یکی از مهمترین قسمتهایی که در آموزش زبان انگلیسی از اهمیت و کاربرد بسیار زیادی برخوردار است یادگیری نکات و قواعد مربوط به بخش گرامر زبان انگلیسی است. یادگیری این قسمت از زبان در شیوایی و رسایی و فهم هر چه بیشتر و بهتر مطالب انگلیسی کمک زیادی میکند. همین امر سبب میشود تا زبانآموز بتواند به درستی به زبان انگلیسی صحبت کند، بنویسد و بخواند.
افعال با قاعده و بی قاعده در زبان انگلیسی اساسیترین قسمتهای گرامری زبان هستند. این دو نوع فعل از مهمترین عناصر زبان انگلیسی هستند که در بیشتر جملات به کار میروند. در این مقاله، به توضیح افعال با قاعده و بی قاعده، شیوه استفاده و تمرینات گرامری از طریق این افعال پرداخته خواهد شد.
فعلها در گرامر زبان انگلیسی
گرامر زبان انگلیسی در واقع خشکترین و بیاحساسترین قسمت است و اگر موضوع فعلها نیز باشند کار سختتر و پیچیدهتر میشود. اما یکی از مهمترین قسمتهایی که در گرامر زبان انگلیسی دارای جایگاه بسیار مهمی است، افعال هستند.
فعلها برای کامل کردن جملات انگلیسی به کار برده میشوند و زمان و حالت جمله را تعیین میکنند. مثلاً اگر یک جمله بخواهد زمان گذشته را مشخص کند علاوه بر اینکه قید زمان در آن جمله میتواند به زمان گذشته اشاره کند. اگر فعل جمله به زمان گذشته اشاره نداشته باشد جمله هویت مشخص و دقیقی از خود نشان نخواهد داد. به همین جهت برای نشان دادن حالت جمله، زمان جمله و انجام کار از افعال استفاده میشود.
زبانآموزانی که کمی از پیچ و خم سختیهای یادگیری زبان انگلیسی گذشتهاند، گرامر زبان انگلیسی را بسیار شیرین توصیف میکنند. چراکه همین زبانآموزان با تلاش بسیار توانستهاند به این سطح از مهارت و تسلط برسند و همواره از سختی برخی از مباحث گرامری شکایت میکنند.
یکی از مهمترین قسمتهایی که در آموزش گرامر زبان انگلیسی وجود دارد، جملات با قاعده و بیقاعده در زبان انگلیسی هستند که یادگیری این مبحث با علاوه بر ینکه کمی زمان بر است، به دقت زیادی نیز نیاز دارد.
کاربرد فعل در زبان انگلیسی
همانطور که در قسمتهای قبل اشاره شد، یکی از کارهایی که فعل انجام میدهد نشان دادن زمان در جمله است. فعلها در جملات زبان انگلیسی برای اینکه زمان گذشته را نشان دهند در دو دستۀ فعلهای با قاعده و بی قاعده قرار میگیرند.
فعلهایی که از قاعدۀ مشخصی پیروی میکنند تعدادشان بسیار زیاد است اما فعلهایی که از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمیکنند تعدادشان کم است؛ اما موضوع و مشکل این است که درست است که فعلهای بیقاعده تعدادشان در مقایسه با فعلهای با قاعده کمتر است اما یادگیری و حفظ کردن آنها بسیار سخت و دشوار است.
در ادامۀ این مطلب پس از آموزش مطالب گرامری مربوط به جملات با قاعده و بیقاعده در زبان انگلیسی به آموزش نحوۀ یادگیری افعال بیقاعده در زبان انگلیسی خواهیم پرداخت.
مفهوم افعال با قاعده و بی قاعده در زبان انگلیسی
افعال در زبان انگلیسی میتوانند با قاعده یا بیقاعده باشند. افعال با قاعده شامل افعالی هستند که در زمان گذشته و گذشته ساده به صورت منظم تغییر میکنند، در حالی که افعال بیقاعده شامل افعالی هستند که در زمان گذشته و گذشته ساده به صورت نامنظم تغییر میکنند. یادگیری این افعال و کاربرد آنها در جملات انگلیسی، یکی از مهمترین مباحث زبان انگلیسی است. در این محتوا، به بررسی مفهوم افعال با قاعده و بیقاعده پرداخته و روش یادگیری آنها را شرح میدهیم.
زمان گذشتۀ ساده (Simple past)
برای ایجاد گذشته ساده به صورت زیر عمل میکنیم.
