه
another یکی دیگر
Anymore دیگر
anniversary سالگرد
answer جواب
anybody هر شخصی
anymore دیگر
anxiety اضطراب
Anyway به هر حال
apparent آشکار
application کاربرد
apple سیب
apartappeal درخواست جدایی
appointment وقت ملاقات
appreciate قدردانی
approach رویکرد
appropriate مناسب
approval تصویب
approve تایید
approximately تقریبا
Arab عرب
architect معمار
area حوزه
argue جر و بحث
argument برهان
arise بوجود امدن
arm بازو
armed مسلح
army ارتش
around دور و بر
arrange ترتیب دادن
arrangement ترتیب
arrest بازداشت
arrival ورود
arrive رسیدن
art هنر
Article مقاله
artist بازیگر
artistic هنری
as مانند
Asian آسیا
aside جدا
ask پرسیدن
asleep خواب
aspect جنبه
assault حمله
assert ادعا کردن
assess ارزیابی کنید
assessment ارزیابی
asset دارایی
assign اختصاص دادن
assignment وظیفه
assistant دستیار
associate وابسته
association اتحادیه
assume وانمود کردن
assumption فرض
assure اطمینان دادن
at در
athlete ورزشکار
athletic ورزشی
atmosphere جو
attach پیوست کردن
attempt تلاش
attend مراجعه كردن
attention توجه
attitude نگرش
attorney وکیل
attract جذب کنند
attractive جذاب
attribute صفت
audience شنوندگان
author نویسنده
authority قدرت
auto خودکار
available در دسترس
average میانگین
avoid اجتناب کردن
award جایزه
aware آگاه
awareness آگاهی
away دور
awful ناخوشایند
baby کودک
back بازگشت
background زمینه
bad بد
badly به طور بد
bag کیف
bake پشت
balance تعادل
ball توپ
ban ممنوع کردن
band باند
bank بانک
bar بار
barely به سختی
barrel بشکه
barrier مانع
base پایه
baseball بیسبال
basic ابتدایی
basically اساسا
basis پایه
basket سبد
basketball بسکتبال
bathroom حمام
battery باتری
battle نبرد
be بودن
beach ساحل دریا
bean لوبیا
bear خرس
beat ضرب و شتم
beautiful زیبا
beauty زیبایی
because زیرا
become شدن
bed تخت
bedroom اتاق خواب
beer آبجو
before قبل از
begin شروع
beginning مبدی
behavior رفتار – اخلاق
behind پشت
being بودن
belief باور
believe ایمان داشتن
bell زنگ
belong تعلق داشتن
below پایین
belt کمربند
bench نیمکت
bend خم شدن
benefit سود
beside در کنار
besides در کنار
best بهترین
bet شرط
better بهتر
between بین
beyond فراتر
Bible کتاب مقدس
big بزرگ
bike دوچرخه
bill صورت حساب
billion بیلیون
bind بستن
biological بیولوژیکی
bird پرنده
birth تولد
birthday روز تولد
bit بیت
blade تیغه
blame سرزنش کردن
blanket پتو
blind نابینا
block مسدود کردن
blood خون
blow دمیدن
blue آبی
board تخته
boat قایق
body بدن
bomb بمب
bombing بمب گذاری
capable توانا
capacity ظرفیت
capital سرمایه، پایتخت
captain کاپیتان
capture گرفتن
car ماشین
carbon کربن
card کارت
care اهميت دادن
career حرفه
careful مراقب باشید
carefully با دقت
carrier حامل
ase مورد
cash پول نقد
cast قالب
cat گربه
catch گرفتن
category دسته بندی
Catholic کاتولیک
cause علت
ceiling سقف
celebrate جشن گرفتن
celebration جشن
celebrity فرد مشهور
cell سلول
center مرکز
central مرکزی
century قرن
CEO مدیر عامل
ceremony مراسم
certain مسلم – قطعی
certainly قطعا
chain زنجیر
chair صندلی
chairman رئيس هیئت مدیره
challenge چالش
chamber محفظه – اتاق
champion قهرمان
championship قهرمانی
chance شانس. فرصت
change تغییر دادن
changing تغییر می کند
channel کانال
Chapter فصل
cheese پنیر
chef سرآشپز
chemical شیمیایی
chest قفسه سینه
chicken مرغ
chief رئیس
child کودک
childhood دوران کودکی
Chinese چینی ها
chip تراشه
chocolate شکلات
choice انتخاب
