در این پست به لیستی از لغات انگلیسی مربوط به لوازمالتحریر و مدرسه را آوردهایم. تمامی کلمات و اصطالاحات آورده شده میتواند در زمان صحبت با انگلیسی زبانان به شما کمک بزرگی بکند. همچنین میتواند برای شمایی که به مدرسه میروید و نیاز به درخواست اقلام مختلف مانند خودکار، مداد، کاغذ، چاپگر و غیره دارند، بسیار مفید باشد.
هنگامی که برای خرید لوازمالتحریر بیرون میروید، اگربخواهید از فروشند در پیدا کردن وسایل مورد نیاز شما کمک کند، باید لغات انگلیسی مربوط به لوازمالتحریر و مدرسه را بدانید.
پس بیایید یادگیری این لغات ضروری را شروع کنیم!
لیست لغات انگلیسی مربوط به لوازمالتحریر
- Stapler
منگنه
– She stapled the papers together with the stapler.
– او کاغذها را با منگنه، به هم دوخت کرد.
- Eraser
پاک کن
– I can’t find my pencil and eraser.
– نمیتوانم مداد و پاک کنم را پیدا کنم.
- Push-pin
سوزن تهگرد
– I need to use push-pin.
– من باید از سوزن تهگرد استفاده کنم.
- Drawing pin (U.K)/ Thumbtack (U.S)
پونز
– He pinned up the notice with a thumbtack.
– او اعلامیه را با یک پونز سنجاق کرد.
- Paper clip
گیره کاغذ
– The letters were held together with a paper clip.
– نامهها با یک گیره در کنار هم قرار گرفتند.
- Rubber stamp
مهر لاستیکی
– He is looking for his rubber stamp.
– او به دنبال مهر لاستیکی خود است.
- Highlighter
هایلایتر
– She used a highlighter to reinforce ideas you want to remember.
– او برای تقویت ایدههایی که میخواهید به خاطر بسپارید از هلایلایتر استفاده کرد.
- Fountain pen
قلم خودنویس
– He drew a checkbook and fountain pen from his pocket.
– یک دسته چک و قلم خودنویس از جیباش بیرون کشید.
- Pencil
مداد
– There is a pencil in the box.
– یک مداد در جعبه هست.
- Marker
ماژیک
– Draw your child’s outline with a heavy black marker.
– طرح کودک خود را با یک ماژیک مشکی بکشید.
- Ballpoint
خودکار
– We aren’t allowed to write in ballpoint at school.
– ما در مدرسه مجاز به نوشتن خودکار نیستیم.
- Bulldog clip
گیره کاغذ
– I have already bought a bulldog clip.
– من قبلا یک گیره کاغذ خریدهام.
- Tape dispenser
جاچسبی
– Can I borrow your tape dispenser.
– آیا میتوانم جاچسبی شما را قرض بگیرم؟
- Pencil sharpener
مداد تراش
– I do not have a pencil sharpener.
– من مداد تراش ندارم.
- Label
برچسب
– I read the information on the label before deciding which jam to buy.
– قبل از تصمیمگیری برای خرید مربا، اطلاعات روی برچسب را خواندم.
- Calculator
ماشین حساب
– I needed to use a calculator to add up the bill.
– برای جمع کردن صورتحساب باید از ماشین حساب استفاده کنم.
- Glue
چسب
– This glue won’t stick.
– این چسب نمیچسبد.
- Scissors
قیچی
– She took the scissors and cut the string.
– قیچی را گرفت و ریسمان را برید.
- Sticky notes
کاغذ یادداشت چسب دار
– The report ended on a positive sticky notes.
– گزارش با یک کاغذ یادداشت چسبدار مثبت به پایان رسید.
- Paper
کاغذ
– I read about it in the paper.
– من در مورد آن در روزنامه خواندم.
- Notebook
دفتر
– He noted down her address in his notebook.
– آدرس او را در دفترش یادداشت کرد.
- Envelope
پاکت
– She affixed a stamp to the envelope.
– او یک تمبر روی پاکت چسباند.
- Clipboard
کیپ بورد
– I saw this tall man with a clipboard.
– من این مرد قد بلند را با کلیپ بورد دیدم.
