چه ورزشی مورد علاقه شماست؟
هوادار کدام تیم هستید؟
پاسخ به این سوالات میتواند بسیار مهم باشد.
چراکه میتواند آغاز یک دوستی و یا شروع یک کل کل باشد.
به هر حال، مردم سراسر دنیا عاشق ورزش هستند. مردم در هرجایی عاشق صحبت کردن در مورد ورزش هستند.
مهم نیست که طرفدار فوتبال، راگبی ، بیسبال یا کریکت هستید، یا حتی اگر اصلاً طرفدار ورزش نیستید.
حتما شما از رویدادهای بزرگ جهانی مانند بازیهای المپیک و جامجهانی هیجانزده میشوید.
ورزش میتواند انسانها را به هم نزدیک کند یا میتواند بین مردم تفرقه ایجاد کند. در هر صورت، یادگیری اصطلاحات و لغات ورزشی به انگلیسی میتواند اغلب شروع کننده مکالمه خوبی برای زبان آموزان انگلیسی باشد.
انگلیسی زبانان آنقدر عاشق صحبت در مورد ورزش هستند که در واقع به بخشی از زبانشان تبدیل شده است به طوری که اصطلاحات انگلیسی بسیار در این زمینه وجود دارد.
اهمیت اصطلاحات در زبان انگلیسی
انگلیسی زبانان بومی از انواع اصطلاحات استفاده میکنند. اصطلاحات عبارتهایی هستند که چیزهایی میگویند که نمیتوان به صورت تحتاللفظی آن را ترجمه کرد. اگر اصطلاحی را که کسی استفاده میکند را ندانید، ممکن است فکر کنید که در مورد چیز دیگری صحبت میکند. اصطلاحات برای زبانآموزانی که میخواهند تسلط خود را در زبان انگلیسی بیشتر کنند، ضروری است.
زمانی که غیر انگلیسی زبانان برنامههای تلویزیونی انگلیسی را تماشا میکنند متوجه میشوند که اصطلاحات بسیار زیاد در صحبتهای آنها استفاده میشود. به طوری که اگر مسلط نباشید، کاملا گیج میشوید. اگر عباراتی را که به طور کامل نمیفهمید را یادداشت کنید متوجه میشوید که معنی هر کلمه را به صورت جدا میدانید ولی مفهوم عبارت را متوجه نمیشوید. آیا تابحال شما نیز تجربه کردهاید؟
اگر بعد از دیدن مسابقه ورزشی لیست خود را مشاهده کنید متوجه خواهید شد که تمامی اصطلاحات مربوط به ورزشی خاص از جمله بیسبال است.
شاید شما خیلی روان و عالی به انگلیسی صحبت کنید. اما بین کسی که میتواند بسیار خوب به انگلیسی صحبت کند و کسی که مانند یک بومی صحبت میکند چیست؟
اغلب، این توانایی درک اصطلاحات و منابع فرهنگی در گفتگو است. این پست را بخوانید تا من به شما پرکاربردترین اصطلاحات و لغات ورزشی به انگلیسی را آموزش دهم.
ایدههایی برای مطالعه اصطلاحات ورزشی
خواندن و درک تعاریف مفید است. اما کلید بهتر شدن تسلط شما این است که موارد زیر را مدنظر قرار دهید: قرار گرفتن در معرض زبان (هر چند وقت یکبار فیلمهای انگلیسی ببینید و به آن گوش کنید)، انگیزه و تمرین!
هرچه بیشتر اصطلاحات انگلیسی را بشنوید، درک و استفاده بیشتر از آنها برای شما راحتتر و طبیعیتر خواهد بود.
در اینجا چند منبع آوردهام که شما میتوانید با استفاده از آن به شکل مناسبی با اصطلاحات ورزشی آشنا شوید. استفاده از منابع سرگرم کننده به شما انگیزه میدهد و به تمرین عباراتی که میشنوید، کمک میکند.
اگر از طرفداران ورزش هستید، ممکن است اخبار ورزشی را به انگلیسی بخوانید و تماشا کنید. اما اگر تازه شروع کردهاید، BBC Sport و دیگر وب سایتهای خبری ورزشی میتوانند منابع خوبی باشند.