کاربردهای فعل گذشتۀ ساده
برای اینکه از فعلهای زمان گذشته استفاده کنید باید با کاربردهای دقیقتر این فعلها آشنا شوید. در این قسمت 3 مورد از مهمترین کاربردهای فعل زمان گذشتۀ ساده را بریتان آوردهایم:
- از فعل زمان گذشته در جملات زبان انگلیسی باید برای توصیف آنچه در زمان گذشته یک بار روی داده است و به اتمام رسیده است استفاده شود. مثلاً:
.I Went To Yazd Last Winter
من زمستان سال قبل به یزد رفته بودم.
- از فعلهای زمان گذشته میتوان برای توصیف اتفاقهایی که در زمان گذشته چندین روی دادهاند و تکرار شدهاند. تقریباً به یک رویداد همیشگی و دائم تبدیل شده بودند اما در زمان حال دیگر به آن صورت نیست استفاده کرد. یکی از نشانههایی که میتوانید به وسیلۀ آن به این کاربرد جملات گذشتۀ ساده پی ببرید قیدهای never / often / always / some times هستند. مثلاً:
.When I Was A Student I Walked To My School Every Day
وقتی من یک دانشآموز بودم هر روز پیاده به مدرسهام میرفتم.
- از فعلهای گذشتۀ ساده برای بیان اتفاقاتی که در زمان گذشته انجام میشده است اما دائمی و همیشگی نبوده است استفاده میشود. مثلاً:
.He Lived In Tabriz For 10 Years
او به مدت 10 سال در تبریز زندگی کرد.
اصطلاحات نشان دهندۀ زمان گذشته
یکی از نکاتی که در بیان فعل گذشتۀ ساده مورد توجه قرار میگیرد قیدها هستند. در این قسمت میتوانید با چند اصطلاح که در جملات زبان انگلیسی نشان دهندۀ زمان گذشته هستند و برای یاد گیری موضوع جملات با قاعده و بی قاعده در زبان انگلیسی کاربرد دارند، آشنا شوید:
… Last yeat / last mounth / two weeks ago / 4 days ago
ساختار
طبق یک قاعدۀ کلی برای اینکه فعلها در زبان انگلیسی زمان گذشته را نشان دهند در دو دسته قرار میگیرند. فعلهای با قاعده و فعلهای بیقاعده.
فعلهای با قاعده (Regular Verbs)
فعل در این گروه با استفاده از اضافه کردن دو حرف –d و –ed به انتهای فعلهای با قاعده ساخته میشوند. پرسش اصلی در این قسمت این است که فعلهای با قاعده کدام فعل هستند؟
به طور کلی تمام فعلهایی که در جدول فعلهای بی قاعده حضور نداشته باشند در گروه فعلهای با قاعده هستند و از همین قانون برای تبدیل آنها به فرم گذشته استفاده میشود. این فعلها دارای قاعده و قانون بوده و در تمام مواردی که فعلهای زمان گذشته کاربرد دارد، میتوان از این فعلها استفاده کرد.
شکل گذشتۀ فعل | شکل سادۀ فعل |
---|---|
Started | Start |
Finished | Finish |
Decided | Decide |
Worked | Work |
Called | Call |
Arrived | Arrive |
قواعد افعال با قاعده در زمان گذشتۀ ساده
ساختن فعل گذشتۀ ساده برای فعلهای با قاعده بسیار ساده است اما باید چند نکتۀ مهم در این مورد رعایت شود:
- اگر فعل تک بخشی باشد و در انتها به حروف بی صدا+ صدا دار+ بی صدا ختم شود باید حرف –ed به حرف بی صدای آخر که دو بار تکرار شده است، بچسبد. حروف صدا دار شامل (a / I / o / u / e) هستند؛ مانند: chatted
نکته 1: در این قسمت رعایت یک استثناء نیز الزامی است. اگر آخر فعل به حروف (w / x / y) ختم شود، حرف بیصدای آخر دو بار تکرار نمیشود.
نکته 2: در فعلهایی که چند بخشی هستند اگر بخش آخر فعل دارای تأکید و شکل آخر فعل به صورت بی صدا + صدا دار+ بی صدا باشد حرف –ed افزوده شده و حرف بیصدای آخر نیز تکرار نمیشود؛ مانند: preferred
نکته 3: اگر تأکید یا استرس فعل در قسمت اول آن باشد حرف بیصدای فعل در آخر کلمه دو بار تکرار نمیشود؛ مانند: happened
نکته 4: اگر حرف آخر فعل حرف y باشد و قبل از حرف y حرف بیصدا آمده باشد حرف y به حرف i تبدیل میشود؛ مانند: cry که به cried تبدیل میشود.