- Monitor
صفحه نمایش
– The new monitor apparatus is automatically controlled.
– دستگاه صفحه نمایش جدید به طور خودکار کنترل میشود.
- Computer
کامپیوتر
– In her work, she cannot do without a computer.
– او در کارش بدون کامپیوتر نمیتواند کار کند.
- Keyboard
صفحه کلید
– I bought a keyboard in the supermarket yesterday.
– دیروز از سوپرمارکت صفحه کلید خریدم.
- Folder
پوشه
– Keep the paper in a desk drawer or folder.
– کاغذ را در کشوی میز یا پوشه نگه دارید.
- Fax
دورنما
– I’ll send you the agenda by fax.
– دستور کار را با دورنما برای شما ارسال میکنم.
- Filing cabinet
کمد بایگانی
– He stood up and looked through the filing cabinet.
– از جایش بلند شد و به کمد بایگانی نگاه کرد.
- Telephone
تلفن
– The telephone rang and interrupted my train of thought.
– تلفن زنگ خورد و رشته افکارم را پاره کرد.
- Swivel chair
صندلی چرخان
– She returned to the swivel chair behind her desk.
– به صندلی چرخان پشت میزش برگشت.
- Desk
میز تحریر
– He was sitting at his desk when I entered.
– وقتی وارد شدم پشت میزش نشسته بود.
- Wastebasket
سطل زباله
– She swept the crumbs into the wastebasket.
– خردههای نان را در سطل زباله جارو کرد.
واژگان تکمیلی مربوط به لوازم اداری و لوازمالتحریر
- appointment book
دفتر یادداشت قرار ملاقات
- clamp binder
پوشه گیرهدار
- clip
گیره کاغذ
- correction fluid
غلطگیر
- correction tape
غلطگیر رولی
- dater
تاریخ زن
- desk pad
پد میز کار
- desk tray
جا کاغذی چند طبقهای
- expanding files
پوشه کاغذ کاوردار
- fastener binder
گیره پوشه
- glue stick
چسب ماتیکی
- hanging folder
آویز پوشه
- label maker
لیبل ساز
- letter opener
نامه باز کن
- letter scales
مقیاس حروف
- magic marker
ماژیک مجیک
- paper
کاغذ
- paper clips
گیره کاغذ
- paper punch
کاغذ سوراخ کن
- pen
خودکار
- pencil
مداد
- ring binder
کلاسور
- rotary file
فایل چرخشی
- rubber stamp
مهر لاستیکی
- ruler
خط کش
- self-adhesive labels
برچسب چسبدار
- stamp rack
جامهری
- staple remover
منگنه پاک کن
- stapler
دستگاه منگنه
- staples
منگنه
- tape
نوار
فهرست لغات انگلیسی مربوط به مدرسه
Answer
پاسخ
Arithmetic
علم حساب
assignment
تمرین
Atlas
نقشه اطلس
Backpack
کوله پشتی
Binder
کلاسور
Blackboard
تختهسیاه
Book
کتاب
Bookcase
قفسه کتاب
bookmark
نشان لای کتاب
Calculator
ماشینحساب
Calendar
تقویم
Chalk
گچ
chalk board
تخته گچی
class clown
دلقک کلاس
Classroom
کلاس درس
colored pencils
مداد رنگی
Compass
قطب نما
composition book
دفتر
construction paper
کاغذ مقوای رنگی
Crayons
مداد شمعی
Dictionary
فرهنگ لغت
Dividers
پرگار تقسی
dry-erase board
تخته پاک کن خشک
Easel
سهپایه نقاشی
Encyclopedia
دایرهالمعارف
English
انگلیسی
Exam
امتحان
Examination
امتحان
Experiment
تجربی
file folder
پوشه فایل
flash cards
فلش کارتها
Folder
پوشه
gel pen
خودکار ژلی
Geography
جغرافیا
Globe
کرهزمین
Glossary
واژهنامه
Grades
نمرات
Gym
ورزش
History
تاریخ
hole punch
سوراخ پانچ
Homework
تمرین
Ink
جوهر
Intelligent
هوشمند
Language
زبان
Laptop
لپتاپ
Learn
یادگیری
Lesson
درس
Library
کتابخانه
looseleaf paper
کاغذ برگ شل
Lunch
ناهار
lunch box
جعبه ناهار
Map
نقشه
Math
ریاضی
Mathematics
ریاضیات
mechanical pencil
مداد مکانیکی
memo pad
پد یادداشت
Memorize
حفظ کردن