همچنین یوتیوب کلیپهای ورزشی دارد که میتواند برای شما مفید باشد. شما میتوانید در یوتیوب همه چیز را از نمایش تفسیرهای ورزشی گرفته تا نکات برجسته ورزشی پیدا کنید. شما حتی میتوانید برنامههای کمدی مربوط به ورزش را پیدا کنید (توجه داشته باشید: این برنامهها اغلب از زبان بیادبانه استفاده میکنند). چند مورد را ببینید و ببینید چند عبارت جدید را یاد بگیرید. بعداً ممکن است همین عبارات را در شرایط دیگری به عنوان اصطلاح بکار ببرید.
برای شروع ، در اینجا 10 اصطلاح رایج ورزشی که ممکن است به زبان انگلیسی بشنوید، آورده شده است.
10 اصطلاح ورزشی قدرتمند برای افزایش اعتماد به نفس شما در زمان صحبت به زبان
1. On the home stretch
در مسابقات، the home stretch به معنی آخرین قسمت پیست است. وقتی ورزشکاری home stretch را میبیند، میداند که مسابقه تقریباً به پایان رسیده است. این اصطلاح زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که چیزی در حال اتمام است.
“It’s been a long year of hard work on this project, but we are on the home stretch now. I’m relying on you, Tim. Don’t mess this up.”
“یک سال طولانی بر روی این پروژه به سختی کار شده است، اما ما اکنون در حال اتمام کار هستیم. من به تو تکیه میکنم، تیم. هیچ اشتباهی نکنید. ”
2. Front runner
front runner (همانطور که ممکن است حدس زده باشید) ورزشکاری است که در طول یک مسابقه پیشرو است. این شخص جلو است، اما هنوز برنده نشده است. front runner به معنی مورد علاقه یا شخصی است که به احتمال زیاد چیزی را بدست میآورد یا برنده میشود.
“I’ve applied for that new management role. What do you think my chances are of getting it?”
“Between you and me, your chances are very good. You are the front runner. Tim applied, too, but he doesn’t have a chance.”
“من برای موقعیت مدیریتی جدید درخواست کردهام. به نظر شما شانس من برای بدست آوردن آن چقدر است؟”
“بین من و شما، شانس شما بسیار خوب است. شما شانس بیشتری دارید. تیم نیز درخواست داده است، اما شانسی ندارد. ”
3. The ball is in your court
در تنیس، وقتی توپ در زمین شما است، نوبت شما است که به توپ ضربه بزنید. این بدان معناست که نوبت کسی است که کاری کند یا حرکت بعدی را انجام دهد.
“That new client has been speaking with me all morning. He just asked me what I’m doing later. Do you think I should meet up with him?”
“I don’t know, Tim. I’m working now. The ball is in your court.”
“آن مشتری جدید تمام صبح با من صحبت میکرد. او فقط از من پرسید بعداً چکار میکنم. به نظر شما باید با او ملاقات کنم؟”
“نمیدانم، تیم. من در حال حاضر مشغول به کار. یه کاری بکن.”
4. Par for the course
در زمین گلف، هر سوراخ یک par دارد. par تعداد ضربههایی است که یک بازیکن باید برای انداختن توپ داخل حفره نیاز دارد. با این استاندارد، امتیاز سایر گلف بازان را اندازه گیری میکند. این عبارت به معنی چیزی است که طبیعی است و یا قابل انتظار است.
“Tim walked into the office 20 minutes late today.”
“That doesn’t surprise me. That’s par for the course with Tim.”
“تیم امروز 20 دقیقه دیر وارد دفتر شد.”
“این من را متعجب نمیکند. از تیم انتظار دیگری نداشتم. ”
5. Out of someone’s league
” league” در اینجا به لیگهای بیس بال اشاره دارد، جایی که تیمها بر اساس عملکردشان گروهبندی میشوند. بدیهی است تیمهایی که عملکرد بهتری دارند در لیگ متفاوتی با تیمهای ضعیف قرار دارند. وقتی صحبت میکنیم فردی Out of someone’s league است، منظور ما این است که آن شخص برای او خیلی خوب است.
“Did you meet Tim’s new boyfriend? He’s so good-looking AND rich. He is way out of Tim’s league.”
