ضرب‌المثل‌های انگلیسی

53 ضرب‌المثل رایج انگلیسی با معانی و مثال

ضرب‌المثل‌ها سخنان رایجی هستند که در دل خود توصیه‌هایی را ارائه می‌دهند. با استفاده از برخی از این 50 ضرب‌المثل رایج و محبوب، می‌توانید مهارت‌های زبان انگلیسی خود را چند درجه افزایش دهید.

1. A bad workman always blames his tools

این ضرب‌المثل زمانی استفاده می‌شود که شخصی کیفیت تجهیزات خود یا سایر عوامل خارجی را در زمانی که کار را بد انجام می‌دهد سرزنش می‌کند.

Example: X:‌The turkey isn’t cooked well because the oven is not functioning well. Y: Well, it’s the case of a bad workman blaming his tools.

مثال:X‌:‌بوقلمون خوب پخته نشده است زیرا فر به خوبی کار نمی‌کند. Y: خوب،‌این موردی است که یک کارگر بد ابزارهای خود را سرزنش می‌کند.

2. A bird in hand is worth two in the bush

چیزهایی که در حال حاضر داریم ارزشمندتر از آن چیزی هستند که امیدواریم به دست‌آوریم.

Example: X: Why did you turn down that job offer when you don’t have anything concrete in hand at the moment? Y:Well, I’m confident I’ll land one of the two jobs I interviewed for last week. And they’re better than this one. X: In my opinion, you should’ve taken it. A bird in hand is worth two in the bush.

مثال: X: چرا آن پیشنهاد شغلی را رد کردید وقتی که در حال حاضر کار ندارید؟Y: خب، من مطمئن هستم که یکی از دو شغلی را که هفته گذشته با آنها مصاحبه کردم، پیدا خواهم کرد. و آنها بهتر از این هستند. X: به نظر من، شما باید آن را می‌گرفتید. این دوتا ارزشش از این بیشتر هستند.

3. Absence makes the heart grow fonder

وقتی افرادی که دوستشان داریم در کنار ما نیستند، آنها را بیشتر دوست داریم.

Example: When I was with her she always fought with me but now she cries for me on phone. I think distance made her heart grow fonder.

مثال: زمانی که من با او بودم او همیشه با من دعوا می‌کرد اما اکنون برای من تلفنی گریه می‌کند. فکر می‌کنم دوری باعث شد بیشتر من را دوست داشته باشد.

4. A cat has nine lives.

گربه می تواند از حوادث به ظاهر مرگبار جان سالم به در ببرد.

Example: I haven’t seen him for several weeks, but I wouldn’t really worry about him. Everyone knows a cat has nine lives.

مثال: چند هفته است که او را ندیده‌ام، اما واقعاً نگران او نیستم. همه می‌دانند که سخت جان است.

5. A chain is only as strong as its weakest link.

یک قسمت ضعیف کل بدن را ضعیف می‌کند.

Example: No matter how confident the team is, it is as strong as its weakest link – its defence.

مثال: مهم نیست که تیم چقدر اعتماد به نفس دارد، قدرتش به همان اندازه دفاع ضعیفش است.

6. Actions speak louder than words.

رفتار هر فرد شخصیت او را نشان می‌دهد، زیرا گفتن آسان است، اما عمل به آنها و دنبال کردن آنها دشوار است.

Example: Julie always says she’ll donate to the school, and she never does, so I doubt she will this year. Actions speak louder than words, after all.

مثال: جولی همیشه می‌گوید که به مدرسه کمک مالی می‌کند، و هرگز این کار را نمی‌کند، بنابراین من شک دارم که امسال این کار را انجام دهد. به هر حال، رفتار قوی‌تر از صحبت‌هاست.

7. A drowning man will clutch at a straw

وقتی کسی در موقعیت سختی قرار می‌گیرد، از هر فرصتی برای بهبود آن استفاده می‌کند.

Example: After trying all reliable medicines, he is now visiting quacks to get a cure for his baldness. A drowning man will clutch at a straw.

مثال: او پس از امتحان تمام داروهای مطمئن، اکنون برای درمان طاسی خود به پزشک تجربی مراجعه می‌‌کند. او برای درمان هرکاری می‌کند.

8. Adversity and loss make a man wise

ما در سختی‌ها زودتر از اوقات آسودگی به خرد دست می‌یابیم.

Example: After losing money in my investments, I know which investments to avoid. It is rightly said adversity and loss make a man wise.