notebook
دفتر یادداشت
paper
کاغذ
Paste
چسباندن
pencil pouch
جامدادی
physical education
تربیتبدنی
portfolio
کیف کاغذ
poster paint
رنگ پوستر
Principal
مدیر مدرسه
Printer
چاپگر
Project
پروژه
Protractor
نقاله
Pupil
شاگرد
Question
سوال
Quiz
امتحان
Reading
خواندن
Recess
استراحت
Rubber bands
نوارهای لاستیکی
Ruler
خط کش
Science
علوم پایه
Smart
هوشمندانه
spiral notebook
دفتر فنری
staple remover
منگنه پاککن
Student
دانشآموز
Tape
نوار
Teacher
معلم
Test
امتحان
Thesaurus
فرهنگ جامع
Think
فکر کردن
thumb tack
با پونز محکم کردن
Vocabulary
لغت
Watercolors
آبرنگ
Whiteboard
تخته وایت برد
word problems
سوالات مدلسازی ریاضی
word processor
واژه پرداز
world map
نقشه جهان
Writing
نوشتن
Yardstick
معیار
واژگان مفید مربوط به مدرسه به همراه مثال
Attendance
حضور
attendance at the bigining of the class by the teacher
حضور معلم در مراسم بزرگداشت کلاس
class schedule/timetable
برنامه کلاسی / جدول زمانی کلاس
a list of the times when classes in school happen is called schedule in American English and timetable in British English.
فهرستی از زمانهایی که کلاسها در مدرسه برگزار میشوند در انگلیسی آمریکایی برنامه و در انگلیسی بریتانیایی جدول زمانی نامیده میشود.
The first lesson on the timetable for Monday morning is history.
اولین درس در جدول زمانی صبح دوشنبه، تاریخ است.
Dormitory
خوابگاه
(also called dorm or student residence) a large building at a college or university where students live.
(که خوابگاه یا اقامتگاه دانشجویی نیز نامیده میشود) به معنی یک ساختمان بزرگ در کالج یا دانشگاهی که دانشجویان در آن زندگی میکنند.
Enroll
ثبت نام کردن
join a class.
به معنی شرکت در یک کلاس
Is it too late to enroll at the college?
I enrolled for/in/on the modern art course.
آیا برای ثبتنام در کالج دیر شده است؟
من برای دوره هنر مدرن ثبت نام کردم.
Freshman
دانشجوی سال اول
(also frosh) a student in the first year of high school, college, or university.
به معنی (همچنین frosh نیز گفته میشود) دانشآموز سال اول دبیرستان، کالج یا دانشگاه.
He’s a freshman at Harvard.
Greg and Jody met in their freshman year at college and married soon after they graduated.
او دانشجوی سال اول دانشگاه هاروارد است.
گرگ و جودی در سال اول دانشگاه با هم آشنا شدند و بلافاصله پس از فارغالتحصیلی ازدواج کردند.
Graduation
فارغالتحصیلی
when you receive your degree for completing your education or a course of study.
به معنی زمانی که مدرک خود را برای تکمیل تحصیلات یا دوره تحصیلی دریافت میکنید.
a graduation ceremony.
جشن فارغالتحصیلی
Recess
استراحت
the break time between classes is called recess.
زمان استراحت بین کلاسها را استراحت میگویند.
principal/headmaster
مدیر / مدیر مدرسه
someone who is in charge of a school is called headmaster in British English but principal in American English.
به معنی کسی که مدیر یک مدرسه است در انگلیسی بریتانیایی مدیر مدرسه و در انگلیسی آمریکایی مدیر نامیده میشود.
semester/term
ترم
The two or more divisions in the school year are called semesters in the USA, but they are called terms in Britain.
دو یا چند بخش در سال تحصیلی در ایالاتمتحده آمریکا، semesters نامیده میشوند، اما در بریتانیا terms نامیده میشوند.
