در دنیای ورزش، آشنایی با اصطلاحات تخصصی به زبان انگلیسی نه تنها به درک بهتر مسابقات و تمرینها کمک میکند، بلکه برای دنبال کردن اخبار ورزشی جهانی یا شرکت در دورههای آموزشی بینالمللی نیز ضروری است. بسیاری از این اصطلاحات در رشتههای مختلف تکرار میشوند و دانستن آنها میتواند دایره واژگان شما را در زمینه ورزش به شکل چشمگیری گسترش دهد.
در ادامه با مجموعهای از پرکاربردترین اصطلاحات ورزشی انگلیسی آشنا میشویم که همراه با ترجمه فارسیشان ارائه شدهاند تا بتوانید بهراحتی در مکالمات، مقالات یا حتی تماشای برنامههای ورزشی از آنها استفاده کنید.
جدول محتوایی
اصطلاحات ورزشی پایه به انگلیسی
آشنایی با اصطلاحات ورزشی پایه به زبان انگلیسی، یکی از مهمترین گامها برای افرادی است که قصد دارند فعالیت ورزشی خود را جدیتر دنبال کنند، چه به عنوان ورزشکار و چه به عنوان مربی، علاقهمند یا حتی دانشآموز. بسیاری از مفاهیم اولیه در باشگاهها، تمرینات و مسابقات با واژگان انگلیسی بیان میشوند، بهخصوص زمانی که صحبت از وسایل، حرکات پایه، نقش بازیکنان یا شیوههای تمرینی باشد.
دانستن این واژهها به شما کمک میکند تا درک بهتری از تمرینات داشته باشید، راحتتر با دیگران ارتباط برقرار کنید و حتی در مواقعی که از محتوای آموزشی و ویدیویی انگلیسیزبان استفاده میکنید، دچار سردرگمی نشوید. در ادامه به چند گروه اصلی از اصطلاحات ورزشی پایه به زبان انگلیسی همراه با ترجمه فارسی و توضیحات کامل پرداختهایم.
- حرکات و فعالیتهای پایه (Basic Movements)
در این بخش، با اصطلاحاتی آشنا میشیم که بیشتر در تمرینات بدنسازی و کلاسهای آمادگی جسمانی شنیده میشوند. این حرکات پایه در اکثر برنامههای تمرینی وجود دارند چون به تقویت عضلات اصلی بدن کمک میکنند.
مثلاً «Warm-up» یا گرم کردن، برای آمادهسازی عضلات و افزایش جریان خون پیش از شروع تمرین استفاده میشود و از آسیب جلوگیری میکند.
یا «Stretching» که اغلب در ابتدای تمرین برای افزایش انعطافپذیری و در پایان برای آرامسازی عضلات استفاده میشود. دانستن این واژهها کمک میکند وقتی مربی میگوید Let’s do some lunges بدانید باید چه حرکتی انجام دهید.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی |
---|---|
Warm-up | گرم کردن |
Cool-down | سرد کردن |
Stretching | کشش |
Jogging | آهسته دویدن |
Sprinting | سرعت دویدن |
Jumping | پریدن |
Squat | اسکات (نشستن و بلند شدن با زانوها) |
Push-up | شنا |
Sit-up | دراز و نشست |
Lunge | لانچ (گام بلند به جلو همراه با خم کردن زانو) |
- وسایل ورزشی (Sports Equipment)
وسایل ورزشی در تمرینات نقش کلیدی دارند و دانستن نام انگلیسی آنها به ویژه در باشگاههایی که مربی انگلیسیزبان دارند یا از تجهیزات خارجی استفاده میشود، بسیار مهم است. مثلاً وقتی میخواهید از مربی بپرسید دمبل چند کیلویی را بردارید، باید بدانید واژهی درست آن Dumbbell است. یا هنگام تمرینات هوازی، شاید به شما پیشنهاد شود روی Treadmill بدوید. بهطور کلی این ابزارها برای تقویت قدرت، افزایش استقامت یا بهبود هماهنگی بدن استفاده میشوند و هر کدام کارکرد خاص خود را دارند.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی |
---|---|
Dumbbell | دمبل |
Barbell | هالتر |
Treadmill | تردمیل (دستگاه دویدن) |
Yoga mat | مت یوگا |
Resistance band | کش تمرینی |
Exercise ball | توپ تمرینی |
Kettlebell | کتلبل (دمبل گرد با دسته) |
Pull-up bar | میله بارفیکس |
Weight plates | صفحه وزنه |
Jump rope | طناب ورزشی |
- نقشها و موقعیتها در تیم (Player Roles & Positions)
در ورزشهای تیمی مانند فوتبال یا بسکتبال، هر بازیکن نقش خاصی دارد. دانستن این اصطلاحات نهتنها به شما کمک میکند درک بهتری از جریان بازی داشته باشید، بلکه هنگام دیدن مسابقات، شنیدن گزارشها یا حتی بازی کردن با دوستان خود دچار سردرگمی نمیشوید. مثلاً اگر مربی بگوید You’ll play as a defender, باید بدانید که وظیفه شما دفاع از دروازه است. یا Substitute به بازیکنی گفته میشود که به جای بازیکن اصلی وارد زمین میشود. این واژهها پایه درک تاکتیک و استراتژیهای تیمی هستند.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی |
---|---|
Goalkeeper | دروازهبان |
Defender | مدافع |
Midfielder | هافبک |
Forward | مهاجم |
Captain | کاپیتان تیم |
Coach | مربی |
Referee | داور |
Substitute | بازیکن تعویضی |
Striker | گلزن |
Bench | نیمکت ذخیره |
- اصطلاحات ذهنی و انگیزشی در ورزش (Motivational & Mental Terms)
موفقیت در ورزش تنها وابسته به توان فیزیکی نیست؛ بلکه جنبه ذهنی آن نقش بسیار مهمی دارد. ورزشکارانی که ذهن قویتری دارند، در مقابله با خستگی، شکست، فشار و رقابت عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. مثلا «Discipline» یا انضباط به معنای پیروی منظم از برنامه تمرینی است و «Consistency» یعنی تمرین مداوم بدون وقفه. این اصطلاحات اغلب در صحبتهای انگیزشی مربیان یا مقالات ورزشی دیده میشوند و درک آنها به شما کمک میکند نگرش حرفهایتری نسبت به تمرین و پیشرفت خود داشته باشید.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی |
---|---|
Discipline | انضباط |
Endurance | استقامت |
Focus | تمرکز |
Consistency | تداوم |
Determination | اراده |
Motivation | انگیزه |
Mindset | طرز فکر |
Willpower | قدرت اراده |
Challenge | چالش |
Goal setting | هدفگذاری |
اصطلاحات ورزشی در فوتبال به انگلیسی
فوتبال، به عنوان محبوبترین ورزش جهان، دارای دایرهای وسیع از اصطلاحات تخصصی به زبان انگلیسی است که دانستن آنها برای درک بهتر بازی، تحلیل مسابقات و دنبال کردن اخبار فوتبال بسیار ضروری است. چه به عنوان بازیکن، تماشاگر یا تحلیلگر، اگر با این واژگان آشنا باشید، راحتتر میتوانید با دیگر علاقهمندان این ورزش ارتباط برقرار کنید.