cholesterol کلسترول
choose انتخاب کنید
Christian مسیحی
Christmas کریسمس
church کلیسا
cigarette سیگار
circle دایره
circumstance موقعیت، پیش آمد
cite نقل قول
citizen شهروند
city شهر
civil مدنی
civilian غیر نظامی
claim مطالبه
class کلاس
classic کلاسیک
classroom کلاس درس
clean تمیز
clear روشن
clearly به وضوح
client مشتری
climate اقلیم
climb بالا رفتن
clinic درمانگاه
clinical بالینی
clock ساعت
close بستن
closely به طرز نزدیک
closer نزدیک تر
clothes لباس ها
clothing تن پوش
cloud ابر
club باشگاه
clue سرنخ
cluster خوشه
coach مربی ورزشی
coal زغال سنگ
coalition ائتلاف
coast ساحل
coat کت
code کد
coffee قهوه
cognitive شناختی
cold سرد
collapse سقوط – فروپاشی
colleague همکار
collect جمع آوری کنید
collection مجموعه
collective جمعی
college دانشکده
colonial استعماری
color رنگ
column ستون
combination ترکیبی
combine ترکیب کردن
come بیا
comedy کمدی
comfort راحتی
comfortable راحت
command فرمان
commander فرمانده
comment اظهار نظر
commercial تجاری
commission کمیسیون
commit مرتکب شدن
commitment تعهد
committee کمیته
common مشترک
communicate برقراری ارتباط
communication ارتباط
community انجمن
company شرکت
compare مقایسه کنید
comparison مقایسه
compete رقابت کنند
competition رقابت
competitive رقابتی
competitor رقیب
complain شکایت
complaint شکایت
complete کامل
completely به طور کامل
complex مجتمع
complicated بغرنج
component جزء
compose ساختن
composition ترکیب بندی
comprehensive جامع
computer کامپیوتر
concentrate تمرکز
concentration تمرکز
concept مفهوم
concern نگرانی
concerned نگران
concert کنسرت
conclude نتیجه گرفتن
conclusion نتیجه
concrete بتن
condition شرایط. شرط
conduct هدایت
conference کنفرانس
confidence اعتماد به نفس
confident مطمئن
confirm تایید
conflict تعارض
confront مواجه شدن
cheese پنیر
chef سرآشپز
chemical شیمیایی
chest قفسه سینه
chicken مرغ
chief رئیس
child کودک
childhood دوران کودکی
Chinese چینی ها
chip تراشه
chocolate شکلات
choice انتخاب
cholesterol کلسترول
choose انتخاب کنید
Christian مسیحی
Christmas کریسمس
church کلیسا
cigarette سیگار
circle دایره
circumstance چگونگی، امر، تفصیل، شرایط محیط، پیش امد، شرح
cite نقل قول
citizen شهروند
city شهر
civil مدنی
civilian غیر نظامی
claim مطالبه
class کلاس
classic کلاسیک
classroom کلاس درس
clean تمیز
clear روشن
clearly به وضوح
client مشتری
climate اقلیم
climb بالا رفتن
clinic درمانگاه
clinical بالینی
clock ساعت
close بستن
clothes لباس ها
clothing تن پوش
cloud ابر
club باشگاه
clue سرنخ
cluster خوشه
coach مربی ورزشی
coal زغال سنگ
coalition ائتلاف
coast ساحل
coat کت
code کد
coffee قهوه
cognitive شناختی
cold سرد
collapse سقوط – فروپاشی
colleague همکار
collect جمع آوری کنید
collection مجموعه
collective جمعی
college دانشکده
colonial استعماری
color رنگ
column ستون
combination ترکیبی
combine ترکیب کردن
come بیا
comedy کمدی
comfort راحتی
comfortable راحت
command فرمان
commander فرمانده
comment اظهار نظر
commercial تجاری
commission کمیسیون
commit مرتکب شدن
commitment تعهد
committee کمیته
common مشترک
communicate برقراری ارتباط
communication ارتباط
community انجمن
company شرکت
compare مقایسه کنید
comparison مقایسه
compete رقابت کنند
competition رقابت
competitive رقابتی
competitor رقیب
complain شکایت
complaint شکایت
complete کامل
completely به طور کامل
complex مجتمع
complicated بغرنج