لیست لغات مربوط به دروس مدرسه
- Maths (U.K) – Math (U.S)
ریاضیات (بریتانیا) – ریاضیات (ایالاتمتحده آمریکا)
No one can parallel him in maths/ math.
هیچکس نمیتواند با او در ریاضیات/ریاضی شانه به شانه شود.
- Art
هنر
I’m really into art.
من واقعاً اهل هنر هستم
Our English teacher quizzed us yesterday morning.
معلم انگلیسی ما دیروز صبح از ما سؤال کرد.
- Music
موزیک
I tried to learn music but I didn’t have my heart in it.
من سعی کردم موسیقی یاد بگیرم اما دلم برایش نبود.
- History
تاریخ
John is good at French but weak at history.
جان در زبان فرانسه خوب است اما در تاریخ ضعیف است.
- Science
علوم پایه
How can we make science lessons more interesting?
چگونه میتوانیم درسهای علوم را جذابتر کنیم؟
- Geography
جغرافیا
She got very high marks in her geography exam.
او در امتحان جغرافیا نمرات بسیار بالایی گرفت.
- Information technology
فناوری اطلاعات
My favourite subject is information technology.
موضوع مورد علاقه من فناوری اطلاعات است.
- Biology
زیستشناسی
Biology is sometimes quite hard to understand.
درک زیستشناسی گاهی بسیار سخت است.
- Drama
نمایش
Her drama teacher is confident Julie is a star in the making.
معلم نمایش او، مطمئن است که جولی در حال ستاره شدن است.
- Swimming
شنا
Swimming is my favourite subject.
شنا موضوع مورد علاقه من است.
- Physical education
تربیتبدنی
Karen taught physical education, so she was in good shape.
کارن تربیتبدنی تدریس میکرد، بنابراین او هیکل خوبی دارد.
لیستی از عبارات انگلیسی مربوط به مدرسه
I go to primary school, high school, university …
من میروم به دبستان، دبیرستان، دانشگاه…
I have English, maths, science …
من انگلیسی، ریاضی، علوم … دارم
What school did you go to?
کدام مدرسه میرفتید؟
What qualifications have you got?
چه مدارکی دارید؟
What year did you graduate?
چه سالی فارغالتحصیل شدی؟
اصطلاحات انگلیسی مربوط با مدرسه و آموزش
این اصطلاحت عبارتاند از :
- PUT / GET YOUR THINKING CAP ON
به معنی این است که جدی فکر کنید.
- Right, we need to figure out how we’re going to solve this problem before mum and dad get back, so let’s put our thinking caps on!
- درست است، ما باید بفهمیم که چگونه میخواهیم این مشکل را قبل از بازگشت مامان و بابا حل کنیم، پس جدی فکر کنیم!
- DRAW A BLANK
وقتی از کسی سوالی پرسیده میشود، هیچ پاسخی دریافت نمیکند.
- I asked him about his plans for Christmas, but I just drew a blank. He didn’t seem to understand what I was asking him!
- از او در مورد برنامههایش برای کریسمس پرسیدم، اما پاسخی نداد. انگار متوجه نشد از او چه میپرسم!
- BACK TO BASICS
رویکردی که از ایدهها و روشهای سنتی که در گذشته موفق بودهاند، استفاده میکند.
- They seem to prefer having everything back to basics in their office. They have minimal use of advanced technology, but apparently find everything simpler and easier to manage.
- به نظر میرسد آنها ترجیح میدهند همه چیز را در دفتر خود به حالت سنتی برگردانند. آنها کمترین استفاده از فناوری پیشرفته دارند، اما ظاهراً همه چیز را سادهتر و راحتتر مدیریت میکنند.
- AS EASY AS ABC
چیزی که بسیار ساده یا آسان است.
That jigsaw puzzle is as easy as ABC, I don’t understand why you’ve been struggling with it for so long.
این پازل خیلی ساده است، من نمیفهمم چرا شما برای مدت طولانی با آن دست و پنجه نرم میکنید.
- COPYCAT
برای توصیف شخصی که کار شخص دیگری را کپی میکند، استفاده میشود.
- I don’t like talking to her about my wedding plans because she’s such a copycat! I know she’ll steal my ideas and use them for her own wedding.
