آیا میدانید این کلمات چه رنگی را توصیف میکنند: maroon،fuchsia، hazel و ivory به معنای قرمز ، فوشیا ، فندقی و عاج؟
احتمالاً سال اولی که انگلیسی خواندهاید با رنگهای سادهای مانند red،yellow، و blue به معنی قرمز، زرد و آبی آشنا شدهاید… اما زبان انگلیسی رنگهای بسیار بیشتری دارد!
امروز شما 12 کلمه واژگان جالب برای رنگهای مختلف را یاد خواهید گرفت.
نکته: اگر در گوگل جستجو کنید، اغلب لیستهای طولانی از رنگها را پیدا خواهید کرد – اما بسیاری از این موارد در انگلیسی روزمره استفاده نمیشوند. بنابراین ممکن است 50 اصطلاح برای تنهای مختلف قرمز مشاهده میکنید، اما سعی نکنید همه آنها را به خاطر بسپارید. این صدها رنگ معمولاً برای توصیف رنگهای مختلف رنگ، لاک ناخن یا آرایش استفاده میشوند که در زندگی روزمره رایج نیستند.
حال بیایید اول با خود واژه Color و با توصیف رنگهای مختلف آشنا شویم. سپس به سراغ یادگیری رنگهای مختلف میرویم. در انتها نیز اصطلاحات و عباراتی که از رنگها الهام گرفتهاند را میآموزیم؛ تا انتها همراه ما باشید.
تفاوت بین Color و Coulor چیست؟
هر دو کلمه به یک معنی هستند و املای آن بستگی به کشوری دارد که کلمه در آن نوشته شده است.
کلمه Color در ایالاتمتحده امریکا استفاده میشود.
کلمه Colour در بقیه کشورهای انگلیسی زبان (انگلستان ، استرالیا ، نیوزیلند و غیره) استفاده میشود.
تفاوت بین Gray و Grey چیست؟
مانند تفاوت Color و Coulor، بستگی به کشور دارد.
کلمه Gray در ایالاتمتحده استفاده میشود.
کلمه Grey در بقیه کشورهای انگلیسی زبان (انگلستان ، استرالیا ، نیوزیلند و غیره) استفاده میشود.
رنگها در ساختار جمله در کجا قرار میگیرند؟
به سه روش میتوانید از رنگ در جمله برای توصیف چیزی استفاده کنید:
- To Be + Colour. e.g. My car is blue.
- Be + رنگ. به عنوان مثال، ماشین من آبی است.
- Colour + Noun. e.g. The blue car is mine
- رنگ + اسم. به عنوان مثال، ماشین آبی مال من است.
- Colour is the Noun. e.g. Blue is the colour of my car.
- استفاده از رنگ به عنوان اسم. به عنوان مثال، آبی رنگ ماشین من است.
آیا میدانستید چون رنگها اطلاعات بیشتری در مورد یک شخص یا چیزی به ما میدهند، در زبان انگلیسی صفت به حساب میآیند؟
حال بیایید به سراغ تنهای مختلف رنگها برویم.
طیفهای متفاوت رنگ (Light – Dark – Bright)
میتوانید برای بیان شدت رنگ از یکی از این کلمات استفاده کنید مانند:
Light is the opposite of Dark.
روشن نقطه مقابل تیره است.
Bright: یک رنگ قوی که به راحتی قابل مشاهده است.
Helen has dark green eyes.
هلن چشمهای سبز تیره دارد.
His light grey hair made him look very distinguished.
موهای خاکستری روشن او باعث شده بود بسیار متمایز به نظر برسد.
Her bright pink lipstick doesn’t look good.
رژ لب صورتی روشن او خوب به نظر نمیرسد.
کلمات Light ،Dark ،Bright قبل از رنگ میآیند.
ترکیب Colours + ISH برای توصیف رنگ
اگر از نحوه توصیف یک رنگ مطمئن نیستید، میتوانید از پسوند -ish استفاده کنید. به مثال زیر توجه کنید.
Greenish (= تقریبا سبز اما دقیقاً سبز نیست)
- The sunset is a beautiful pinkish-purplish colour today.
غروب آفتاب امروزه رنگ صورتی مایل به بنفش زیبایی دارد.
- His shirt is lightish blue in colour.
پیراهن او به رنگ آبی روشن است.