اصطلاحات فوتبالی به زبان انگلیسی نهتنها مفاهیم فنی مربوط به تاکتیک، موقعیت بازیکنان و قوانین بازی را پوشش میدهند، بلکه شامل تعابیر رایج گزارشگران و اصطلاحات روزمره در مکالمات فوتبالی نیز میشوند. در ادامه، جدول جامعی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد فوتبال به زبان انگلیسی همراه با معنی فارسی و توضیح کامل برای هر کدام ارائه میشود تا درک عمیقتری از این واژگان پیدا کنید.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | توضیح کامل |
---|---|---|
Goalkeeper | دروازهبان | بازیکنی که مسئول محافظت از دروازه تیم خود است و تنها کسی است که میتواند با دست توپ را در محوطه جریمه لمس کند. نقش کلیدی در جلوگیری از گل خوردن دارد. |
Defender | مدافع | بازیکنانی که در خط عقب بازی میکنند و وظیفه اصلیشان جلوگیری از حملات حریف و محافظت از دروازه است. مدافعان به چند نوع تقسیم میشوند: میانی (Center Back)، کناری (Full Back) و مدافع هجومی (Wing Back). |
Midfielder | هافبک | بازیکنانی که بین خط دفاع و حمله بازی میکنند و نقش کلیدی در انتقال توپ، کنترل بازی و ایجاد موقعیت گل دارند. شامل هافبک دفاعی، مرکزی و هجومی میشود. |
Forward | مهاجم | بازیکنی که نزدیک به دروازه حریف بازی میکند و مسئول اصلی گلزنی تیم است. مهاجمان میتوانند در مرکز (Striker) یا کنارهها (Winger) بازی کنند. |
Offside | آفساید | قانونی که میگوید اگر بازیکنی هنگام دریافت پاس، نزدیکتر از توپ و دومین بازیکن مدافع به دروازه حریف باشد، در موقعیت آفساید قرار دارد. هدف این قانون جلوگیری از گلهای آسان و غیرمنصفانه است. |
Corner Kick | ضربه کرنر | زمانی که توپ توسط بازیکن مدافع از خط عرضی پشت دروازه خودی به بیرون برود، تیم مقابل از گوشه زمین توپ را مجدداً وارد بازی میکند. |
Free Kick | ضربه آزاد | هنگامی که خطایی در زمین رخ دهد، تیم مقابل اجازه دارد بدون مزاحمت مستقیم توپ را از محل خطا به جریان بازی برگرداند. میتواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. |
Penalty Kick | ضربه پنالتی | اگر خطایی درون محوطه جریمه انجام شود، یک ضربه از فاصله 11 متری به تیم مقابل داده میشود. تنها دروازهبان اجازه دفاع از این ضربه را دارد. |
Yellow Card | کارت زرد | هشدار رسمی داور به بازیکنی که مرتکب خطای جدی، رفتار غیرورزشی یا تأخیر در بازی شده است. دو کارت زرد منجر به اخراج از بازی میشود. |
Red Card | کارت قرمز | اخراج مستقیم بازیکن از زمین بهدلیل خطای شدید یا دریافت دو کارت زرد. بازیکن حق ادامه بازی را ندارد و تیم او تا پایان با یک نفر کمتر بازی میکند. |
Header | ضربه سر | زمانی که بازیکن با سر خود توپ را کنترل یا به سمت دروازه هدایت میکند. این تکنیک معمولاً در ارسالهای هوایی و کرنرها کاربرد دارد. |
Tackle | تکل | تلاش بازیکن برای گرفتن توپ از حریف، معمولاً با لغزیدن روی زمین. تکل باید با رعایت قوانین باشد و در غیر این صورت خطا محسوب میشود. |
Dribble | دریبل | حرکت با توپ بهگونهای که از بازیکنان حریف عبور کند بدون آنکه توپ را از دست بدهد. مهارت دریبل در بازیکنان هجومی اهمیت زیادی دارد. |
Assist | پاس گل | پاس یا حرکت بازیکنی که منجر به گلزنی همتیمیاش میشود. پاس گل معمولاً در آمار بازیکنان لحاظ میشود. |
Clean Sheet | کلین شیت | اصطلاحی که برای دروازهبان یا تیمی استفاده میشود که در یک مسابقه هیچ گلی دریافت نکرده است. نشانهای از عملکرد خوب دفاعی تیم است. |
Substitution | تعویض بازیکن | تعویض یک بازیکن با بازیکن ذخیره در طول بازی. معمولاً برای تازهنفس کردن تیم یا تغییر تاکتیک استفاده میشود. |
Extra Time | وقت اضافه | در بازیهایی که نتیجه مساوی است و نیاز به برنده وجود دارد، دو نیمه 15 دقیقهای اضافه برگزار میشود. |
Injury Time | وقت تلفشده | زمان اضافی که داور بهخاطر توقفهای بازی (مثل مصدومیت، تعویض یا اعتراضها) در پایان نیمهها اضافه میکند. |
Hat-trick | هتتریک | وقتی بازیکنی در یک بازی سه گل به ثمر برساند، به آن هتتریک گفته میشود. نشانهای از عملکرد درخشان مهاجم است. |
اصطلاحات ورزشی در بسکتبال به انگلیسی
بسکتبال یکی از مهیجترین ورزشهای تیمی در دنیاست که در آن سرعت، دقت، استراتژی و کار تیمی نقش کلیدی دارند. این ورزش که در آمریکا متولد شد، امروز به شکلی جهانی درآمده و میلیونها نفر در سراسر دنیا آن را دنبال میکنند. برای فهم بهتر مسابقات، تحلیل بازیها، یا حتی بازی کردن خود بسکتبال، دانستن اصطلاحات تخصصی این ورزش به زبان انگلیسی ضروری است.