مثال: پس از آنکه سرمایه‌گذاری‌هایم را از دست دادم، می‌دانم از کدام سرمایه‌گذاری دوری کنم. درست می‌گویند که ضرر انسان را عاقل می‌کند.

9. A fool and his money are soon parted

افراد احمق نمی‌دانند چگونه سرمایه خود را نگه دارند.

Example: She gave up her entire estate on the basis of a verbal promise. A fool and his money are indeed easily parted.

مثال: تمام دارایی خود را با قول لفظی واگذار کرد. یک احمق نمی‌داند که چطور سرمایه‌اش را نگه دارد.

10. A journey of thousand miles begins with a single step

کار هر چقدر هم که بزرگ باشد، با یک قدم کوچک شروع می‌شود.

Example: I’m feeling overwhelmed by the prospect of completing 4,000-word paper by next week, but I guess I’ll start by writing 500 words every day. After all, a journey of a thousand miles begins with a single step.

مثال: من از تکمیل مقاله 4000 کلمه‌ای تا هفته آینده ناامید شده‌ام، اما می‌خواهم با نوشتن 500 کلمه در هر روز شروع کنم. به هر حال، یک سفر هزار مایلی با یک قدم شروع می‌شود.

ضرب المثل های انگلیسی

ضرب المثل ها در انگلیسی نقشی کاربردی دارند.

11. A leopard can’t/ doesn’t change its spots

یک فرد نمی‌تواند شخصیت ذاتی خود را تغییر دهد، به شخصیت بدش را.

Example: X: Do you think he’ll stop copying after being caught and penalized? Y: I don’t think so. A leopard can’t change its spots.

مثال: X: آیا فکر می‌کنید پس از دستگیری و جریمه شدن، کپی را متوقف می‌کند؟ Y: من اینطور فکر نمی‌کنم. هیچ کس شخصیت ذاتی بدش را نمی‌تواند تغییر دهد.

12. All good things come to an end

تجربه‌های خوب در نهایت به پایان می‌رسند.

Example: I was so sad to graduate from college and separate from my friends, but I’ve to realize that all good things come to an end.

مثال: من از فارغ‌التحصیلی از کالج و جدایی از دوستانم بسیار ناراحت بودم، اما باید بفهمم که همه چیزهای خوب روزش به پایان می‌رسد.

13. All’s well that ends well

تا زمانی که نتیجه خوب باشد، مشکلات مسیر اهمیتی ندارند.

Example: I’m glad you finally got here, even though your car had a flat tire on the way. Oh well, all’s well that ends well.

مثال: خوشحالم که بالاخره به اینجا رسیدی، حتی اگر لاستیک ماشینت در راه پنچر شده بود. اوه خوب، سختی‌ها برای رسیدن به نتیجه خوب اهمیتی ندارند.

14. All that glitters is not gold

چیزهایی که از نظر ظاهری خوب به نظر می‌رسند ممکن است آنقدرها با ارزش یا خوب نباشند.

Example: X: I want to be a movie star when I grow up. Y: Film industry looks good from the distance, but it has its own problems. Remember, all that glitters is not gold.

مثال: X: من می‌خواهم وقتی بزرگ شدم ستاره سینما شوم. Y: صنعت فیلم از دور خوب به نظر می‌رسد، اما مشکلات خاص خود را دارد. به یاد داشته باشید، هر چیزی که می‌درخشد طلا نیست.

15. All’s fair in love and war

می‌توان قوانین بازی جوانمردانه را تحت شرایطی زیر پا گذاشت.

One can break the rules of fair play under extenuating circumstances.

Example: X: How can you pitch my idea to the boss to look good? Y: Come on, all is fair in love and war.

مثال: X: چگونه می‌توانید ایده من را به رئیس بگویید تا خوب به نظر برسد؟ Y: بیخیال، همه چیز در عشق و جنگ عادلانه است.

16. Always put your best foot forward

تا جایی که می‌توانید تلاش کنید یا نهایت تلاش خود را بکنید.

Example: You need to put your best foot forward in the interview if you want to land that job.

مثال: اگر می‌خواهید آن شغل را بدست بیاورید، باید در مصاحبه بیشترین تلاش خود را بکنید.

17. Among the blind the one-eyed man is king

یک فرد ناتوان می‌تواند موقعیت قدرتمندی را به دست آورد اگر دیگران در این مبارزه حتی ناتوان‌تر باشند.

Example: Despite his obvious lack of exposure and skills, he became head of the department because he is one-eyed among the blind.