component جزء
compose ساختن
composition ترکیب بندی
comprehensive جامع
computer کامپیوتر
concentrate تمرکز
concentration تمرکز
concept مفهوم
concern نگرانی
concerned نگران
concert کنسرت
conclude نتیجه گرفتن
conclusion نتیجه
concrete بتن
condition شرایط. شرط
conduct هدایت
conference کنفرانس
confidence اعتماد به نفس
confident مطمئن
confirm تایید
conflict تعارض
confront مواجه شدن
confusion گیجی
Congress کنگره
congressional کنگره
connect اتصال
connection ارتباط
consciousness آگاهی
consensus اجماع، وفاق
consequence نتیجه
conservative محافظه کار
consider در نظر گرفتن
considerable قابل توجه
consideration توجه
consist تشکیل شده است از
consistent استوار
constant مقدار ثابت
constantly دائما
constitute تشکیل می دهند
constitutional مشروطه
construct ساختن
construction ساخت و ساز
consultant مشاور
consume مصرف کردن
consumer مصرف كننده
consumption مصرف
contact مخاطب
contain حاوی
container ظرف
contemporary امروزی
content محتوا
contest مسابقه
context متن نوشته
continue ادامه هید
continued ادامه داد
contract قرارداد
contrast تضاد
contribute مشارکت
contribution مشارکت
control کنترل
controversial بحث برانگیز
controversy جنجال – جدال سرسختانه
convention قرارداد
conventional مرسوم
conversation گفتگو
convert تبدیل
conviction محکومیت
convince متقاعد کردن
cook پختن
cookie کوکی
cooking پخت و پز
cool سرد
cooperation مشارکت
cop پلیس
clothes لباس ها
clothing تن پوش
cloud ابر
club باشگاه
clue سرنخ
cluster خوشه
coach مربی ورزشی
coal زغال سنگ
coalition ائتلاف
coast ساحل
coat کت
code کد
coffee قهوه
cognitive شناختی
cold سرد
collapse سقوط – فروپاشی
colleague همکار
collect جمع آوری کنید
collection مجموعه
collective جمعی
college دانشکده
colonial استعماری
color رنگ
column ستون
combination ترکیبی
combine ترکیب کردن
come بیا
comedy کمدی
comfort راحتی
comfortable راحت
command فرمان
commander فرمانده
comment اظهار نظر
commercial تجاری
commission کمیسیون
commit مرتکب شدن
commitment تعهد
committee کمیته
common مشترک
communicate برقراری ارتباط
communication ارتباط
community انجمن
company شرکت
compare مقایسه کنید
comparison مقایسه
compete رقابت کنند
competition رقابت
competitive رقابتی
competitor رقیب
complain شکایت
complaint شکایت
complete کامل
completely به طور کامل
complex مجتمع
complicated بغرنج
component جزء
compose ساختن
composition ترکیب بندی
comprehensive جامع
computer کامپیوتر
concentrate تمرکز
concentration تمرکز
concept مفهوم
concern نگرانی
concerned نگران
concert کنسرت
conclude نتیجه گرفتن
conclusion نتیجه
concrete بتن
condition شرایط. شرط
conduct هدایت
conference کنفرانس
confidence اعتماد به نفس
confident مطمئن
confirm تایید
conflict تعارض
confront مواجه شدن
confusion گیجی
Congress کنگره
congressional کنگره
connect اتصال
connection ارتباط
consciousness آگاهی
consensus اجماع، وفاق
consequence نتیجه
conservative محافظه کار
consider در نظر گرفتن
considerable قابل توجه
consideration توجه
consist تشکیل شده است از
consistent استوار
constant مقدار ثابت
constantly دائما
constitute تشکیل می دهند
constitutional مشروطه
construct ساختن
construction ساخت و ساز
consultant مشاور
consume مصرف کردن
consumer مصرف كننده
consumption مصرف
contact مخاطب
die بمیر
diet رژیم غذایی
differ فرق داشتن
difference تفاوت
different ناهمسان
differently متفاوت