این اصطلاحات نهتنها در موقعیتهای داخل زمین مثل تاکتیکها و نقش بازیکنان استفاده میشوند، بلکه در گزارشها، آموزشها و تحلیلهای حرفهای نیز به کار میروند. در ادامه، جدول کاملی از اصطلاحات مهم بسکتبال به انگلیسی، به همراه معنی فارسی و توضیح دقیق برای هر کدام آمده است تا درک جامعی از زبان این ورزش پیدا کنید.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | توضیح کامل |
---|---|---|
Point Guard (PG) | گارد رأس | بازیکنی که مسئول طراحی حمله است و معمولاً بهترین پاسور تیم محسوب میشود. نقش مغز متفکر تیم را دارد و اغلب توپ را از دفاع به حمله منتقل میکند. |
Shooting Guard (SG) | گارد شوتزن | بازیکنی با مهارت بالا در پرتابهای از راه دور. وظیفهاش امتیازآوری از طریق شوتهای سهامتیازی و نفوذ به دفاع حریف است. |
Small Forward (SF) | فوروارد کوچک | بازیکنی چندکاره که میتواند شوت بزند، ریباند بگیرد و دفاع کند. در ترکیب تیم نقش انعطافپذیری دارد. |
Power Forward (PF) | فوروارد قدرتی | بازیکنی فیزیکی که در کنار سنتر فعالیت میکند. مسئول ریباند، دفاع نزدیک به سبد و بعضی حملات پست است. |
Center (C) | سنتر (بازیکن بلند قامت) | بلندقدترین بازیکن تیم که زیر سبد نقش کلیدی در دفاع و امتیازآوری دارد. معمولاً در بازیهای پست (پشت به سبد) تخصص دارد. |
Dribble | دریبل | کنترل توپ با دست در حال حرکت. دریبل پایهٔ هر حرکت هجومی در بسکتبال است و بدون آن حرکت با توپ خطا محسوب میشود. |
Pass | پاس | انتقال توپ از یک بازیکن به دیگری. پاسها میتوانند زمینی، هوایی، یا از نوع “no-look” (بدون نگاه) باشند. |
Rebound | ریباند | گرفتن توپ پس از برخورد آن به حلقه یا تخته. ریباندها به دو دستهٔ دفاعی و هجومی تقسیم میشوند و در تسلط بر بازی بسیار مهماند. |
Free Throw | پرتاب آزاد | پرتابی که پس از خطا توسط بازیکن انجام میشود. هر پرتاب آزاد معمولاً یک امتیاز دارد و از فاصلهٔ ثابت انجام میشود. |
Three-Point Shot | پرتاب سهامتیازی | پرتابی که از خارج از قوس سهامتیازی صورت میگیرد. بازیکنان متخصص در این حرکت میتوانند بازی را به نفع تیم خود تغییر دهند. |
Layup | لیآپ (پرتاب از نزدیکی سبد) | یکی از ابتداییترین و مؤثرترین روشهای امتیازآوری. بازیکن با حرکتی سریع از سمت سبد، توپ را به آرامی داخل حلقه میاندازد. |
Slam Dunk | دانک | پرتاب قدرتی توپ به داخل حلقه بهصورت مستقیم با دست. دانک نمایشیترین حرکت در بسکتبال و نماد قدرت بازیکن است. |
Assist | پاس گل | پاس منجر به امتیاز. بازیکنی که با پاس خود باعث گلزنی همتیمی میشود، در آمار با عنوان “Assist” شناخته میشود. |
Steal | توپربایی | گرفتن توپ از بازیکن حریف بدون خطا، که معمولاً منجر به ضدحمله سریع میشود. مهارت در استیل نشانه دفاع قوی است. |