“آیا شما با دوست پسر جدید تیم آشنا شدید؟ او بسیار زیبا و ثروتمند است خیلی از خودش سرتر هست. ”
6. Two strikes/Three strikes and you’re out
وقتی بازیکنی در بازی بیسبال سهخطا داشته باشد یا سه ضربه به بازیکن دیگر وارد کند، از بازی خارج میشود. یعنی اگر بازیکنی دو ضربه به بازیکن خود وارد کند، میداند که یک شانس بیشتر ندارد. به عبارت دیگر از این اصطلاح برای بیان سوابق فردی یا track record (عملکرد گذشتهاش) استفاده میشود. اگر فردی دو اشتباه کرده باشد آنها دو اشتباهی که کرده است، به منزله همان دو ضربه است. اگر سه بار اشتباه کرده باشد، دیگر حاضر نیستند به او فرصت بیشتری بدهند.
“Tim missed the deadline again. That’s two strikes now. Three strikes and he’s out.”
“تیم دوباره فرصت را از دست داد. الان دو خطا دارد. با خطای سوم از بازی خارج میشود”.
7. Drop the ball
در بیسبال، وقتی بازیکن یک تیم توپ را میندازد، اگر بازیکن تیم مقابل با دویدن به توپ برسد و ان را تصاحل کند امتیاز زیادی میگیرد. To drop the ball به معنای اشتباه کردن یا به هم ریختن چیزی است که اغلب به دلیل بیدقتی اتفاق میافتد.
“I needed Tim to send me those files for my presentation today, but he didn’t. He’s really dropped the ball on this one.”
“من به تیم نیاز داشتم تا آن فایلها را برای ارائه امروزم برایم ارسال کند، اما او این کار را نکرد. او واقعا از روی بیدقت اشتباه کرده است.”
8. Hit a home run/Knock it out of the park
Knocking it out of the park به این معنی است که آنقدرمحکم ضربه زد که از زمین خارج شد. A home run جایی است که بازیکن از هر چهار طرف زمین میدود و برای تیمش گل میزند. hit a home run or knock it out of the park به معنای انجام یک کار فوقالعاده در مورد چیزی است.
“Well done on that sales pitch, Bill. You knocked it out of the park. Tim could learn a thing or two from you. I haven’t seen him hit a home run like that in a long time’
“آفرین در زمینه فروش ، بیل. کارت عالی بود. تیم میتواند از تو چیزهایی یاد بگیرد. مدتها بود ندیده بودم که اواین چنین عالی کار کند”.
9. Strike out
strike out در بیسبال به معنای سه تلاش ناموفق برای ضربه زدن است، این بدان معناست که شما در آن زمان به بیرون زمین رفتهاید. strike out یعنی شکست در چیزی.
“Tim tried to ask the new guy on a date but he got turned down. Looks like he struck out.”
“But Tim already has a boyfriend. He’s pretty rich and good-looking, too.”
“Yeah, Tim is a jerk.”
“تیم سعی کرد از پسر جدید که به دیت بروند اما او رد کرد. به نظر میرسد او شکستش داده است. ”
“اما تیم همین الان دوست پسر دارد. او هم بسیار ثروتمند است و هم ظاهر زیبایی دارد. ”
“بله، تیم یک احمق است.”
10. Out of left field
در بازی بیسبال، این به معنای واقعی کلمه به ناحیهای است که توسط بازیکن چپ پوشانده شده است. بازیکن چپ در دورترین فاصله از پایگاه اول قرار دارد و زمان بیشتری برای پرتاب کردن دارد (بله، شاید نیاز باشد که اطلاعات بیسبال خود را بالا ببرید). هنگام صحبت در مورد رویدادی که بسیار شگفتآور یا غیرمنتظره است از این اصطلاح استفاده میشود.
“Did you hear that Tim had a heart attack? He’s only 35. Seemed like a healthy guy, too. That came way out of left field.”
“آیا شنیدهاید که تیم سکته قلبی کرده است؟ او تنها 35 سال دارد. همچنین به نظر میرسد یک مرد سالم است. این اتفاق خیلی غیرمنتظره بوده است. “
11. To give your best shot
گاهی اوقات ما احساس ناامنی و نگرانی میکنیم، به عبارت دیگر ما چیزی را آنقدر میخواهیم که تصمیم داریم با تمام نگرانیها و استرس، به دنبال آن برویم. این کار میتواند مصاحبه شغلی، قرار ملاقات یا مهاجرت به خارج باشد. در چنین شرایطی، ما باید ” To give your best shot” انجام دهیم. یعنی تمام تلاش خود را بکنیم.
“Give this audition your best shot – you won’t regret it!”
“تمام تلاش خود را برای این آزمون بکن – پشیمان نخواهی شد!”