- من دوست ندارم در مورد برنامههای عروسیام با او صحبت کنم زیرا او بسیار مقلد است! من میدانم که او ایدههای من را میدزدد و از آنها برای عروسی خودش استفاده میکند.
- COVER A LOT OF GROUND
زمانی که کارهای زیادی باید تکمیل شود. تحقیقات زیادی باید انجام شود، یا مطالبی که باید انجام شود.
- Our team have done so well over the past two weeks, we’ve managed to cover so much ground that I feel this programme may be ready by the end of this month!
- تیم ما در دو هفته گذشته آنقدر خوب عمل کرده است، ما توانستهایم کارهای زیادی را انجام دهیم به طوری که احساس میکنم این برنامه ممکن است تا پایان این ماه آماده شود!
- We have to complete our research within the next month. We still have a lot of ground to cover, and I fear we may not get everything done in time.
- ما باید ظرف یک ماه آینده تحقیقات خود را تکمیل کنیم. ما هنوز کارهای زیادی را باید انجام دهیم و میترسم نتوانیم همه چیز را به موقع انجام دهیم.
- COUNT NOSES
برای شمارش تعداد افرادی که در اطراف شما هستند (که معمولاً در سفرهای مدرسه استفاده میشود، برای بررسی دانشآموزان غایب).
- My grandmother was constantly counting noses at the birthday party. I think she felt responsible for all the children there!
- مادربزرگم در جشن تولدم مدام مهمانها را میشمرد. فکر میکنم او در قبال همه بچههای آنجا احساس مسئولیت میکرد!
- EAGER BEAVER
کسی که سخت کار میکند و بسیار باانگیزه است.
- Mary is such an eager beaver, she always the first one to do whatever the boss asks. I think she’s hoping for a promotion!
- مری آنقدر خیلی پرتلاش است، او همیشه اولین کسی است که هر کاری را که رئیس بخواهد انجام میدهد. من فکر میکنم او به ارتقاء امیدوار است!
- DROP OUT OF SCHOOL (phrasal verb) / DROPOUT (noun)
ترک تحصیل مدرسه (ترک بدون فارغالتحصیلی).
- She dropped out of school at the age of 14 to help her sick grandmother at home, but now she runs her own successful nursing home for the elderly!
- او در 14 سالگی مدرسه را رها کرد تا در خانه به مادربزرگ بیمارش کمک کند، اما اکنون خانه سالمندان موفق خود را اداره میکند!
- He’s a dropout, I can’t see him being anything successful with his current reputation.
- او ترک تحصیل کرده است، هیچ موفقیتی باتوجه به موقعیت شغلی فعلی است ندارد.
- SHOW OF HANDS
بالا بردن دست برای رای دادن در مورد چیزی.
- With a show of hands, who would prefer to have longer working days but a shorter working week?
- با بالا بردن دست، چه کسی ترجیح میدهد روزهای کاری طولانی تر اما هفته کاری کوتاهتری داشته باشد؟
- LEARN (SOMETHING) BY HEART / OFF BY HEART
چیزی را آنقدر خوب به خاطر بسپارید که بتوان آن را بدون فکر کردن نوشت یا خواند.
- I can’t believe you learnt the whole Macbeth play by heart! Well done!
من نمیتوانم باور کنم که شما تمام بازی مکبث را یاد گرفتهاید! آفرین!
- She learnt all the compositions by Beethoven off by heart!
او تمام آهنگهای بتهوون را کاملا یاد گرفت!
- BOOKWORM
این برای توصیف کسی که همیشه زیاد مطالعه میکند، استفاده میشود.
- You won’t be able to convince her to come out with us, she’s a real bookworm and will probably stay in to read!
نمیتوانید او را متقاعد کنید که با ما بیرون بیاید، او خرخوان است و احتمالاً برای خواندن میماند!
- FROM THE OLD SCHOOL / OF THE OLD SCHOOL
داشتن نگرشها یا ایدههایی که در گذشته محبوب و مهم بودند، اما دیگر مرتبط یا همسو با روندهای مدرن تلقی نمیشوند.
- She was a teacher of the old school and believed in strict discipline.
- او معلم سنتی بود و به نظم و انضباط سخت اعتقاد داشت.
- My grandmother is from the old school, she made her children make their own lunches and walk to school.