Block | بلاک | جلوگیری از پرتاب حریف با ضربه زدن به توپ در هوا. بلاک نیاز به زمانبندی، قدرت پرش و دقت بالا دارد. |
Turnover | از دست دادن توپ | زمانیکه تیم صاحب توپ، آن را به حریف میدهد (مثلاً با پاس اشتباه یا دریبل خطا). یکی از معیارهای سنجش دقت تیم در حمله است. |
Shot Clock | ساعت پرتاب | زمانی که تیم برای اجرای حمله و پرتاب توپ در اختیار دارد (معمولاً 24 ثانیه). اگر در این زمان پرتابی انجام نشود، توپ به تیم مقابل داده میشود. |
Foul | خطا | تماس فیزیکی غیرقانونی با بازیکن حریف که باعث توقف بازی میشود. جمع شدن خطاهای فردی میتواند منجر به خروج بازیکن شود. |
Double Dribble | دریبل دوگانه | خطایی که بازیکن پس از توقف دریبل دوباره شروع به دریبل کند. در قوانین ممنوع است. |
اصطلاحات ورزش بدنسازی به انگلیسی
بدنسازی (Bodybuilding) فقط محدود به بلند کردن وزنه نیست، بلکه یک سبک زندگی است که ترکیبی از تمرینهای فیزیکی، تغذیه دقیق، و دانش علمی در مورد بدن انسان را در بر میگیرد. افرادی که به این ورزش میپردازند باید با مجموعهای از اصطلاحات تخصصی آشنا باشند تا بتوانند برنامه تمرینی مناسبی برای خود طراحی کنند، حرکات را به درستی انجام دهند و از آسیبدیدگی جلوگیری کنند.
دانستن اصطلاحات رایج بدنسازی به زبان انگلیسی، بهویژه برای دنبال کردن منابع بینالمللی، تماشای ویدیوهای آموزشی، یا درک برنامههای تمرینی حرفهای، ضروری است. در ادامه، یک جدول کامل از مهمترین اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی همراه با معنی فارسی و توضیح جامع برای هر کدام آمده که میتواند به علاقهمندان کمک کند تا در این مسیر آگاهانهتر و مؤثرتر حرکت کنند.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | توضیح کامل |
---|---|---|
Reps (Repetitions) | تکرار | تعداد دفعاتی که یک حرکت ورزشی را در یک نوبت انجام میدهید. مثلاً اگر 10 بار پرس سینه بزنید، 10 تکرار دارید. تکرارها پایه ساختار هر ست تمرینی هستند. |
Sets | ست (دور تمرینی) | مجموعهای از تکرارها. برای مثال اگر 3 ست از 10 تکرار پرس سینه انجام دهید، یعنی سه بار 10 بار آن حرکت را زدهاید. ستها تعیینکننده شدت تمرین هستند. |
Rest Time | زمان استراحت | مدت زمانی که بین دو ست تمرین یا بین حرکات مختلف استراحت میکنید. زمان استراحت در افزایش قدرت یا حجم عضلانی نقش کلیدی دارد. |
Warm-up | گرمکردن | تمرینات سبک قبل از تمرین اصلی برای آمادهسازی بدن و کاهش خطر آسیبدیدگی. شامل حرکات کششی، هوازی ملایم یا تکرارهای سبک همان حرکت است. |
Cool Down | سرد کردن | حرکاتی سبک در پایان تمرین برای کاهش ضربان قلب و جلوگیری از سفتی عضلات. مثل راه رفتن آرام یا کشش عضلات تمرینداده شده. |
Failure | ناتوانی عضلانی | حالتی که عضله دیگر قادر به انجام حتی یک تکرار صحیح دیگر نیست. تمرین تا ناتوانی باعث رشد بیشتر عضله میشود. |