difficult دشوار
difficulty دشواری
dig حفر کردن
digital دیجیتال
dimension بعد، ابعاد، اندازه
dining ناهار خوری
dinner شام
direct مستقیم
direction جهت
directly به طور مستقیم
director کارگردان
dirt خاک
dirty کثیف
disability ناتوانی
disagree مخالف بودن
disappear ناپدید می شوند
disaster فاجعه
discipline انضباط
discourse گفتمان
discover كشف كردن
discovery کشف
discrimination تبعیض
discuss بحث و گفتگو
discussion بحث
disease بیماری
dish ظرف
dismiss رد
disorder بی نظمی
display نمایش دادن
dispute اختلاف نظر
distance فاصله
distant غیر صمیمی
distinct متمایز
distinction تشخیص، برتری
distinguish تمیز دادن
distribute توزیع کردن
distribution توزیع
district ناحیه
diverse گوناگون، متنوع
diversity تنوع
divide تقسیم کنید
division تقسیم
divorce طلاق
DNA دی ان ای
do انجام دادن
doctor دکتر
document سند
dog سگ
domestic داخلی
dominant غالب
dominate چیره شدن
door در، درب
double دو برابر
doubt شک
down پایین
downtown مرکز شهر
dozen ده
draft پیش نویس
drag بکشید
drama نمایش
dramatic نمایشی
dramatically به طور چشمگیری
draw قرعه کشی
drawing طراحی
dream رویا
dress لباس
drink نوشیدنی
drive راندن
driver راننده
drop رها کردن
drug دارو
dry خشک
due ناشی از
during در حین
dust گرد و خاک
duty وظیفه
each هر یک
eager مشتاق
ear گوش
early زود
earn بدست آوردن
earnings درآمد
earth زمین
ease سهولت
easily به راحتی
east شرق
eastern شرقی
easy آسان
eat خوردن
economic اقتصادی
economics اقتصاد
economist اقتصاددان
economy اقتصاد
edge حاشیه، غیرمتمرکز
edition نسخه
editor ویرایشگر
educate آموزش
education تحصیلات
educa آموزش و پرورش
fabric پارچه
face صورت
facility امکانات
fact حقیقت
factor عامل
factory کارخانه
faculty دانشکده
fade محو شدن
fail شکست
failure شکست
fair نمایشگاه
fairly منصفانه
faith ایمان
fall سقوط
false نادرست
familiar آشنا
family خانواده
famous معروف
fan پنکه
fantasy فانتزی
far دور
farm مزرعه
farmer مزرعه دار
fashion روش
fast سریع
fat چربی
fate سرنوشت
father پدر
fault عیب
favor لطف
favorite مورد علاقه
fear ترس
feature ویژگی
federal فدرال
fee هزینه
feed خوراک
feel احساس کنید
feeling احساس
fellow همکار
female زن
fence حصار
few تعداد کمی
fewer کمتر
fiber فیبر
fiction داستان
field رشته
fifteen پانزده
fifth پنجم
fifty پنجاه
fight مبارزه کردن
fighter جنگنده
fighting دعوا کردن
figure شکل
file فایل
fill پر کردن
film فیلم
final نهایی
finally سرانجام
finance دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
financial مالی
find پیدا کردن
finding یافته
fine خوب
finger انگشت
finish تمام کردن
fire آتش
firm محکم
first اولین
fish ماهی
fishing صید ماهی
fit مناسب
fitness تناسب اندام
five پنج
fix ثابت
flag پرچم
flame شعله
flat تخت
flavor طعم و مزه
flee فرار کن
flesh گوشت
flight پرواز
float شناور
floor کف
flow جریان
flower گل
fly پرواز
focus تمرکز
folk مردم
follow دنبال کردن
following ذیل
food غذا
foot پا
football فوتبال
for برای
force زور
foreign خارجی
forest جنگل
forever برای همیشه
forget فراموش کردن
form فرم
formal رسمی
formation تشکیل
former سابق
formula فرمول
forth چهارم
fortune ثروت
forward رو به جلو
found یافت
foundation پایه
founder پایه گذار
four چهار
fourth چهارم
frame قاب
framework چارچوب
free رایگان
freedom آزادی
freeze یخ زدگی
French فرانسوی
frequency فرکانس
frequent زود زود
frequently مکررا
fresh تازه
friend دوست
gift هدیه
gifted با استعداد