نکته 5: فعلهای زمان گذشتۀ ساده برای تمام فاعلها به طور مشابه صرف میشود.
فعلهای بی قاعده
فعلهایی که در این گروه قرار میگیرند برای نشان دادن فرم گذشتۀ خود از هیچ قانونی تبعیت نمیکنند و دارای فرم ثابت و مشخصی هستند که برای نشان دادن زمان گذشته باید از فرم مشخص آنها استفاده کرد. تعداد این فعلها کمی زیاد است و برای حفظ کردن و یادگیری آنها باید وقت بگذارید اما پیش از هر چیزی کافی است تا با نحوۀ یادگیری این افعال آشنا شوید.
فعلهای بیقاعده افعال مشخصی هستند که در ادامه لیست این فعلها برای یادگیری قرار داده است. تعداد فعلهای بیقاعده در زبان انگلیسی 680 عدد است که برخی از آنها پرکاربردتر است.
لیست افعال بیقاعده در زبان انگلیسی
در ادامۀ این مطلب لیست افعال بیقاعده در زبان انگلیسی را آوردهایم تا شما راحتتر به دستهبندی فعلها دسترسی داشته باشید و بتوانید برای یادگیری راحتتر از آن استفاده کنید.
شکل ساده فعل در زمان حال | شکل فعل در زمان گذشته | اسم مفعول فعل |
---|---|---|
Abide | Abided / abode | Abided |
Alight | Alighted / alit | Alighted / alit |
Arise | Arose | Arisen |
Awake | Awakened / awoke | Awakened / awoken |
Backbite | Backbit | Backbitten |
Backslide | Backslid | Backslidden / backslid |
Be / am, is, are | Was, were | Been |
Bear | Bore | Born / borne |
Beat | Beat | Beaten / beat |
Become | Became | Become |
Befall | Befell | Befallen |
Beget | Begat / begot | Begotten |
Begin | Began | Begun |
Behold | Beheld | Beheld |
Bend | Bent | Bent |
Bereave | Bereaved / bereft | Bereaved / bereft |
Beseech | Besought / beseeched | Besought / beseeched |
Beset | Beset | Beset |
Bestrew | Bestrewed | Bestrewn / bestrewed |
Bet | Bet / betted | Bet / betted |
Betake | Betook | Betaken |
Bethink | Bethought | Bethought |
Bid (farewell) | Bid / bade | Bidden |
Bid (offer amount) | Bid | Bid |
Bind | Bound | Bound |
Bite | Bit | Bitten |
Bleed | Bled | Bled |
Blow | Blew | Blown |
Break | Broke | Broken |
Breed | Bred | Bred |
Bring | Brought | Brought |
Broadcast | Broadcast / broadcasted | Broadcast / broadcasted |
Browbeat | Browbeat | Browbeaten / browbeat |
Build | Built | Built |
Burn | Burned / burnt | Burned / burnt |
Burst | Burst | Burst |
Bust | Busted / bust | Busted / bust |
Buy | Bought | Bought |
Cast | Cast | Cast |
Catch | Caught | Caught |
Chide | Chided / chid | Chided / chidden |
Choose | Chose | Chosen |
Clap | Clapped / clapt | Clapped / clapt |
Cling | Clung | Clung |
Clothe | Clothed / clad | Clothed / clad |
Colorbreed | Colorbred | Colorbred |
Come | Came | Come |
Cost | Cost | Cost |
Creep | Crept | Crept |
Crossbreed | Crossbred | Crossbred |
Cut | Cut | Cut |
Dare | Dared / durst | Dared / durst |
Daydream | Daydreamed / daydreamt | Daydreamed / daydreamt |
Deal | Dealt | Dealt |
Dig | Dug | Dug |
Dight | Dighted / dight | Dighted / dight |
Disprove | Disproved | Disproved / disproven |
Dive (jump head-first) | Dove / dived | Dived |
Dive (scuba diving) | Dived / dove | Dived |
Do | Did | Done |
Draw | Drew | Drawn |
Dream | Dreamed / dreamt | Dreamed / dreamt |
Drink | Drank | Drunk |
Drive | Drove | Driven |
Dwell | Dwelt / dwelled | Dwelt / dwelled |
Eat | Ate | Eaten |
Enwind | Enwound | Enwound |
Fall | Fell | Fallen |
Feed | Fed | Fed |
Feel | Felt | Felt |
Fight | Fought | Fought |
Find | Found | Found |
Fit (tailor, change size) | Fitted / fit | Fitted / fit |
Fit (be right size) | Fit / fitted | Fit / fitted |
Flee | Fled | Fled |
Fling | Flung | Flung |