Superset | سوپِرست | انجام دو حرکت مختلف پشت سر هم بدون استراحت. معمولاً برای افزایش فشار تمرینی و کاهش زمان تمرین بهکار میرود. |
Drop Set | دراپ ست | بعد از رسیدن به ناتوانی عضلانی، بلافاصله با وزنه سبکتر همان حرکت را ادامه میدهید. روشی برای فشار بیشتر روی عضلات. |
Compound Exercise | حرکت ترکیبی | حرکاتی که بیش از یک گروه عضلانی و چند مفصل را درگیر میکنند. مثل اسکوات، ددلیفت، یا پرس سینه. این حرکات پایهٔ قدرت و حجم عضلانی هستند. |
Isolation Exercise | حرکت ایزوله | حرکاتی که تنها یک عضله خاص را درگیر میکنند. مثل جلو بازو هالتر. برای تمرکز روی رشد یک عضله خاص استفاده میشوند. |
Hypertrophy | هایپرتروفی (رشد عضلانی) | فرآیند افزایش حجم عضله در پاسخ به تمرین مقاومتی. هدف اصلی بسیاری از برنامههای بدنسازی است. |
DOMS | درد عضلانی تأخیری | دردی که 24 تا 72 ساعت بعد از تمرین ظاهر میشود و نشانه تخریب و بازسازی عضلات است. اغلب پس از تمرینات جدید یا سنگین رخ میدهد. |
Max Out | حداکثر توان | تمرینی که در آن بیشترین وزنهای که میتوانید در یک تکرار بزنید را انجام میدهید. اغلب برای تعیین قدرت عضله بهکار میرود. |
Cutting | دوره خشککردن | مرحلهای از رژیم بدنسازی که هدف کاهش چربی بدن و حفظ عضله است. معمولاً با تمرینات هوازی بیشتر و رژیم دقیق همراه است. |
Bulking | دوره حجمگیری | مرحلهای برای افزایش وزن و حجم عضلانی، که در آن فرد کالری بیشتری مصرف میکند. همراه با تمرینات شدید مقاومتی است. |
Spotter | کمککننده | فردی که هنگام انجام حرکات سنگین در کنار شما میایستد و در صورت نیاز کمک میکند تا تمرین ایمنتر انجام شود. |
Form | فرم حرکتی | شیوه صحیح اجرای هر تمرین. فرم صحیح مانع آسیبدیدگی شده و بازده تمرین را افزایش میدهد. |
Range of Motion | دامنه حرکت | میزان حرکت مفصل در حین اجرای یک تمرین. دامنه حرکت کامل باعث درگیری بهتر عضلات میشود. |
Time Under Tension | زمان تحت فشار | مدت زمانی که عضله در طول یک ست تحت فشار قرار دارد. افزایش این زمان باعث رشد بهتر عضله میشود. |
Overtraining | تمرینزدگی | حالتی که بدن به دلیل تمرین زیاد بدون استراحت کافی دچار خستگی و کاهش عملکرد میشود. مدیریت برنامه تمرینی و استراحت مانع آن است. |
اصطلاحات انگلیسی در گزارشهای ورزشی
در گزارشهای ورزشی به زبان انگلیسی، اصطلاحاتی بهکار میرود که اغلب پرانرژی، تصویری و هیجانانگیز هستند و کمک میکنند تا لحظات حساس مسابقه با شور و جذابیت بیشتری به مخاطب منتقل شوند. این اصطلاحات معمولاً در پخش زنده، مقالههای تحلیلی، و روزنامههای ورزشی دیده میشوند و دانستن آنها نه تنها به درک بهتر مسابقات ورزشی کمک میکند، بلکه برای کسانی که میخواهند گزارشگر، مترجم یا نویسنده ورزشی باشند نیز ضروری است.