لیستی از کلمات با رنگهای معروف
موارد زیر لیستی از مواردی است که معمولاً به هر رنگ مرتبط است:
Red: Strawberry, Rose, Fire engine, Blood, Heart
قرمز: توت فرنگی، رز ، موتور آتش نشانی ، خون ، قلب
Orange: Pumpkin, Carrot, Basketball
نارنجی: کدو تنبل ، هویج ، بسکتبال
Yellow: Cheese, Sun, Butter, Lemon
زرد: پنیر ، خورشید ، کره ، لیمو
Green: Grass, Lettuce, Frog, Leaf, Lizard
سبز: علف ، کاهو ، قورباغه ، برگ ، مارمولک
Blue: Sky, Ocean, Blueberry, Whale
آبی: آسمان ، اقیانوس ، زغال اخته ، نهنگ
Black: Bat, Night, Tire (tyre), Fly
سیاه: خفاش ، شب ، تایر (تایر) ، پرواز
White: Paper, Sugar, Milk, Snow, Sheep
سفید: کاغذ ، شکر ، شیر ، برف ، گوسفند
Pink: Pig, Tongue, Cotton candy (Candy floss)
صورتی: خوک ، زبان ، آب نبات
Brown: Wood, Cigar, Earth, Acorn, Horse
قهوه ای: چوب ، سیگار ، خاک ، بلوط ، اسب
Grey / Gray: Rock, Lead, Dust, Mouse, Elephant
خاکستری / خاکستری: سنگ ، سرب ، گرد و غبار ، موش ، فیل
Purple: Bruise, Grapes
بنفش: کبود ، انگور
لیستی جهت یادگیری لغات انگلیسی مربوط به رنگها
Maroon
مارون قرمز تیره است ، مانند تصویر زیر:
Beige & tan
Beige & tan قهوهای روشن است:
و Beige قهوهای بسیار روشن است:
Turquoise & teal
این رنگ فیروزهای(Turquoise)، رنگی بین آبی و سبز است:
و teal نسخه تیرهتری از آن است:
ivory
این رنگ به معنی عاجی به رنگ عاج فیل اشاره میکند که زرد مایل به سفید است:
Lavender
اسطوخودوس گلی است که بوی خوبی دارد و رنگ آن نیز بنفش روشن را توصیف میکند:
Fuchsia
رنگ فوشیا یک رنگ روشن است، رنگی بین قرمز و بنفش:
Amber
کهربا نام مادهای سفت شده است که از درختان میآید و همچنین رنگ قهوهای زرد است.
Coral
مرجان یک رنگ صورتی-نارنجی-قرمز است که مشخصه مادهای است که در زیر دریا رشد میکند.
Auburn
این رنگ قهوهای تیره با رنگ قرمز/نارنجی است. معمولاً برای توصیف موهای این رنگ استفاده میشود.
Hazel
فندقی یک رنگ قهوهای طلایی است که معمولاً برای توصیف چشمها از این رنگ استفاده میشود.
سایر اسامی رنگها به انگلیسی
در این بخش ، نامهای انگلیسی برای مجموعهای از رنگها به شما ارائه میشود ، که به شما امکان میدهد واژگان خود را گسترش دهید.
- red:قرمز
- blue:آبی
- green:سبز
- yellow:زرد
- Purple:رنگ بنفش
- Pink:صورتی
- Orange:نارنجی
- Brown:قهوهای
- Black:سیاه
- White: سفید
- Gray:خاکستری
- Gold:طلایی
- Silver:نقرهای
- navy blue: سرمهای
- sky blue: آبی آسمانی
- lime green:سبز لیمویی
- teal:آبی کله غازی
- Indigo:نیلی
- Magenta: ارغوانی
- Violet:بنفش
- Khaki:خاکی
- Salmon: صورتی مایل به نارنجی
- Crimson:زرشکی
- Lavender: بنفش متوسط یا صورتی مایل به بنفش روشن
- Plum: رنگ قهوهای مایل به خاکستری
- blue violet: آبی-سرخابی
- olive:زیتونی
- Cyan: فیروزهای
- Maroon: قهوهای
- Beige:بژ
یادگیری لغات انگلیسی مربوط به رنگها با مثال
- Blue
The mountain’s snow-white peak was incandescent against the blue sky.
قله سفید برفی کوه در برابر آسمان آبی قرار داشت.
- Red
He drove through the red lights in an attempt to shake off the police car that was chasing him.
او با عبور از چراغهای قرمز سعی کرد از دست ماشین پلیس را که او را تعقیب میکرد خلاص شود.
- Purple
She had a purple dress on with a silver-white necklace.
او یک لباس بنفش با یک گردنبند سفید نقرهای بر تن داشت.
- Yellow
It was early autumn and the leaves were turning yellow.