Fly | Flew | Flown |
Forbear | Forbore | Forborne |
Forbid | Forbade | Forbidden |
Fordo | Fordid | Fordone |
Forecast | Forecast | Forecast |
Forego | Forewent | Foregone |
Foreknow | Foreknew | Foreknown |
Forerun | Foreran | Forerun |
Foresee | Foresaw | Foreseen |
Foreshow | Foreshowed | Foreshown / foreshowed |
Forespeak | Forespoke | Forespoken |
Foretell | Foretold | Foretold |
Forget | Forgot | Forgotten / forgot |
Forgive | Forgave | Forgiven |
Forsake | Forsook | Forsaken |
Forswear | Forswore | Forsworn |
Fraught | Fraught | Fraught |
Freeze | Froze | Frozen |
Frostbite | Frostbit | Frostbitten |
Gainsay | Gainsaid | Gainsaid |
Get | Got | Gotten / got |
Gild | Gilded / gilt | Gilded / gilt |
Give | Gave | Given |
Go | Went | Gone |
Grind | Ground | Ground |
Grow | Grew | Grown |
Hagride | Hagrode | Hagridden |
Halterbreak | Halterbroke | Halterbroken |
Hamstring | Hamstrung | Hamstrung |
Hand-feed | Hand-fed | Hand-fed |
Handwrite | Handwrote | Handwritten |
Hang | Hung | Hung |
Hang | Hanged / hung | Hanged / hung |
Have | Had | Had |
Hear | Heard | Heard |
Heave | Heaved / hove | Heaved / hove |
Hew | Hewed | Hewn / hewed |
Hide | Hid | Hidden |
Hit | Hit | Hit |
Hold | Held | Held |
Hurt | Hurt | Hurt |
Inbreed | Inbred | Inbred |
Inlay | Inlaid | Inlaid |
Input | Input / inputted | Input / inputted |
Inset | Inset | Inset |
Interbreed | Interbred | Interbred |
Intercut | Intercut | Intercut |
Interlay | Interlaid | Interlaid |
Interset | Interset | Interset |
Interweave | Interwove / interweaved | Interwoven / interweaved |
Interwind | Interwound | Interwound |
Inweave | Inwove / inweaved | Inwoven / inweaved |
Jerry-build | Jerry-built | Jerry-built |
Keep | Kept | Kept |
Kneel | Knelt / kneeled | Knelt / kneeled |
Knit | Knitted / knit | Knitted / knit |
Know | Knew | Known |
Lade | Laded | Laden / laded |
Landslide | Landslid | Landslid |
Lay | Laid | Laid |
Lead | Led | Led |
Lean | Leaned / leant | Leaned / leant |
Leap | Leaped / leapt | Leaped / leapt |
Learn | Learned / learnt | Learned / learnt |
Leave | Left | Left |
Lend | Lent | Lent |
Let | Let | Let |
Lie | Lay | Lain |
Lie | Lied | Lied |
Light | Lit / lighted | Lit / lighted |
Lip-read | Lip-read | Lip-read |
Lose | Lost | Lost |
Make | Made | Made |
Mean | Meant | Meant |
Meet | Met | Met |
Misbecome | Misbecame | Misbecome |
Miscast | Miscast | Miscast |
Miscut | Miscut | Miscut |
Misdeal | Misdealt | Misdealt |
Misdo | Misdid | Misdone |
Mishear | Misheard | Misheard |
Mishit | Mishit | Mishit |
Mislay | Mislaid | Mislaid |
Mislead | Misled | Misled |
Mislearn | Mislearned / mislearnt | Mislearned / mislearnt |
Misread | Misread | Misread |
Missay | Missaid | Missaid |
Missend | Missent | Missent |
Misset | Misset | Misset |
Misspeak | Misspoke | Misspoken |
Misspell | Misspelled / misspelt | Misspelled / misspelt |
Misspend | Misspent | Misspent |
Misswear | Misswore | Missworn |
Mistake | Mistook | Mistaken |
Misteach | Mistaught | Mistaught |
Mistell | Mistold | Mistold |
Misthink | Misthought | Misthought |
Misunderstand | Misunderstood | Misunderstood |
Miswear | Miswore | Misworn |
Miswed | Miswed / miswedded | Miswed / miswedded |
Miswrite | Miswrote | Miswritten |
Mow | Mowed | Mowed / mown |
Offset | Offset | Offset |
Outbid | Outbid | Outbid |
Outbreed | Outbred | Outbred |