مثال: علیرغم فقدان کفایتی و مهارتی که از خود به نمایش گذاشت، از میان تمامی افراد بدون مهارت، رئیس بخش شد.

18. An apple a day keeps the doctor away

خوردن یک سیب در روز شما را سالم نگه می‌دارد.

Example: Switch from chips to apples for your snack. An apple a day keeps the doctor away.

مثال: میان وعده خود را از چیپس به سیب تغییر دهید. مصرف یک سیب در هر روز شما را سالم نگه می‌دارد.

19. An empty vessel makes much noise

کنایه به اینکه افراد احمق، پرحرف ترین هستند.

Example: The spokesperson of the ruling political party yesterday was shouting at the top of his voice on a TV debate, trying to defend the indefensible. Empty vessel makes much noise.

مثال: سخنگوی حزب سیاسی حاکم دیروز در یک مناظره تلویزیونی با صدای بلند فریاد می‌زد و سعی می‌کرد از غیرقابل دفاع، دفاع کند. ظرف خالی صدای زیادی دارد.

20. An idle brain is the devil’s workshop

اگر کاری برای انجام دادن ندارید، احتمالاً به شیطنت فکر خواهید کرد.

Example: The kids should be kept busy during the summer break. Otherwise, you know an idle brain is devil’s workshop.

مثال: بچه‌ها را باید در تعطیلات تابستان مشغول نگه داشت. وگرنه میدونی که آدم بیکارشطینت می‌کنه.

21. An ounce of protection is worth a pound of cure

کمی احتیاط قبل از وقوع یک بحران بهتر از اطفای حریق بعد از آن است.

Example: Get the vaccination on priority. An ounce of protection is worth a pound of cure.

مثال: واکسن را در اولویت دریافت کنید. پیشگیری بهتر از درمان است.

idioms in English

One picture is worth a thousand words.

22. A picture is worth a thousand words

نشان دادن یا توضیح چیزی از طریق یک تصویر راحت‌تر از کلمات است.

Example: A picture is worth a thousand words. It is easier to learn biology through pictures than through reams of text.

مثال: یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد. یادگیری زیست شناسی از طریق تصاویر آسان‌تر است تا از طریق مجموعه‌ای از متن‌ها.

23. Appearances can be deceptive

کنایه به آنکه از نگاه به ظاهر نمی‌توان همه چیز را فهمید.

Example: X: He was well-mannered, suave, and good to talk to, but he turned out to be a cheater. Y: Well, appearances can be deceptive.

مثال:X:  او خوش رفتار، خوش اخلاق و خوش صحبت بود، اما معلوم شد که کلاهبردار است.  Y: خب، ظاهر می تواند فریبنده باشد.

24. A rolling stone gathers no moss

فردی که همیشه در حال تغییر شغل است مسئولیت‌های کمتری دارد، اما مشکل عدم وجود ثبات در زندگی نیز دارد.

Example: He was a bit of rolling stone before he got the job and settled down.

مثال: او قبل از اینکه این کار را به دست آورد و مستقر شود سختی‌های زیادی کشید.

25. A ship in the harbor is safe, but that is not what a ship is for

از منطقه آسایش خود خارج شوید تا رشد کنید و از پتانسیل خود استفاده کنید.

Example: I think your fears are unfounded. You should travel to Italy for the Model UN. I’m sure you’ll learn a lot. Remember, a ship in the harbor is safe, but that is not what a ship is for.

مثال: من فکر می‌کنم ترس شما بی‌اساس است. شما باید برای برنامه مدل سازمان ملل به ایتالیا سفر کنید. من مطمئن هستم که شما چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت. به یاد داشته باشید، جای کشتی در بندر، امن است اما کشتی نمی‌تواند از پستانسیل‌هایش استفاده کند.

26. A stitch in time saves nine

بهتر است به جای اینکه منتظر بمانید که مشکلات بدتر و بزرگتر شوند، بلافاصله با آن مقابله کنید.

Example: Because we anticipated and responded to the possible change in Facebook algorithm, the referral traffic to our website dropped much less than what happened to some of our competitors. A stitch in time saves nine.

مثال: از آنجا که ما تغییر احتمالی در الگوریتم فیس‌بوک را پیش‌بینی کرده بودیم و به آن پاسخ دادیم، کاهش ترافیک ارجاع به وب سایت ما بسیار کمتر از آنچه برای برخی از رقبای ما اتفاق می‌افتاد، شد. مشکلات را قبل از بزرگ شدن باید برطرف کرد.