این اصطلاحات از فوتبال و بسکتبال گرفته تا تنیس، دو و میدانی و حتی ورزشهای رزمی کاربرد دارند و بسیاری از آنها معنای مستقیم ندارند، بلکه نیاز به شناخت اصطلاحات و فرهنگ ورزشی انگلیسیزبان دارند. در جدول زیر مجموعهای از پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی در گزارشهای ورزشی همراه با معنی فارسی و توضیح کامل ارائه شده است.
اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | توضیح کامل |
---|---|---|
Down to the wire | تا لحظه آخر، نفسگیر | برای توصیف مسابقهای بهکار میرود که نتیجه آن تا ثانیههای پایانی مشخص نمیشود. این اصطلاح نشاندهنده هیجان بالا و رقابت نزدیک دو تیم یا بازیکن است. |
Nail-biter | دلهرهآور | اصطلاحی برای مسابقاتی که به شدت نزدیک و هیجانانگیز هستند و تماشاگر را در لبه صندلیاش نگه میدارند؛ انگار ناخنهایش را از اضطراب میجود! |
Underdog | تیم ضعیفتر (اما شگفتیساز) | به تیم یا بازیکنی گفته میشود که شانس کمتری برای برد دارد، اما ممکن است با عملکردی خارقالعاده شگفتی بیافریند. |
Powerhouse | تیم یا بازیکن قدرتمند | برای توصیف تیمهایی بهکار میرود که از نظر فنی، بدنی یا تاکتیکی بسیار قوی هستند و معمولاً در مسابقات برندهاند. |
Comeback | بازگشت قدرتمند به بازی | زمانی استفاده میشود که تیم یا بازیکنی که عقب بوده، در نیمه دوم یا لحظات پایانی بازمیگردد و بازی را مساوی یا حتی پیروز میکند. |
Blowout | پیروزی قاطع | زمانی که یک تیم با اختلاف زیاد برنده میشود. این اصطلاح معمولاً در گزارشهایی استفاده میشود که برتری مطلق را نشان دهند. |
On fire | فوقالعاده آماده یا گلزن | وقتی بازیکنی عملکرد درخشانی دارد، چند گل یا امتیاز متوالی کسب میکند و در اوج فرم است، میگویند که “on fire” است. |
Deadlock | مساوی بدون تغییر | زمانیکه هیچکدام از دو تیم نمیتوانند گل یا امتیاز کسب کنند و بازی مساوی باقی میماند. بهویژه در گزارشهایی که تاکتیکی بودن بازی را نشان میدهد. |
Game changer | نقطه عطف بازی | به بازیکن یا حرکتی گفته میشود که جریان بازی را تغییر میدهد، مثلاً یک گل ناگهانی یا تعویض مهم از سوی مربی. |
Hat trick | هتتریک | زمانیکه یک بازیکن در یک مسابقه 3 گل به ثمر میرساند. در فوتبال و هاکی بسیار رایج است. |
Clean sheet | کلینشیت (بدون گل خورده) | اصطلاحی در فوتبال که به دروازهبانی اطلاق میشود که دروازهاش را در طول بازی بسته نگه میدارد و گلی دریافت نمیکند. |
Edge past | با اختلاف کم پیروز شدن | زمانیکه تیمی با کمترین اختلاف، مثلاً 1-0 یا با یک امتیاز، بازی را میبرد. |
Extra time | وقت اضافه | زمانی که بازی مساوی به پایان میرسد و برای تعیین برنده، دو نیمه ۱۵ دقیقهای دیگر انجام میشود. در فوتبال و برخی ورزشهای دیگر رایج است. |
Golden goal | گل طلایی | قانونی قدیمی در فوتبال که در وقت اضافه، تیمی که گل میزند، بلافاصله برنده اعلام میشود. هنوز در برخی مسابقات استفاده میشود. |