12. To jump to conclusions
انسان ها گاهی اوقات میتوانند تکانشی، احساسی و غیرمنطقی باشند. به همین دلیل است که اصطلاح ” To jump to conclusions” استفاده میشود. وقتی با وجود اینکه که مدارک کافی برای تایید حرف و یا ایده شما وجود ندارد که آن را تایید کند، سریع نتیجه میگیرید. باید از این اصطلاح استفاده کنید. آیا زمانی در زندگیتان وجود داشت که سریع نتیجهگیری کنید و بعد متوجه شوید اشتباه میکنید؟
“You’re accusing him of stealing your wallet, but you still don’t have evidence that he did. Don’t jump to conclusions!”
“شما او را به سرقت کیف پول خود متهم میکنید، اما هنوز شواهدی در دست ندارید که او این کار را کرده است. زود نتیجه نگیرید! »
13. To stay ahead of the game
یک راه هوشمندانه برای حرفهای شدن، آمادگی است. گاهی اوقات باید پیشبینی کنیم که رقبای ما چه خواهند کرد و میدانیم حرکت بعدی آنها چگونه خواهد بود. ما همچنین باید بدانیم که از یک بازی چه انتظاری داریم، در این صورت میتوانیم به سازماندهی شده و متمرکز بازی کنیم. Staying ahead of the game به معنای داشتن مزیت رقابتی آمادگی است که در این صورت میتوانیم کاری را خارج از انتظار دیگران انجام دهیم.
“The deadline for the report is tomorrow, but I want to be ahead of the game, so I finished it yesterday.”
“مهلت گزارش فردا است، اما من میخواهم که زودتر انجام دهم، بنابراین دیروز آن را به پایان رساندم.”
14. To hit someone below the belt
هنگامی که کاری غیرعادلانه انجام میدهید یا میخواهید به کسی صدمه بزنید، به زیر کمربند و ضربه میزنید. بدون نگاه کردن به چهره شخص و مبارزه مستقیم با او، بلکه با زیرکی و “مبارزه کثیف” (fighting dirty) با اعمال و کلمات، باعث آسیب رساندن به او میشوید.
“You hit her below the belt when you said she was ugly. You know she is very insecure!”
“وقتی به او گفتید زشت است، حرف ناجوانمردانهای به او زدید. میدانی که او بسیار احساس ناامنی میکند!”
در ادامه به بررسی اصطلاحات ورزشهای دیگر پرداختهام. به خواندن مقاله ادامه دهید.
اصطلاحات مختص به ورزشهای مختلف
اصطلاحات بوکس
be below the belt = an unfair punch / blow: “His comment was a bit below the belt.”
زیر کمربند باشد = ضربه / ضربه ناعادلانه: “نظر او کمی ناعادلانه بود.”
throw in the towel = give up: “He threw in the towel after weeks of trying.”
انداختن حوله = تسلیم شدن: “او بعد از هفتهها تلاش کارش را کنار گذاشت.”
out for the count = sleep soundly: “I was so tired last night that as soon as I went to bed, I was out for the count.”
out for the count = خوب بخوابید: “دیشب آنقدر خسته بودم که به محض به تخت خواب رفتن، خوابم برد.”
roll with the punches = not be defeated by bad times: “If you work in a competitive sector, you have to learn to roll with the punches.”
با ضربات رول کنید = در زمانهای بد شکست نخورید: “اگر کار پررقابتی دارید، باید یاد بگیرید که چگونه با سرسختی به پیش بروید.”
take it on the chin = accept bad news well: “Go on, take it on the chin!”
آن را روی چانه بگیرید = اخبار بد را به خوبی بپذیرید: “برو، آویزه گوشت کن!”
saved by the bell = saved by a lucky intervention: “I was going to give you a Maths test, but you’ve been saved by the bell.”
ذخیره شده توسط زنگ = در امان ماندن یا حفظ شدن با شانسی که انتظارش را نداشتید: “من قصد داشتم از شما آزمون ریاضی بگیرم، اما شما با زنگ نجات یافتهاید.”
punch above your weight = have power or influence greater than your size: “This school is only small, but it punches above its weight in national league tables.”
مشت بیشتر از وزن خود = قدرت یا نفوذی بزرگتر از اندازه خود داشته باشید: “این مدرسه فقط کوچک است، اما در جدول لیگهای ملی در سطح بالاتری نسبت به جایگاه خود قرار دارد.”
throw your hat into the ring = nominate yourself for a position: “He’s finally thrown his hat into the ring to be president.”