27. As you sow, so you shall reap

اعمال شما – خوب یا بد – تعیین می‌کند که چه چیزی به دست می‌آورید.

Example: You’ve got entangled in few cases of fraud. That’s a result of your illegal get-rich-quick methods. You should have known as you sow, so you shall reap.

مثال: شما در چند مورد کلاهبرداری گرفتار شده‌اید. این نتیجه روش‌های غیرقانونی سریع ثروتمند شدن شماست. هرچیزی که می‌کارید همان را درو می‌کنید.

28. A thing begun is half done

یک شروع خوب، انجام بقیه پروژه را آسان‌تر می‌کند.

Example: He has already won first set in the match. I think he is on course to take this match. Well begun is half done, after all.

مثال: او قبلاً ست اول مسابقه را برده‌ است. فکر می‌کنم او در مسیر حضور در این مسابقه است. با یک شروع خوب نصف مسیر را رفته است.

29. Barking dogs seldom bite

افرادی که ظاهراً تهدیدآمیز به نظر می‌رسند به ندرت پیش می‌آید که بتوانند آسیب برسانند.

Example: X: I’m really scared to report delay in the project to the boss. His temper is so over the top. Y: I don’t think you should worry too much about it. Barking dogs seldom bite.

مثال: X: من واقعاً می‌ترسم که تاخیر در پروژه را به رئیس گزارش کنم. خلق و خوی خوب نیست. Y: من فکر نمی‌کنم که شما نباید زیاد در مورد آن نگران باشید. سگ‌های پارس می‌کنند به ندرت گاز می‌گیرند.

idiom

barking dogs seldom bite.

30. Be slow in choosing, but slower in changing

چیزها یا افراد را با دقت انتخاب کنید، اما زمانی که انتخاب کردید، برای مدت طولانی نگه داریدش.

Example: Don’t be hasty in picking friends, but once you make friends with someone, don’t change him/ her fast. You should be slow in choosing, but slower in changing.

مثال: در انتخاب دوستان عجله نکنید، اما وقتی با کسی دوست شدید، او را سریع عوض نکنید. شما باید در انتخاب کند باشید، اما در تغییر کندتر.

31. Beauty is in the eye of the beholder

چیزی که ممکن است برای یک نفر زیبا به نظر برسد، ممکن است برای دیگری به نظر نرسد.

Example: You may not like the curves of my new car, but then beauty is in the eye of the beholder.

مثال: ممکن است انحناهای ماشین جدید من را دوست نداشته باشید، اما از نظر من زیباست.

32. Beauty is only skin deep

شخصیت، عقل و سایر خصوصیات درونی انسان مهمتر از زیبایی ظاهری اوست.

Example: That gorgeous actress behaved so rudely with the driver – beauty is skin deep, after all.

مثال: آن هنرپیشه باشکوه با راننده بسیار بی‌ادبانه رفتار کرد – به هر حال ظاره زیبا نشان دهنده باطن زیبا نیست.

33. Beggars can’t be choosers

افرادی که به سخاوت دیگران وابسته هستند، نمی‌توانند چیزها را مطابق میل خود انتخاب کنند. آنها باید آنچه را که به آنها داده می‌شود بپذیرند.

Example: X: I borrowed this jacket from my friend, but it’s not one of his nice ones. Y: Well, but, beggars can’t be choosers.

مثال:‌X: من این ژاکت را از دوستم قرض گرفتم، اما یکی از کت‌های خوب او نیست. Y: خب، گداها انتخاب کننده نیست.

34. Best things in life are free

با ارزش‌‌ترین چیزها اغلب رایگان هستند.

Example: I feel so rejuvenated in clean air, sparkling water, and beautiful nature of the mountains. Often times, the best things in life are free.

مثال: من در هوای پاک، آب درخشان و طبیعت زیبای کوهستان احساس شادابی می‌کنم. اغلب اوقات، بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند.

35. Better late than never

بهتر است چیزی را دیر به دست آورید (می‌خواهید) تا هرگز بدست نیاوردید.

Example: I’m sorry I’m late to the party, but better late than never, right?

مثال: متاسفم که دیر به مهمانی رسیدم، اما دیر کردن بهتر از هرگز نرسیدن است، درست است؟

36. Better to be poor and healthy rather than rich and sick

سلامتی مهم‌تر از پول است.

Example: The pharma tycoon has been in and out of hospital for the last two months because of kidney ailments. It’s better to be poor and healthy than rich and sick.