Outdo | Outdid | Outdone |
Outdraw | Outdrew | Outdrawn |
Outdrink | Outdrank | Outdrunk |
Outdrive | Outdrove | Outdriven |
Outfight | Outfought | Outfought |
Outfly | Outflew | Outflown |
Outgrow | Outgrew | Outgrown |
Outlay | Outlaid | Outlaid |
Outleap | Outleaped / outleapt | Outleaped / outleapt |
Outlie (not tell truth) | Outlied | Outlied |
Output | Output / outputted | Output / outputted |
Outride | Outrode | Outridden |
Outrun | Outran | Outrun |
Outsee | Outsaw | Outseen |
Outsell | Outsold | Outsold |
Outshine | Outshined / outshone | Outshined / outshone |
Outshoot | Outshot | Outshot |
Outsing | Outsang | Outsung |
Outsit | Outsat | Outsat |
Outsleep | Outslept | Outslept |
Outsmell | Outsmelled / outsmelt | Outsmelled / outsmelt |
Outspeak | Outspoke | Outspoken |
Outspeed | Outsped | Outsped |
Outspend | Outspent | Outspent |
Outspin | Outspun | Outspun |
Outspring | Outsprang / outsprung | Outsprung |
Outstand | Outstood | Outstood |
Outswear | Outswore | Outsworn |
Outswim | Outswam | Outswum |
Outtell | Outtold | Outtold |
Outthink | Outthought | Outthought |
Outthrow | Outthrew | Outthrown |
Outwear | Outwore | Outworn |
Outwind | Outwound | Outwound |
Outwrite | Outwrote | Outwritten |
Overbear | Overbore | Overborne / overborn |
Overbid | Overbid | Overbid |
Overbreed | Overbred | Overbred |
Overbuild | Overbuilt | Overbuilt |
Overbuy | Overbought | Overbought |
Overcast | Overcast | Overcast |
Overcome | Overcame | Overcome |
Overcut | Overcut | Overcut |
Overdo | Overdid | Overdone |
Overdraw | Overdrew | Overdrawn |
Overdrink | Overdrank | Overdrunk |
Overeat | Overate | Overeaten |
Overfeed | Overfed | Overfed |
Overhang | Overhung | Overhung |
Overhear | Overheard | Overheard |
Overlay | Overlaid | Overlaid |
Overleap | Overleaped / overleapt | Overleaped / overleapt |
Overlie | Overlay | Overlain |
Overpay | Overpaid | Overpaid |
Override | Overrode | Overridden |
Overrun | Overran | Overrun |
Oversee | Oversaw | Overseen |
Oversell | Oversold | Oversold |
Overset | Overset | Overset |
Oversew | Oversewed | Oversewn / oversewed |
Overshoot | Overshot | Overshot |
Oversleep | Overslept | Overslept |
Oversow | Oversowed | Oversown / oversowed |
Overspeak | Overspoke | Overspoken |
Overspend | Overspent | Overspent |
Overspill | Overspilled / overspilt | Overspilled / overspilt |
Overspin | Overspun | Overspun |
Overspread | Overspread | Overspread |
Overspring | Oversprang / oversprung / | Oversprung |
Overstand | Overstood | Overstood |
Overstrew | Over-strewed | Overstrewn / overstrewed |
Overstride | Overstrode | Overstridden |
Overstrike | Overstruck | Overstruck |
Overtake | Overtook | Overtaken |
Overthink | Overthought | Overthought |
Overthrow | Overthrew | Overthrown |
Overwear | Overwore | Overworn |
Overwind | Overwound | Overwound |
Overwrite | Overwrote | Overwritten |
Partake | Partook | Partaken |
Pay | Paid | Paid |
Plead | Pleaded / pled | Pleaded / pled |
Prebuild | Prebuilt | Prebuilt |
Predo | Predid | Predone |
Premake | Premade | Premade |
Prepay | Prepaid | Prepaid |
Presell | Presold | Presold |
Preset | Preset | Preset |
Preshrink | Preshrank | Preshrunk |
Presplit | Presplit | Presplit |
Proofread | Proofread | Proofread |
Prove | Proved | Proven / proved |
Put | Put | Put |
Quick-freeze | Quick-froze | Quick-frozen |