- مادربزرگم سنتی است، بچههایش را مجبور میکرد ناهار خودشان را درست کنند و پیاده به مدرسه بروند.
- THE SCHOOL OF HARD KNOCKS
یادگیری از طریق تجربیات دشوار در زندگی، برخلاف آموزش رسمی کلاسی.
- I wasn’t able to go to college, but I learnt a lot in the school of hard knocks, it taught me a lot about life.
- من نتوانستم به کالج بروم، اما در مدرسه با تجربه چیزهای زیادی یاد گرفتم، چیزهای زیادی در مورد زندگی به من آموخت.
- A FOR EFFORT
قدردانی از کسی که برای انجام کاری سخت تلاش کرده است، حتی اگر موفق نباشد.
- Jenny definitely deserves an A for effort, she put so much work into her entry for the competition.
- جنی قطعاً سزاوار قدردانی است، او تلاش زیادی برای ورود به مسابقه کرد.
- SCHOOL SOMEONE IN SOMETHING
تربیت کردن، یاددادن انضباط یا کوچ کردن کسی در چیزی.
- She schooled her brother in patience.
- او برادرش را با صبر و شکیبایی تربیت کرد.
- CUT CLASS / PLAY HOOKY / SKIP CLASS
وقتی کسی بازی میکند و سر درسش نمیرود.
- David has been cutting class again; I haven’t seen him in any of our French lessons for the past week!
- دیوید دوباره کلاس را پیچانده است. در هفته گذشته او را در هیچ یک از درسهای فرانسه ندیدهام!
- They played hooky at college so they could be first in line for the concert tickets.
- آنها کالج را پیچاندند تا بتوانند در صف خرید بلیت کنسرت باشند.
- The teacher told his parents that he’d been skipping classes! He’s not allowed to go out with us now.
- معلم به والدینش گفت که کلاس را ترک کرده است! او اکنون اجازه ندارد با ما بیرون برود.
- SCHOOL OF THOUGHT
یک فلسفه خاص، یا یک روش تفکر در مورد چیزی.
- One school of thought holds that cats cause allergic reactions.
- یک نوع تفکر معتقد است که گربهها باعث واکنشهای آلرژیک میشوند.
- TELL TALES OUT OF SCHOOL / TELL TALES
شایعه پراکنی یا شایعه پراکنی.
- I wish Gina wouldn’t tell tales out of school so much, people find it hard to believe anything she says now, even if she is telling the truth!
- • ای کاش جینا اینقدر شایعه پراکنی نمیکرد، مردم به سختی هر چیزی را که میگوید، باور میکنند، حتی اگر راست میگوید!
- YOU CAN’T TEACH AN OLD DOG NEW TRICKS
این عبارت به این معنی است که سخت است کسی را وادار کنید تا روش انجام کاری را تغییر دهد، در صورتی که برای مدت طولانی آن را به همان روش انجام میداده است.
- Jeremy tries so hard to show me how the computer works, but he doesn’t understand that you can’t teach an old dog new tricks!
- جرمی خیلی تلاش میکند تا به من نشان دهد کامپیوتر چگونه کار میکند، اما نمیفهمد که نمیتوانی به فردی که به روند قدیمی عادت کرده است، ترفندهای جدیدی یاد بدهی!
- THE OLD SCHOOL TIE / OLDBOY NETWORK
روشی که دانشآموزانی که در مدرسه خصوصی گران قیمت بودهاند، به یکدیگر کمک میکنند تا شغل خوبی پیدا کنند.
- The old school tie still has enormous power in most City companies.
- پارتی هنوز در اکثر شرکتهای شهر قدرت زیادی دارد.
- They don’t make any effort to find a job for themselves, the oldboy network does it all for them.
- آنها هیچ تلاشی برای یافتن شغل برای خود نمیکنند، پارتی همه کارها را برای آنها انجام میدهد.
- BRAINSTORM
تلاش برای توسعه یک ایده یا فکر کردن به ایدههای جدید.
- Let’s all separate into groups and try to brainstorm as many suggestions as possible for the next school play.
- بیایید همه به گروههایی تقسیم شویم و سعی کنیم تا حد امکان پیشنهادات بیشتری را برای نمایش مدرسه بعدی مطرح کنیم.