اوایل پاییز بود و برگها زرد میشدند.
- Pink
The side of the mountain appeared pink in the early morning light.
اطراف کوه در نور صبحگاهی صورتی به نظر میرسید.
- Green
The children don’t eat enough green vegetables.
کودکان به اندازه کافی سبزیجات سبز نمیخورند.
- Orange
She wanted to buy the orange dress,but we persuaded her that the blue one was more becoming.
او میخواست لباس نارنجی بخرد، اما ما او را متقاعد کردیم که لباس آبی بیشتر برازنده است.
- Lime
The contrast between the lime green and the rose pink was striking.
تضاد بین سبز لیمویی و صورتی رز قابل توجه بود.
- Aqua
I had a little dress made – it was a strapless taffeta number, very girly and aqua blue.
من یک لباس کوچک دوخته بودم – یک عدد پیراهن تافته بدون بند ، بسیار دخترانه و آبی آبی.
- Navy
He wore his cleanest slacks, a clean shirt and a navy blazer.
او تمیزترین شلوارهای خود ، یک پیراهن تمیز و یک بلیزر سرمهای را میپوشید.
- Coral
Paul wore pale grey trousers with a coral T-shirt and black jacket.
پل شلوار خاکستری کم رنگ با تی شرت مرجانی و ژاکت مشکی پوشید.
- Teal
Light yellow and light blue teal are good fog colors.
رنگ زرد روشن و آبی روشن رنگهای روشن خوبی هستند.
- White
I like the contrast of the white trousers with the black jacket.
من کنتراست شلوار سفید با کاپشن مشکی را دوست دارم.
- Black
Against her black dress, her diamond necklace stood out clearly.
گردنبند الماس او در برابر لباس مشکی او به وضوح خودنمایی میکرد.
- Grey
Hospitals always seem such impersonal places – rows of identical beds in dull grey rooms.
بیمارستانها همیشه مکانهای ناخوشایندی به نظر میرسند – ردیف تختهای یکسان در اتاقهای خاکستری کسل کننده.
- Brown
He had spiky light brown hair, shaved at the sides and gelled on top.
موهای قهوهای روشن داشت، از کنارهها تراشیده و از بالا ژل زده بود.
- Mustard
Remember that three piece suite Mrs Killeen had? It was grey and mustard. It was absolutely revolting!
به یاد دارید که سوئیت سه تکهای (مجموعهای از مبلمان که شامل یک مبل و دو صندلی است که یک جنس هستند.) که خانم کیلن داشت؟ خاکستری و خردلی بود. کاملا نفرت انگیز بود!
- Dark green
They were wearing dark green anoraks and holding big wooden clubs.
آنها یک کت ضد آب سبز تیره پوشیده بودند و چوبهای بزرگ چوبی در دست داشتند.
- Indigo
The sky was indigo blue, and a great many stars were shining.
آسمان نیلی بود و ستارگان زیادی میدرخشیدند.
- Pea green
She wears a pea green full – length skirt , which makes her look very lovely.
او دامن بلند سبز نخودی میپوشد که ظاهر او را بسیار دوست داشتنی نشان میدهد.
- Amber
Would you like an amber necklace for your birthday?
آیا برای روز تولد خود یک گردنبند کهربایی میخواهید؟
- Peach
She had tied back her hair with a peach satin ribbon.
موهایش را با روبان ساتن هلویی بسته بود.
- Maroon
She wore black tights, and maroon socks that stuck up above her boots.
او جوراب شلواری مشکی تنگ و زرشکی میپوشید که تا بالای چکمههایش میآمد.
لیست رنگها | اینفوگرافیک
حالا که با انواع رنگها و طیفهای آن آشنا شدیم، نوبت به یادگیری عبارات یا Collection هایی میرسد که از رنگ در آن ها استفاده شده است. اگر به دنبال افزایش تسلط خود در زبان انگلیسی هستید به خواندن مقاله تا انتها ادامه دهید.
چگونه میتوان عبارات با “Colour” را یاد گرفت؟
- با عباراتی که از Colour تشکیل شده باشد، آشنا شوید و سعی کنید اگر میشنوید و یا میبینید آنها را تشخیص دهید.
- از ترکیباتی که Colour دارند به عنوان یک واحد استفاده کنید. آنها را به عنوان بلوکها یا تکههای جداگانه در نظر بگیرید و آنها را یاد بگیرید.
- هنگامی که یک کلمه جدید را یاد میگیرید (به عنوان مثال رنگها | تعاریف ، معانی ، مترادف و متضاد “Colour”)، کلمات دیگری را که با آن ترکیب میشوند را بنویسید.