کلاه خود را به حلقه بیندازید = خود را برای یک پست نامزد کنید: “او سرانجام کلاه خود را به عنوان رئیس جمهور به رینگ انداخت.”(او نامزد انتخابات رئیس جهموری شد.)
اصطلاحات مربوط به شنا و ماهیگیری
out of your depth = not have enough knowledge / strength etc for a situation: “I’m afraid I’m out of my depth in these negotiations.”
خارج از عمق شما = دانش / قدرت کافی و غیره برای یک موقعیت را ندارید: “میترسم از دانش کافی برای این مذاکرات برخوردار نباشم.”
keep your head above water = survive financially or at work: “It’s hard to keep your head above water when times are so hard.”
سر خود را بالای آب نگه دارید = از نظر مالی یا در محل کار زنده بمانید: “سخت است که وقتی کار به سختی پیش میرود بتوانی خودت را در محل کار حفظ کنی.”
sink or swim = either succeed or fail: “We’re in a sink or swim situation.”
غرق شدن یا شنا کردن = موفقیت یا شکست: “ما در وضعیت موفقیت یا شکست هستیم.”
be in deep water = be in trouble: “His company is in deep water financially.”
در آبهای عمیق باشید = در دردسر افتادن: “شرکت او از نظر مالی به دردسر افتاده است.”
smooth sailing / plain sailing = make easy progress: “Her degree course is smooth sailing for her.”
قایقرانی روان / قایقرانی ساده = پیشرفت آسانی داشته باشید: “پیشرفت در دوره تحصیلی برای او بسیار آسان بود.”
اصطلاحات بازی های توپی
get the ball rolling = start something: “Can we get the ball rolling in this meeting, please?”
چرخاندن توپ = شروع به کار: “آیا میتوانیم در این جلسه کار را شروع کنیم، لطفاً؟”
keep your eye on the ball = keep paying attention: “To do well in this office, you’ll have to keep your eye on the ball.”
چشم خود را روی توپ نگه دارید = توجه داشته باشید: “برای اینکه در این دفتر خوب کار کنید، باید حواستان جمع باشد.”
the ball is in your court = you need to make the next move: “So you’ve had a reply from the manager. The ball’s in your court now. What are you going to say to her?”
توپ در زمین شماست = شما باید حرکت بعدی را انجام دهید: “بنابراین شما پاسخ مدیر را دریافت کردهاید. توپ در زمین شما است میخوای چی بهش بگی؟ “
move the goalposts = change the rules: “You could get a grant for travel costs before, but now the government has moved the goalposts and you can’t anymore.”
جابجایی دروازه = تغییر قوانین: “قبلا میتوانستید هزینه سفر را دریافت کنید، اما اکنون دولت قوانین را تغییر داده است و دیگر نمیتوانید.”
out of your league = to be outclassed by someone / something: “She’ll never want to be your girlfriend. You’re completely out of your league.”
خارج از لیگ شما = قرار گرفتن توسط کسی / چیزی: “او هرگز نمیخواهد دوست دخترت باشد. شما کاملاً از بهم نمیخورید. “
a level playing field = situation where the opportunities are equal for everyone: “The internet is a level playing field for businesses.”
شرایط مساوی = موقعیتی که فرصتها برای همه برابر است: “اینترنت برای مشاغل در دسترس است.”
اصطلاحات مسابقه اسب سواری
neck and neck = in exactly the same position as another person: “The two rivals are neck and neck in the polls.”
گردن و گردن = دقیقاً در موقعیت مشابه شخص دیگر: “دو رقیب در نظرسنجیها شانه به شانه هم هستند.”
in the running / out of the running = in or out of the competition: “He’s in the running to be the next president.”
در دور دوم / خارج از مسابقه = در یا خارج از رقابت: “او در حال رقابت است تا رئیس جمهور بعدی شود.”
اصطلاحات بازی کریکت
have a good innings = have a long life / tenure: “I don’t think he would have minded dying at the age of 90. He had a good innings.”
نوبتهای خوبی داشته باشید = عمر طولانی داشته باشید / به پیش بروید: “من فکر نمیکنم او به مرگ در سن 90 سالگی فکر میکرد. او عمر طولانی داشت.”
be on a sticky wicket = be in a situation that will cause problems: “He’s on a sticky wicket with his legal case.”