- AN OLD HEAD ON YOUNG SHOULDERS
کودک یا جوانی که مانند یک فرد مسن که تجربه زندگی بیشتری دارد فکر و صحبت میکند.
- Emily doesn’t fit in with the children at her school, she’s definitely an old head on young shoulders. She talks to them like a parent or teacher would!
- امیلی با بچههای مدرسهاش سازگاری ندارد، او قطعاً از سنش بزرگتر است. او مانند پدرو مادر یا معلم با آنها صحبت میکند!
- CALL THE ROLL / TAKE THE ROLL
صدا زدن نام گروهی از افراد (یا دانشآموزان) و انتظار داشتن برای نشان دادن حضورشان پاسخ دهند.
- Jamie called the roll on the coach before we left to make sure that everyone had arrived.
- جیمی قبل از حرکت ما را صدا زد تا مطمئن شود که همه آمدهاند.
- CRACK A BOOK
برای باز کردن کتابی برای مطالعه (معمولاً به معنای منفی استفاده میشود).
I kept telling my mum I didn’t need to study too hard for this exam because it’s easy, she wouldn’t listen to me though. She insisted I crack a book every evening!
من مدام به مادرم میگفتم که برای این امتحان نیازی به مطالعه زیاد نیست، زیرا آسان است، اما او به من گوش نمیدهد. او اصرار داشت که هر شب مطالعه کنم!
- CRANK OUT A PAPER
نوشتن متن یا مقاله به روش مکانیکی.
I had to crank out a new paper every week to pass this course. It was really hard work!
برای گذراندن این دوره باید هر هفته یک مقاله جدید مینوشتم. واقعا کار سختی بود!
- FILL IN THE BLANKS
برای ارائه کلمات یا اطلاعات جامانده (این را میتوان در مکالمه یا نوشتن استفاده کرد).
I wasn’t here when the argument happened, so John filled in the blanks for me.
من اینجا نبودم که مشاجره اتفاق افتاد، بنابراین جان به من در این مورد گفت!
- LEARN BY ROTE
یادگیری چیزی با به خاطر سپردن آن بدون توجه به محتوا
They had to learn the lyrics to two new songs by rote just before the show.
آنها باید شعر دو آهنگ جدید را دقیقاً قبل از اجرای نمایش یاد میگرفتند.
- LEARN THE ROPES
یادگیری اینکه چگونه یک کار را به درستی انجام دهید، یا کارها چگونه کار میکنند.
- It took me a while to learn the ropes in this law firm, some of their procedures are so complicated.
- مدتی طول کشید تا کار کردن در این موسسه حقوقی یاد بگیرم، برخی از مراحل آنها بسیار پیچیده است.
- LEARN ONE’S LESSON
تجربه بدی را تجربه کنید و بدانید که دیگر آن را تکرار نکنید.
- I thought I was being funny by mocking Peter in front of everyone, but the way he reacted was so horrible. I’ve definitely learnt my lesson to not make a joke at someone else’s expense!
- فکر میکردم با تمسخر پیتر جلوی همه شوخ میکنم، اما نحوه واکنش او بسیار وحشتناک بود. تجربهام شد که با دیگران شوخی نکنم!
مروری بر لغات انگلیسی مرتبط با لوازمالتحریر و آموزش
در این مقاله سعی کردیم که لیست کاملی از لغات انگیسی مربوط به لوازمالتحریر و مدرسه را با شما در میان بگذاریم. در ابتدای مقاله لغات کاربردی لوازمالتحریر و محیط اداری را به همراه مثال آوردیم و در بخش دوم لغات و اصطلاحات مربوط به مدرسه را به همراه معنی آن ها لیست کردیم. در نهایت، اصطلاحات پرکاربرد مدرسه را که میتواند به روان صحبت کردن شما کمک کند را آوردیم.
ما در مقالات منتشر شده در وب سایت موسسه زبان تخصصی کوییک سعی میکنیم که مطالب و لغات کاربردی را به شما آموزش دهیم. خب حالا نوبت شماست! اگر لغت یا اصطلاح جدیدی را در این زمینه میدانید در زیر همین صفحه در بخش نظرات آن را با ما و سایر دوستانتان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 4.5]