girl دختر
girlfriend دوست دختر
give دادن
given داده شده
glad خوشحالم
glance نگاه
glass شیشه
global جهانی
glove دستکش
go برو
goal هدف
God خداوند
gold طلا
golden طلایی
golf گلف
good خوب
government دولت
governor فرماندار
grab گرفتن
grade مقطع تحصیلی
gradually به تدریج
graduate فارغ التحصیل
grain غلات
grand بزرگ
grandfather بابا بزرگ
grandmother مادر بزرگ
grant اعطا کردن
grass چمن
grave قبر
gray خاکستری
great عالی
greatest بزرگترین
green سبز
grocery خواربار
ground زمین
group گروه
grow رشد
growing رو به رشد
growth رشد
guarantee ضمانت
guard نگهبان
guess حدس بزن
guest مهمان
guide راهنما
guideline راهنمای
guilty گناهکار
gun تفنگ
guy پسر
habit عادت داشتن
habitat زیستگاه
hair مو
half نیم
hall سالن
hand دست
handful تعداد انگشت شماری
handle رسیدگی
hang آویزان شدن
happen به وقوع پیوستن
happy خوشحال
hard سخت
hardly به ندرت
hat کلاه
hate نفرت
have دارند
he او
head سر
headline عنوان
headquarters مرکز فرماندهی
health سلامتی
healthy سالم
hear شنیدن
hearing شنیدن
heart قلب
heat حرارت
heaven بهشت
heavily به شدت
heavy سنگین
heel پاشنه
height ارتفاع
helicopter بالگرد
hell جهنم
hello سلام
help کمک
helpful مفید
her او
here اینجا
heritage میراث
hero قهرمان
herself خودش
hey هی
hi سلام
hide پنهان شدن
high بالا
highlight برجسته
highly بسیار
highway بزرگراه
hill تپه
him به او
himself خودش
hip باسن
hire استخدام
his خود
image تصویر
imagination خیال پردازی
imagine تصور کنید
immediate فوری
immediately بلافاصله. مستقیما
immigrant مهاجر
immigration مهاجرت
impact ضربه
implement پیاده سازی
implication پیامد
imply تصویر
importance خیال پردازی
important تصور کنید
impose فوری
impossible بلافاصله. مستقیما
impress مهاجر
impression مهاجرت
impressive ضربه
improve پیاده سازی
improvement پیامد
in تصویر
incentive خیال پردازی
incident تصور کنید
include فوری
including بلافاصله. مستقیما
income مهاجر
incorporate مهاجرت
increase ضربه
increased پیاده سازی
increasing پیامد
increasingly تصویر
incredible خیال پردازی
indeed تصور کنید
independence فوری
independent بلافاصله. مستقیما
index مهاجر
Indian مهاجرت
indicate ضربه
indication پیاده سازی
individual پیامد
industrial تصویر
industry خیال پردازی
image تصور کنید
imagination فوری
imagine بلافاصله. مستقیما
immediate مهاجر
immediately مهاجرت
immigrant ضربه
immigration پیاده سازی
impact پیامد
implement تصویر
implication خیال پردازی
imply تصور کنید
importance فوری
important بلافاصله. مستقیما
impose مهاجر
impossible مهاجرت
impress ضربه
impression پیاده سازی
impressive پیامد
improve تصویر
improvement خیال پردازی
in تصور کنید
incentive فوری
incident بلافاصله. مستقیما
include مهاجر
including مهاجرت
income ضربه
incorporate پیاده سازی
increase پیامد
increased تصویر
increasing خیال پردازی
increasingly تصور کنید
incredible فوری
indeed بلافاصله. مستقیما
independence مهاجر
independent مهاجرت
index ضربه
Indian پیاده سازی
indicate پیامد
indication تصویر
individual خیال پردازی
industrial تصور کنید
industry فوری
image بلافاصله. مستقیما
imagination مهاجر
imagine مهاجرت
immediate ضربه
immediately پیاده سازی
immigrant پیامد
immigration تصویر
impact خیال پردازی
implement تصور کنید
implication فوری
ew او
Jewish یهودی
job کار
join پیوستن
joint مفصل
joke شوخی
journal مجله
journalist روزنامه نگار
journey سفر
joy شادی
judge قضاوت کنید