مثال: سرمایه دار داروسازی در دو ماه گذشته به دلیل بیماری‌های کلیوی در بیمارستان بستری و مرخص شده است. فقیر و سالم بودن بهتر از ثروتمند و بیمار بودن است.

37. Better to wear out than to rust out

فعال ماندن بهتر از بیکار ماندن است (عمدتاً برای افراد مسن استفاده می‌شود)

Example: X: Seeing your age, I wouldn’t recommend you to work so hard. Y: It’s better to wear out than to rust out.

مثال: X: با دیدن سن شما، به شما توصیه نمی‌کنم که اینقدر سخت کار کنید. Y: فرسوده شدن بهتر از زنگ زدگی است.

38. Blood is thicker than water

روابط با خانواده (یا خویشاوندان خونی) قوی‌تر از سایر روابط است.

Example: My friends invited me for the picnic on Sunday, but I have to go to my cousin’s birthday instead. Blood is thicker than water, isn’t it?

مثال: دوستانم من را برای پیک نیک دعوت کردند، اما من باید به جای آن به جشن تولد پسر عمویم بروم نزدیکان در الویت هستند، اینطور نیست؟

39. Cleanliness is next to Godliness

پاکیزگی نشانه خوبی است، فضیلتی بزرگ.

Example: Keep yourself clean, after all cleanliness is next to Godliness.

مثال: خودت را پاک نگه‌دار، بالاخره پاکیزگی از فضایل بزرگ است.

40. Clothes do not make the man

شخصیت یک فرد را نمی‌توان از روی لباس و ظاهر او قضاوت کرد.

Example: X: I can’t believe he has been charged for insider trading. He always seemed so professional and impeccable. Y: Well, clothes don’t make the man.

مثال: X: من نمی‌توانم باور کنم که او به دلیل معاملات داخلی متهم شده است. او همیشه بسیار حرفه‌ای و بی‌عیب و نقص به نظر می‌رسید. Y: خب، شخصیت یک فرد را نمی‌توان از روی لباس و ظاهر او قضاوت کرد.

41. Cowards die many times before their deaths

ترسوها بارها در زندگی قبل از مرگ هزار بار مرگ را به چشم می‌بینند.

Example: X: He is constantly worried about the security of his job, and I don’t think he’ll pursue his true interests. Y: He exemplifies the saying ‘cowards die many times before their deaths’.

مثال: X: او دائماً نگران امنیت شغل خود است و من فکر نمی‌کنم که به دنبال علایق واقعی خود باشد. Y: او این جمله را مثال می‌زند که «بزدل‌ها قبل از مرگ بارها می‌میرند».

42. Cross the stream where it is shallowest

انجام کارها به ساده‌ترین شکل ممکن.

Example: Let’s just cross the stream where it is shallowest and find a spot that you can pull right in to.

مثال: بیایید ساده‌ترین مسیر برویم و نقطه‌ای را پیدا کنیم که بتوانید مستقیماً به آن بروید.

43. Curiosity killed the cat

تحقیق در مورد کار دیگران می‌تواند خطرناک باشد. آدم باید به کار خودش فکر کنه.

Example: I know curiosity killed the cat, but I can’t stop the investigation until I know where the donations are really going.

مثال: می‌دانم که کنجکاوی گربه را کشته است، اما نمی‌توانم تحقیقات را متوقف کنم تا زمانی که ندانم کمک‌های مالی واقعاً به کجا می‌رود.

idioms

curiosity killed the cat.

44. Curses, like chickens, come home to roost

عواقب انجام نادرست همیشه به دنبال خطاکار است.

Example: Politicians can fool some people some of the time, but in the end, chickens come home to roost.

مثال: سیاستمداران می‌توانند بعضی وقت‌ها بعضی‌ها را گول بزنند، اما جوجه رو آخر پاییز می‌شمرند.

45. Discretion is the better part of valor

عاقلانه است که مراقب باشیم و شجاعت بی‌مورد نشان ندهیم.

Example: Son: Can I go hand gliding with my friends? Father: No. Son: But they’ll say I’m a chicken if I don’t go! Father: Discretion is the better part of valor, and I’d rather have them call you chicken than risk your life.

مثال: پسر: آیا می‌توانم با دوستانم به پرواز درآیم؟ پدر: نه. پسر: اما اگر نروم می‌گویند من مرغم! پدر: احتیاط بهترین بخش شجاعت است، و من ترجیح می‌دهم تو را مرغ صدا کنند تا اینکه جانت را به خطر بیندازند.