روی یک ویکت چسبنده باشید = در موقعیتی باشید که مشکلاتی را ایجاد کند: “او با پرونده قانونی خود مشکلاتی دارد.”
دیگر اصطلاحات ورزشی
be in for the high jump = likely to be punished: “Oh no, I’m in for the high jump now.”
برای پرش در ارتفاع باشید = به احتمال زیاد مجازات میشود: “اوه نه، من در حال حاضر تنبیه میشوم.”
run a mile = try to avoid someone / something: “When I hear the words “monthly meeting” I run a mile.”
یک مایل فرار کنید = سعی کنید از کسی / چیزی دوری کنید: “وقتی کلمات” جلسه ماهانه “را میشنوم ، سعی میکنم ازش دوری میکنم.”
skate on thin ice = take risks that might lead to punishment: “You’re skating on thin ice with your mother if you refuse to help her around the house.”
اسکیت روی یخ نازک = ریسک کنید که ممکن است منجر به تنبیه شود: “اگر از کمک به مادر در خانه امتناع میکنید، احتمال آن میرود که تنبیه شوید.”
jump the gun = do something too soon ahead of time: “It’s jumping the gun to fire him. Let’s hear what he has to say first.”
پرش از اسلحه = کاری را خیلی زودتر از موعد انجام دهید: “زود قضاوت نکنید. بگذارید ابتدا بشنویم که او چه میگوید. ”
play by the rules = be fair: “I like my boss. He plays by the rules.”
با قوانین بازی کنید = منصف باشید: “من رئیس خود را دوست دارم. او منصف است. ”
be fast-tracked = be put on a fast route to promotion: “He’s being fast-tracked in the Civil Service.”
سریع دنبال شوید = در مسیر سریع ارتقا قرار بگیرید: “او در خدمات ملکی در مسیر رشد سریع قرار دارد. ”
be on a winning streak = to have had lots of recent successes: “Our sales team are on a winning streak.”
در یک برد پیروز باشید = موفقیتهای زیادی داشته باشید: “تیم فروش ما موفقیتهای زیادی داشته است.”
be a front runner = someone who’s likely to get something: “She’s a front runner for promotion and a pay rise.”
یک نفر پیشتاز باشید = کسی که احتمال دارد چیزی را بدست آورد: “او نفر برتر محتمل برای ارتقاء و افزایش دستمزد است.”
Blind sided=to not see something coming: “I was completely blind-sided. I never thought she would do that.”
طرف کور = برای ندیدن چیزی که میآید: “من کاملاً کور بودم. هرگز فکر نمیکردم که او این کار را انجام دهد. ”
Make the cut=to be selected: “Congratulations on making the cut everyone. You three have been hired out of 40 applicants.”
ایجاد برش = برای انتخاب: “تبریک میگویم انتخاب شدید. شما سه نفر از 40 متقاضی استخدام شدهاید. ”
Get the ball rolling= to get something started: “Let’s get the ball rolling on moving this furniture. I’ll grab the chairs.”
توپ را بچرخانید = برای شروع کار: “بیایید کار را شروع کنیم از جابهجایی مبلمانها. صندلیها را من برمیدارم.”
Take sides= to join a side or group when in an argument against the other group: “You and Tom really need to sort out your issues. I don’t want to take sides with either of you anymore.”
جانبداری کنید = هنگامی که با گروهی دیگر مشاجره میکنید به یک گروه بپیوندید: “شما و تام واقعاً باید مسائل خود را حل کنید. من دیگر نمیخواهم جانبداری یکی از شما را بکنم. “
مروری بر اصطلاحات و لغتهای انگلیسی مربوط به ورزش
پس از مطالعه این پست، ممکن است هنوز سوالاتی داشته باشید بعد از خواندن این اصطلاحات کنم؟ به خودتان بستگی دارد. الان وقت آن است که تمامی اصطلاحاتی که در این پست آموختهاید را استفاده کنید. بهتر است بگویم که:
Don’t drop the ball, follow my advice and you will knock it out of the park.
The ball is in your court.
اگر شما نیز در یادیگری اصطلاحات و لغات ورزشی به انگلیسی به موردی برخوردید که برایتان جالب بود حتما در زیر، در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
توپ در زمین شما است.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 1.5]
ورزش
سوال
اصطلاح ورزشی زشت و زیبا در چ رشته ای است
عرض ادب ، ممنون از جمع اوري مطالب . ارادتمندم