- تا حد امکان بخوانید. خواندن یک راه عالی برای یادگیری واژگان و ترکیب در زمینه رنگهاست و تنها راهی است که به صورت طبیعی میتوانید آنها را یاد بگیرید.
- به طور مرتب آنچه را که یاد میگیرید، را مرور کنید. پس از یادگیری آنها، در اسرع وقت با استفاده از رنگهای جدید، عباراتی را که یاد گرفتهاید را تمرین کنید.
- در گروههایی که با هم انگلیسی کار میکنید، ترکیبهایی با رنگ را بیاموزید. شما میتوانید آنها را بر اساس موضوع (time, number, weather, money, family به معنی زمان ، شماره ، آب و هوا ، پول ، خانواده) یا با یک کلمه خاص (take action, take a chance, take an exam به معنی اقدام کنید ، شانس بیاورید ، امتحان دهید) بیاموزید.
انواع ترکیبات با “رنگ”
چندین نوع هم نشینی کلمات، از ترکیب فعل، اسم ، صفت و غیره برای رنگ وجود دارد. برخی از رایجترین انواع آنها عبارتند از:
- adverb + adjective: completely satisfied (NOT downright satisfied)
قید + صفت: کاملاً راضی (نه اینکه، کاملاً راضی)
- adjective + noun: excruciating pain (NOT excruciating joy)
صفت + اسم: درد طاقت فرسا (نه، شادی طاقت فرسا)
- noun + noun: a surge of anger (NOT a rush of anger)
اسم + اسم: موجی از خشم (نه، عجله ای از خشم)
- noun + verb: lions roar (NOT lions shout)
اسم + فعل: شیرها غرش میکنند (نه، فریاد شیرها)
- verb + noun: commit suicide (NOT undertake suicide)
فعل + اسم: خودکشی کردن (نه، خودکشی انجام دادن)
- verb + expression with preposition: burst into tears (NOT blow up in tears)
فعل + بیان با حروف اضافه: یهو اشک ریختن (نه، منفجر شدن در اشک)
- verb + adverb: wave frantically (NOT wave feverishly)
فعل + قید: موج دیوانهوار (نه، موجی تبدار)
استفاده از Collection of Colors برای افزایش نمره آیلتس
استفاده صحیح از ترکیب رنگها، بخش مهمی از ارتقاء سطح زبان انگلیسی شما و افزایش نمره آیلتس شماست. استفاده صحیح از مثالهای جملات + رنگها به شما این امکان را میدهد تا بیشتر مانند یک انگلیسی زبان بنویسید و صحبت کنید. همچنین، مصحح به این ترکیبات در زمان تصحیح امتحان شما بسیار توجه میکند.
1- Blind men can judge no colours.
اگر کور هستید و رنگ را نمیبینید، نمیتوانید هیچ رنگی را با دیگری ست کنید. به عبارت دیگر، اگر شخصی در مورد موضوعی آگاهی نداشته باشد، آن شخص فرد مناسبی نیست که از او هرگونه پیشنهاد یا راه حل و غیره بگیرید.
2- The sun has faded the curtains so the colours are rather patchy.
خورشید پردهها را کم رنگ کرده است ، بنابراین رنگها نسبتاً تکه تکه هستند.
3- He is a painter in water colours.
او نقاش آبرنگ است.
4- She was awarded her colours for hockey/her hockey colours at the end of term.
به او رنگ هاکی/رنگ هاکی (در مقایسه با سایر ورزشهای حرفهای عمده ، هاکی روی یخ چندان رنگارنگ نیست) او در پایان دوره اعطا شد.
5- The candidate nailed his colours to the mast on the question of civil rights.
نامزد در مورد حقوق شهروندی تاکید کرد. (nailed his colours به معنی میخ زدن رنگها (همچنین میخک زدن رنگها به دکل یا میخ زدن پرچم) عملی است که به عصر بادبان باز میگردد که امتناع سرسختانه از تسلیم شدن و تمایل به مبارزه با آخرین نفر را نشان میدهد. در عصر قایقرانی ، کشتیها فقط زیر پرچم ملی خود به طور قانونی مبارزه میکردند.)
6- It’s available in a choice of colours.
در رنگهای مختلف موجود است.
7- Two hours later he lowered his colours.
دو ساعت بعد کوتاه آمد.( lowered his colours نشان دهنده وفاداری یک کشتی یا پادگان است – این یک نشانه جهانی برای تسلیم شدن است، به ویژه برای کشتیهای دریا. برای کشتی، تاریخ تسلیم از زمان ضربه زدن به پرچم تعیین میشود.)