46. Don’t bite off more than you can chew.

بیش از توان خود مسئولیت نپذیرید.

Example: I bit off more than I can chew when I said ‘yes’ to my boss for another project.

مثال: وقتی برای پروژه دیگری به رئیسم «بله» گفتم، بیشتر از چیزی که بتوانم انجام بدهم، مسئولیت قبول کردم.

47. Don’t bite the hand that feeds you

نسبت به کسی که به شما کمک کرده یا از او مزایایی کسب کرده‌اید بد رفتار نکنید، زیرا ممکن است در آینده این مزایا را از دست بدهید.

Example: Don’t bite the hand that feeds you by talking ill of your mentor for such a small thing. If he distances himself from you or talk bad about you, it can hurt you bad.

مثال: دستی را گاز نگیرید که به شما غذا می‌دهد. اگر او از شما فاصله بگیرد یا در مورد شما بد صحبت کند، ممکن است به شما صدمه بزند.

48. Don’t blow your own trumpet

شما باید از صحبت با افتخار از دستاوردها و موفقیت‌های خود در مقابل دیگران اجتناب کنید.

Example: Don’t blow your own trumpet by talking of who your clients are and how much money you make every month.

مثال: در مورد اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و هر ماه چقدر پول در می‌آورید، نمی‌خواهد جار بزنید.

49. Don’t cast pearls before swine

چیزی با ارزش را به کسی که ارزشی برای آن قائل نیست پیشنهاد ندهید.

Example: To serve them French cuisine is like casting pearls before swine.

مثال: سرو کردن غذاهای فرانسوی مانند ریختن مروارید پیش خوک است.

50. Don’t count your chickens before they hatch

بر اساس رویدادهای آینده که ممکن است اصلاً اتفاق نیفتند، برنامه‌ریزی نکنید.

Example: X: I’ve to prepare for my campaign. Y: But you haven’t been nominated yet. Don’t count your chickens before they hatch.

مثال:  X: من باید برای کمپین خود آماده شوم. Y: اما شما هنوز نامزد نشده‌اید. جوجه‌های خود را قبل از بیرون آمدن، نشمارید.

51. Don’t cross a bridge until you come to it

با موقعیتی که اتفاق می‌افتد کنار بیایید و از قبل نگران آن نباشید.

Example: I know you’re worried about the mortgage payment in January, but don’t cross the bridge till you come to it.

مثال: می‌دانم که شما نگران پرداخت وام مسکن در ژانویه هستید، اما تا زمانی که به آن نرسیدید نگرانش نباشید.

52. Don’t judge a book by its cover

همانطور که نمی‌توانید فقط با نگاه کردن به جلد کتاب درباره آن نظری ایجاد کنید، نمی‌توانید از ظاهر بیرونی یک نفر (یا چیزی) در مورد او نظر دهید.

Example: He seems a bit jerk to me, but, hey, you never know. He may be good. You shouldn’t judge a book by its cover.

مثال: او به نظر من کمی احمق به نظر می‌رسد، اما، شما هرگز نمی‌فهمید. او ممکن است خوب باشد. شما نباید یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت کنید.

53. Don’t kill the goose that lays the golden eggs

اگر غازی را که تخم‌های طلایی می‌گذارد را بکشید، چیزی را از بین می‌برید که پول زیادی برای شما دارد.

Example: Tourists come to this city mainly to see this monument. By opening it to commercial use, the city council may kill the goose that lays golden e

مثال: گردشگران عمدتاً برای دیدن این بنای تاریخی به این شهر می‌آیند. با باز کردن آن برای استفاده تجاری، شورای شهر ممکن است غازی را که تخم طلایی می‌گذارد بکشند.

مروری بر کلیات ضرب‌المثل‌های انگلیسی 

در این مقاله سعی کردیم که پرکاربردین و رایج‌ترین ضرب‌المثل‌های انگلیسی را برای شما به همراه مثال لیست کنیم.

حالا نوبت شماست که ضرب‌المثلی که بیشتر از همه در مکالمات به شما کمک کرده است و از آن استفاده می‌کنید را در زیر همین صفحه در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

مطالب مرتبط

این نوشته چقدر مفید بود؟

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 3 میانگین: 2.7]

0 نظر یا سوال
Inline Feedbacks
View all comments
موسسه تخصصی زبان کوییک - آموزش تضمینی زبان از مبتدی تا پیشرفته