Sudden death | مرگ ناگهانی | شرایطی که اولین تیمی که امتیاز بگیرد، برنده میشود. در پنالتیها یا برخی ورزشها مثل هاکی یا فوتبال آمریکایی کاربرد دارد. |
Controversial call | تصمیم بحثبرانگیز داور | وقتی داور تصمیمی میگیرد که اعتراض برانگیزد یا نتیجه بازی را تغییر دهد. این اصطلاح در گزارشهای تحلیلی زیاد دیده میشود. |
Man of the Match | بهترین بازیکن بازی | بازیکنی که بیشترین تأثیر مثبت را در نتیجه بازی داشته و عملکرد درخشانی ارائه داده است. معمولاً پس از بازی انتخاب میشود. |
The opener | گل یا امتیاز ابتدایی بازی | اولین گل یا امتیازی که در بازی زده میشود و فضای بازی را تعیین میکند. |
Equalizer | گل مساویکننده | گلی که بازی را مساوی میکند، معمولاً پس از گل خوردن زده میشود و روحیه تیم را بالا میبرد. |
Title race | رقابت برای قهرمانی | در مسابقات لیگها به رقابت تیمهای صدر جدول برای قهرمانی اشاره دارد، مخصوصاً وقتی چند تیم شانس قهرمانی دارند. |
خلاصه مقاله
اصطلاحات ورزشی به انگلیسی با ترجمه فارسی مجموعهای از واژگان تخصصی است که میتواند به شما در درک بهتر ورزشها و شرکت در مکالمات یا تحلیلهای ورزشی کمک کند. این اصطلاحات در ورزشهای مختلف و همچنین در برنامههای تمرینی، اخبار ورزشی، و حتی هنگام بازی کردن با دیگران کاربرد دارند. در این مقاله از موسسه کوییک به برخی از اصطلاحات ورزشی پایه، مانند حرکات تمرینی، وسایل ورزشی، و نقشها در تیمها پرداختهایم.
برای مثال، واژگانی مانند Warm-up که به معنای گرم کردن است، یا Squat که به معنای حرکت اسکات است، بسیار در تمرینات ورزشی و باشگاهها کاربرد دارند. همچنین اصطلاحات مختلف ورزشی در فوتبال، بسکتبال، و دیگر ورزشهای تیمی نیز توضیح داده شدهاند، تا شما بتوانید با استفاده از آنها در هنگام تماشای مسابقات یا بازی با دیگران، عملکرد بهتری داشته باشید.
سوالات متداول
چگونه میتوان اصطلاحات ورزشی به انگلیسی را یاد گرفت؟
بهترین روش برای یادگیری اصطلاحات ورزشی، استفاده از منابع آنلاین موسسه کوییک، تماشای مسابقات و ورزشهای مختلف به زبان انگلیسی، و همچنین تمرین مکالمات ورزشی به صورت منظم است که میتواند کمک کند تا با کاربرد دقیق این اصطلاحات آشنا شوید.
آیا استفاده از بازیهای ویدیویی میتواند در یادگیری اصطلاحات ورزشی مؤثر باشد؟
بله، بازیهای ویدیویی ورزشی با ارائه شبیهسازیهای واقعی از مسابقات، میتوانند فرصتی عالی برای یادگیری اصطلاحات ورزشی در یک محیط جذاب و تعاملی فراهم کنند.
چرا یادگیری اصطلاحات ورزشی به انگلیسی مهم است؟
یادگیری این اصطلاحات به شما کمک میکند تا در مکالمات روزمره یا حتی در محیطهای ورزشی بینالمللی بتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید و از واژگان درست در موقعیتهای مختلف استفاده کنید.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]