8- Truth needs no colours.
حقیقت نیازی به رنگ ندارد.( حقایق واقعیتها هستند. آنچه حقیقت دارد حقیقت است و نیازی به تزئین ندارد)
9- These shirts come in three different colours: white, pale blue and khaki.
این پیراهنها در سه رنگ مختلف سفید، آبی کم رنگ و خاکی وجود دارند.
10- Colours like red convey a sense of energy and strength.
رنگهایی مانند قرمز حس انرژی و قدرت را منتقل میکنند.
11- It comes in bright primary colours that kids will love.
در رنگهای اصلی، رنگ روشن وجود دارد که بچهها آن را دوست خواهند داشت.
12- I’d like the colours to harmonise.
من دوست دارم رنگها هارمونی داشته باشند.
13- All sorts of colours will result as these flowers hybridise freely.
انواع مختلف رنگ نتیجهای به عنوان این گلها آزادانه میتوانند مرطوب شوند.
14- The colours become mellow as the sun went down.
با غروب آفتاب رنگها ملایم میشوند.
15- The colours of the spectrum – red, orange, yellow, green, blue, indigo and violet – can be seen in a rainbow.
طیف رنگی – قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش – در رنگین کمان قابل مشاهده است.
16- The photocopier reproduces colours very well.
دستگاه فتوکپی رنگها را به خوبی بازتولید میکند.
17- The great ship looked majestic in her new colours.
کشتی بزرگ در رنگهای جدیدش باشکوه به نظر میرسید.
18- The clothes are available in warm natural colours.
لباسها در رنگهای طبیعی گرم موجود هستند.
19- Truth fears no colours.
حقیقت از هیچ رنگی نمیترسد.
20- The changing vivid colours of the sunset are really fascinating.
تغییر رنگهای زنده غروب آفتاب واقعاً جذاب است.
21- Strong colours are very fashionable at the moment.
رنگهای قوی در حال حاضر بسیار شیک هستند.
22- The colours were an exact match.
رنگ دقیقاً مطابقت داشت.
23- The colours look different when viewed in daylight.
رنگها در نور روز متفاوت به نظر میرسند.
24- Black will dye over most other colours.
رنگ مشکی روی بیشتر رنگهای دیگر رنگ میشود.
25- The changing vivid colours of the sunset fascinated the eye.
تغییر رنگهای زندۀ غروب آفتاب، چشم را مجذوب خود کرد.
26- This material is available in a huge range of colours.
این ماده در طیف وسیعی از رنگها موجود است.
27- The teacher judged his students have finished the exercises with flying colours.
معلم قضاوت کرد که شاگردانش تمرینات خود را با موفقیت به پایان رساندهاند.
28- No matter what he talks he likes to lay on the colours.
مهم نیست که چه میگوید، دوست دارد روی رنگها بنشیند.
29- The new model comes in an exciting range of colours.
مدل جدید دارای طیف رنگی هیجان انگیز است.
علت یادگیری رنگها در زبان انگلیسی
گسترش واژگان شما یک راه عالی برای تسلط بیشتر به زبان انگلیسی است. چراکه وقتی کلمات بیشتری میدانید، میتوانید منظور خود را بهتر بیان کنید و دقیقاً آنچه را که مقصودتان هست را بیان کنید.
برای بهبود کلمات واژگان خود در انگلیسی، رنگها را بیاموزید. هنگام صحبت در مورد موضوعات مختلف، ممکن است لازم باشد به یک رنگ خاص اشاره کنید. این شرایط میتواند هنگام صحبت در مورد لباس ، غذا یا حتی آب و هوا صادق باشد، به عنوان مثال “Look at those grey clouds in the sky!’” به معنی “به آن ابرهای خاکستری در آسمان نگاه کنید!”. بنابراین میبینید، رنگها همه جا هستند و یادگیری نام انگلیسی آنها بسیار مهم است تا بتوانید به طور موثری ارتباط برقرار کنید.
ما در موسسه کوییک دورههای عالی داریم تا به شما در بهبود واژگان کمک میکند. شما در این دورهها بیش از 1000 کلمه مفید یاد میگیرید و تمرین میکنید. جهت اطلاع از دورههای واژگان در سطح مختلف میتوانید با شمارههای موجود در سایت تماس بگیرید و یا فرم مشاوره را پر کنید. مشاوران باتجربه و مسلط ما شما را راهنمایی خواهند کرد.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 3 میانگین: 4]