judgment داوری
juice آب میوه
jump پرش
junior جوان
jury هیئت داوران
just فقط
justice عدالت
justify توجیه
keep نگاه داشتن
key کلید
kick لگد زدن
kid بچه
kill کشتن
killer قاتل
killing کشتن
kind نوع
king پادشاه
kiss بوسه
kitchen آشپزخانه
knee زانو
knife چاقو
knock در زدن
know دانستن
knowledge دانش
lab آزمایشگاه
label برچسب
labor کار یدی
laboratory آزمایشگاه
lack عدم
lady خانم
lake دریاچه
land زمین
landscape چشم انداز
language زبان
lap دامان
large بزرگ
largely تا حد زیادی
last آخر
late دیر
later بعد
Latin لاتین
latter دومی
laugh خنده
launch راه اندازی
law قانون
lawn چمن
lawsuit طرح دعوی در دادگاه
lawyer وکیل
lay درازکشیدن
layer لایه
lead رهبری
leader رهبر
ew او
Jewish یهودی
job کار
join پیوستن
joint مفصل
joke شوخی
journal مجله
journalist روزنامه نگار
journey سفر
joy شادی
judge قضاوت کنید
judgment داوری
juice آب میوه
jump پرش
junior جوان
jury هیئت داوران
just فقط
justice عدالت
justify توجیه
keep نگاه داشتن
key کلید
kick لگد زدن
kid بچه
kill کشتن
killer قاتل
killing کشتن
kind نوع
king پادشاه
kiss بوسه
kitchen آشپزخانه
knee زانو
knife چاقو
knock در زدن
know دانستن
knowledge دانش
lab آزمایشگاه
label برچسب
labor کار یدی
laboratory آزمایشگاه
lack عدم
lady خانم
lake دریاچه
land زمین
landscape چشم انداز
language زبان
lap دامان
large بزرگ
largely تا حد زیادی
last آخر
late دیر
later بعد
Latin لاتین
latter دومی
laugh خنده
launch راه اندازی
law قانون
mutual متقابل
my من
myself خودم
mystery رمز و راز
myth اسطوره
naked برهنه
name نام
narrative روایت
narrow محدود، تنگ
nation ملت
national ملی
native بومی
natural طبیعی
naturally به طور طبیعی
mutual متقابل
my من
myself خودم
mystery رمز و راز
myth اسطوره
naked برهنه
name نام
narrative روایت
narrow محدود، تنگ
nation ملت
national ملی
native بومی
natural طبیعی
naturally به طور طبیعی
mutual متقابل
outside خارج از
oven فر
over بر فراز
overall به طور کلی
overcome غلبه بر
overlook نادیده گرفتن
owe مدیون
own خود را
owner مالک
pace سرعت
pack بسته
package بسته بندی
page صفحه
pain درد
painful دردناک
paint رنگ کردن
painter نقاش
painting رنگ آمیزی
pair جفت
pale رنگ پریده
Palestinian فلسطینی
palm نخل
pan ماهی تابه
panel پانل
pant شلوار
paper کاغذ
parent والدین
park پارک
parking توقفگاه خودرو
part بخش
participant شرکت کننده
participate شرکت کردن
outside خارج از
oven فر
over بر فراز
overall به طور کلی
overcome غلبه بر
overlook نادیده گرفتن
owe مدیون
own خود را
owner مالک
pace سرعت
pack بسته
package بسته بندی
page صفحه
pain درد
painful دردناک
paint رنگ کردن
painter نقاش
painting رنگ آمیزی
pair جفت
pale رنگ پریده
Palestinian فلسطینی
palm نخل
pan ماهی تابه
put قرار دادن
qualify واجد شرایط شدن
quality کیفیت
quarter ربع
quarterback کوارتربک
question سوال
quick سریع
quickly به سرعت
quiet ساکت
quietly بی سر و صدا
quit ترک کردن
quite کاملا
quote نقل قول
race نژاد
racial نژادی
radical افراطی
radio رادیو
rail ریل
rain باران
raise بالا بردن
range دامنه
rank رتبه
rapid سریع
rapidly به طور سریع
rare نادر
rarely به ندرت
rate نرخ
rather نسبتا
rating رتبه بندی
ratio نسبت
raw خام
reach رسیدن
react واکنش نشان دهند
put قرار دادن
qualify واجد شرایط شدن
quality کیفیت
quarter ربع
quarterback کوارتربک
question سوال
quick سریع
quickly به سرعت
quiet ساکت
quietly بی سر و صدا
quit ترک کردن
quite کاملا