Quit | Quit / quitted | Quit / quitted |
Read | Read (sounds like “red”) | Read (sounds like “red”) |
Reawake | Reawoke | Reawaken |
Rebid | Rebid | Rebid |
Rebind | Rebound | Rebound |
Rebroadcast | Rebroadcast / rebroadcasted | Rebroadcast / rebroadcasted |
Rebuild | Rebuilt | Rebuilt |
Recast | Recast | Recast |
Recut | Recut | Recut |
Redeal | Redealt | Redealt |
Redo | Redid | Redone |
Redraw | Redrew | Redrawn |
Reeve | Reeved / rove | Reeved / rove |
Refit | Refit / refitted | Refit / refitted |
Refit (retailor) | Refitted / refit | Refitted / refit |
Regrind | Reground | Reground |
Regrow | Regrew | Regrown |
Rehang | Rehung | Rehung |
Rehear | Reheard | Reheard |
Reknit | Reknitted / reknit | Reknitted / reknit |
Relay | Relaid | Relaid |
Relay (pass along) | Relayed | Relayed |
Relearn | Relearned / relearnt | Relearned / relearnt |
Relight | Relit / relighted | Relit / relighted |
Remake | Remade | Remade |
Rend | Rent / rended | Rent / rended |
Repay | Repaid | Repaid |
Reread | Reread | Reread |
Rerun | Reran | Rerun |
Resell | Resold | Resold |
Resend | Resent | Resent |
Reset | Reset | Reset |
Resew | Resewed | Resewn / resewed |
Retake | Retook | Retaken |
Reteach | Retaught | Retaught |
Retear | Retore | Retorn |
Retell | Retold | Retold |
Rethink | Rethought | Rethought |
Retread | Retread | Retread |
Retrofit | Retrofitted / retrofit | Retrofitted / retrofit |
Rewake | Rewoke / rewaked | Rewaken / rewaked |
Rewear | Rewore | Reworn |
Reweave | Rewove / reweaved | Rewoven / reweaved |
Rewed | Rewed / rewedded | Rewed / rewedded |
Rewet | Rewet / rewetted | Rewet / rewetted |
Rewin | Rewon | Rewon |
Rewind | Rewound | Rewound |
Rewrite | Rewrote | Rewritten |
Rid | Rid | Rid |
Ride | Rode | Ridden |
Ring | Rang | Rung |
Rise | Rose | Risen |
Rive | Rived | Riven / rived |
Roughcast | Roughcast | Roughcast |
Run | Ran | Run |
Sand-cast | Sand-cast | Sand-cast |
Saw | Sawed | Sawed / sawn |
Say | Said | Said |
See | Saw | Seen |
Seek | Sought | Sought |
Self-feed | Self-fed | Self-fed |
Self-sow | Self-sowed | Self-sown / self-sowed |
Sell | Sold | Sold |
Send | Sent | Sent |
Set | Set | Set |
Sew | Sewed | Sewn / sewed |
Shake | Shook | Shaken |
Shave | Shaved | Shaved / shaven |
Shear | Sheared | Sheared / shorn |
Shed | Shed | Shed |
Shine | Shined / shone | Shined / shone |
Shit | Shit / shat / shitted | Shit / shat / shitted |
Shoe | Shoed / shod | Shoed / shod |
Shoot | Shot | Shot |
Show | Showed | Shown / showed |
Shrink | Shrank / shrunk | Shrunk |
Shrive | Shrived / shrove | Shriven |
Shut | Shut | Shut |
Sight-read | Sight-read | Sight-read |
Sing | Sang | Sung |
Sink | Sank / sunk | Sunk |
Sit | Sat | Sat |
Skywrite | Skywrote | Skywritten |
Slay (kill) | Slew / slayed | Slain / slayed |
Slay (amuse) | Slayed | Slayed |
Sleep | Slept | Slept |
Slide | Slid | Slid |
Sling | Slung | Slung |
Slink | Slinked / slunk | Slinked / slunk |
Slit | Slit | Slit |
Smell | Smelled / smelt | Smelled / smelt |
Smite | Smote | Smitten / smote |
Sneak | Sneaked / snuck | Sneaked / snuck |
Sow | Sowed | Sown / sowed |
Speak | Spoke | Spoken |
Speed | Sped / speeded | Sped / speeded |
Spell | Spelled / spelt | Spelled / spelt |
Spend | Spent | Spent |
Spill | Spilled / spilt | Spilled / spilt |
Spin | Spun | Spun |
Spit | Spit / spat | Spit / spat |
Split | Split | Split |
Spoil | Spoiled / spoilt | Spoiled / spoilt |
Spoon-feed | Spoon-fed | Spoon-fed |
Spread | Spread | Spread |
Spring | Sprang / sprung | Sprung |
Stall-feed | Stall-fed | Stall-fed |
Stand | Stood | Stood |
Stave | Staved / stove | Staved / stove |
Steal | Stole | Stolen |
Stick | Stuck | Stuck |
Sting | Stung | Stung |
Stink | Stunk / stank | Stunk |
Strew | Strewed | Strewn / strewed |
Stride | Strode | Stridden |
Strike (delete) | Struck | Stricken |
Strike (hit) | Struck | Struck / stricken |
String | Strung | Strung |
Strip | Stripped / stript | Stripped / stript |
Strive | Strove / strived | Striven / strived |
Sublet | Sublet | Sublet |
Sunburn | Sunburned / sunburnt | Sunburned / sunburnt |
Swear | Swore | Sworn |
Sweat | Sweat / sweated | Sweat / sweated |
Sweep | Swept | Swept |
Swell | Swelled | Swollen / swelled |
Swim | Swam | Swum |
Swing | Swung | Swung |
Take | Took | Taken |
Teach | Taught | Taught |
Tear | Tore | Torn |
Telecast | Telecast | Telecast |
Tell | Told | Told |
Test-drive | Test-drove | Test-driven |
Test-fly | Test-flew | Test-flown |
Think | Thought | Thought |
Thrive | Thrived / throve | Thrived / thriven |
Throw | Threw | Thrown |
Thrust | Thrust | Thrust |
Tread | Trod | Trodden / trod |
Troubleshoot | Troubleshot | Troubleshot |
Typecast | Typecast | Typecast |
Typeset | Typeset | Typeset |
Typewrite | Typewrote | Typewritten |
Unbear | Unbore | Unborn / unborne |
Unbend | Unbent | Unbent |
Unbind | Unbound | Unbound |
Unbuild | Unbuilt | Unbuilt |
Unclothe | Unclothed / unclad | Unclothed / unclad |
Underbid | Underbid | Underbid |
Underbuy | Underbought | Underbought |
Undercut | Undercut | Undercut |
Underfeed | Underfed | Underfed |
Undergo | Underwent | Undergone |
Underlay | Underlaid | Underlaid |
Underlet | Underlet | Underlet |
Underlie | Underlay | Underlain |
Underrun | Underran | Underrun |
Undersell | Undersold | Undersold |
Undershoot | Undershot | Undershot |
Underspend | Underspent | Underspent |
Understand | Understood | Understood |
Undertake | Undertook | Undertaken |
Underthrust | Underthrust | Underthrust |
Underwrite | Underwrote | Underwritten |
Undo | Undid | Undone |
Undraw | Undrew | Undrawn |
Unfreeze | Unfroze | Unfrozen |
Unhang | Unhung | Unhung |
Unhide | Unhid | Unhidden |
Unhold | Unheld | Unheld |
Unknit | Unknitted / unknit | Unknitted / unknit |
Unlade | Unladed | Unladen / unladed |
Unlay | Unlaid | Unlaid |
Unlead | Unleaded | Unleaded |
Unlearn | Unlearned / unlearnt | Unlearned / unlearnt |
Unmake | Unmade | Unmade |
Unreeve | Unreeved / unrove | Unreeved / unrove |
Unsay | Unsaid | Unsaid |
Unsew | Unsewed | Unsewn / unsewed |
Unsling | Unslung | Unslung |
Unspin | Unspun | Unspun |
Unstick | Unstuck | Unstuck |
Unstring | Unstrung | Unstrung |
Unswear | Unswore | Unsworn |
Unteach | Untaught | Untaught |
Unthink | Unthought | Unthought |
Unweave | Unwove / unweaved | Unwoven / unweaved |
Unwind | Unwound | Unwound |
Unwrite | Unwrote | Unwritten |
Uphold | Upheld | Upheld |
Upset | Upset | Upset |
Vex | Vexed / vext | Vexed / vext |
Wake | Woke / waked | Woken / waked |
Waylay | Waylaid | Waylaid |
Wear | Wore | Worn |
Weave | Wove / weaved | Woven / weaved |
Wed | Wed / wedded | Wed / wedded |
Weep | Wept | Wept |
Wet | Wet / wetted | Wet / wetted |