quote نقل قول
race نژاد
racial نژادی
radical افراطی
radio رادیو
rail ریل
rain باران
raise بالا بردن
range دامنه
rank رتبه
rapid سریع
rapidly به طور سریع
rare نادر
rarely به ندرت
rate نرخ
rather نسبتا
rating رتبه بندی
ratio نسبت
raw خام
reach رسیدن
react واکنش نشان دهند
put قرار دادن
qualify واجد شرایط شدن
quality کیفیت
quarter ربع
quarterback کوارتربک
question سوال
quick سریع
quickly به سرعت
quiet ساکت
quietly بی سر و صدا
quit ترک کردن
quite کاملا
quote نقل قول
race نژاد
racial نژادی
radical افراطی
radio رادیو
rail ریل
rain باران
raise بالا بردن
range دامنه
rank رتبه
rapid سریع
rapidly به طور سریع
rare نادر
rarely به ندرت
rate نرخ
rather نسبتا
rating رتبه بندی
ratio نسبت
raw خام
reach رسیدن
surprising شگفت آور
surprisingly به طرز شگفت انگیزی
surround احاطه
survey نظر سنجی
survival بقا
survive زنده ماندن
survivor بازمانده
suspect مشکوک
sustain حفظ کنند
swear سوگند
sweep جارو کردن
sweet شیرین
swim شنا کردن
swing تاب خوردن
switch تعویض
symbol نماد
symptom علامت
system سیستم
table جدول
tablespoon قاشق سوپخوری
tactic تاکتیک
tail دم
take گرفتن
tale داستان
talent استعداد
talk صحبت
tall بلند قد
tank مخزن
tap ضربه زدن
tape نوار
target هدف
task وظیفه
taste طعم و مزه
tax مالیات
taxpayer مالیات دهنده
tea چای
teach آموزش دهید
teacher معلم
teaching درس دادن
team تیم
tear اشک
surprising شگفت آور
surprisingly به طرز شگفت انگیزی
surround احاطه
survey نظر سنجی
survival بقا
survive زنده ماندن
survivor بازمانده
suspect مشکوک
sustain حفظ کنند
swear سوگند
sweep جارو کردن
sweet شیرین
swim شنا کردن
swing تاب خوردن
switch تعویض
symbol نماد
symptom علامت
system سیستم
table جدول
tablespoon قاشق سوپخوری
tactic تاکتیک
tail دم
take گرفتن
tale داستان
talent استعداد
talk صحبت
tall بلند قد
tank مخزن
tap ضربه زدن
tape نوار
target هدف
task وظیفه
taste طعم و مزه
tax مالیات
taxpayer مالیات دهنده
tea چای
teach آموزش دهید
teacher معلم
teaching درس دادن
team تیم
tear اشک
tale داستان
talent استعداد
talk صحبت
tall بلند قد
tank مخزن
tap ضربه زدن
tape نوار
target هدف
task وظیفه
taste طعم و مزه
tax مالیات
taxpayer مالیات دهنده
tea چای
teach آموزش دهید
teacher معلم
teaching درس دادن
team تیم
tear اشک
used استفاده شده
useful مفید
user کاربر
usual معمولی
usually معمولا
utility سودمندی
vacation تعطیلات
valley دره
valuable با ارزش
value مقدار
variable متغیر
variation تغییر
variety تنوع
various مختلف
used استفاده شده
useful مفید
user کاربر
usual معمولی
usually معمولا
utility سودمندی
vacation تعطیلات
valley دره
valuable با ارزش
value مقدار
variable متغیر
variation تغییر
variety تنوع
various مختلف
used استفاده شده
useful مفید
user کاربر
usual معمولی
usually معمولا
utility سودمندی
vacation تعطیلات
valley دره
valuable با ارزش
value مقدار
variable متغیر
variation تغییر
write نوشتن
writer نویسنده
writing نوشتن
wrong اشتباه
yard حیاط
yeah بله
year سال
yell فریاد زدن
yellow رنگ زرد
yes آره
yesterday دیروز
write نوشتن
writer نویسنده
writing نوشتن
wrong اشتباه
yard حیاط
yeah بله
year سال
yell فریاد زدن
yellow رنگ زرد
yes آره
yesterday دیروز
write نوشتن
writer نویسنده
writing نوشتن
wrong اشتباه
yard حیاط
yeah بله
year سال
yell فریاد زدن
yellow رنگ زرد
yes آره
yesterday دیروز
write نوشتن
writer نویسنده
موسسه تخصصی زبان کوییک - آموزش تضمینی زبان از مبتدی تا پیشرفته