Whet | Whetted | Whetted |
Win | Won | Won |
Wind | Wound | Wound |
Withdraw | Withdrew | Withdrawn |
Withhold | Withheld | Withheld |
Withstand | Withstood | Withstood |
Wring | Wrung | Wrung |
Write | Wrote | Written |
لیست افعال بی قاعدۀ کاربردی
یادگرفتن و تسلط بر تمامی فعلهایی که در لیست فعلهای بیقاعده قرار میگیرند بسیار مهم و الزامی است اما برای یادگیری سادهتر زبانآموزان میتوانند از یادگیری افعال بیقاعدهای که کاربردیتر هستند آموزش خود را آغاز کنند. در ادامه لیست افعال بیقاعدۀ کاربردی را بریتان آوردهایم:
شکل فعل حال ساده | شکل فعل در زمان گذشته | اسم مفعول فعل | معنی فعل مصدر |
---|---|---|---|
Awake | Awoke | Awaken | بیدار شدن، بیدار کردن |
Be | Was were | Been | بودن |
Beat | Beat | Beaten | شکست دادن |
Become | Became | Become | شدن |
Begin | Began | Begun | شروع کردن |
Bend | Bent | Bent | خم شدن، خم کردن |
Bet | Bet | Bet | شرط بستن |
Bid | Bid | Bid | پیشنهاد دادن |
Blow | Blew | Blown | وزیدن |
Break | Broke | Broken | شکستن، خرد کردن |
Bring | Brought | Brought | آوردن |
Broadcast | Broadcast | Broadcast | پخش کردن |
Build | Built | Built | ساختن، بنا نهادن |
Burn | Burnt | Burnt | سوختن، آتش زدن |
Buy | Bought | Bought | خریدن |
Catch | Caught | Caught | گرفتن، دستگیر کردن |
Choose | Chose | Chosen | انتخاب کردن |
Come | Came | Come | آمدن، رسیدن |
Cost | Cost | Cost | قیمت داشتن |
Cut | Cut | Cut | بریدن، قطع کردن |
Deal | Dealt | Dealt | رفتار کردن، معامله کردن |
Dig | Dug | Dug | کندن، کاوش کردن |
Do | Did | Done | انجام دادن |
Draw | Drew | Drawn | کشیدن، ترسیم کردن |
Dream | Dreamt | Dreamt | خواب دیدن |
Drink | Drank | Drunk | آشامیدن |
Drive | Drove | Driven | رانندگی کردن |
Eat | Ate | Eaten | خوردن |
Fall | Fell | Fallen | افتادن، سقوط کردن |
Feel | Felt | Felt | احساس کردن، لمس کردن |
Fight | Fought | Fought | جنگیدن، جنگ کردن |
Find | Found | Found | پیدا کردن |
Fly | Flew | Flown | پرواز کردن |
Forget | Forgot | Forgotten | فراموش کردن |
Forgive | Forgave | Forgiven | بخشیدن |
Freeze | Froze | Frozen | منجمد شدن، منجمد کردن |
Get | Got | Gotten | به دست آوردن، فهمیدن |
Give | Gave | Given | دادن (به)، بخشیدن |
Go | Went | Gone | رفتن |
Grow | Grew | Grown | رشد کردن، بزرگ شدن |
Hang | Hung | Hung | آویزان کردن |
Have | Had | Had | داشتن |
Hear | Heard | Heard | شنیدن |
Hide | Hid | Hidden | پنهان کردن، پنهان شدن |
Hit | Hit | Hit | زدن، ضربه زدن |
Hold | Held | Held | نگه داشتن |
Hurt | Hurt | Hurt | آسیب زدن (به)، جریحه دار کردن |
Keep | Kept | Kept | نگه داشتن، حفظ کردن |
Know | Knew | Known | دانستن، شناختن |
Lay | Laid | Laid | گذاشتن، قرار دادن |
Lead | Led | Led | رهبری کردن، هدایت کردن |
Learn | Learnt | Learnt | یاد گرفتن |
Leave | Left | Left | ترک کردن، محول کردن |
Lend | lent | lent | قرض دادن |
Let | let | let | اجازه دادن |
Lie | lay | lain | استراحت کردن، دراز کشیدن |
Lose | Lost | lost | گم کردن، از دست دادن، باختن |
Make | made | made | ساختن، درست کردن |
Mean | meant | meant | معنی دادن، منظور داشتن |
Meet | met | met | ملاقات کردن |
Pay | paid | paid | پرداخت کردن |
Put | put | put | گذاشتن |
Read | read | read | خواندن |
Ride | rode | ridden | سوار شدن، راندن |
Ring | rang | rung | زنگ زدن |
Rise | rose | risen | طلوع کردن، برخاستن، بلند شدن |
Run | ran | run | دویدن |
See | saw | seen | دیدن |
Sell | sold | sold | فروختن |
Send | sent | sent | فرستادن |
Shoot | shot | shot | تیراندازی کردن، کشتن، زخمی کرن |
Show | showed | shown | نشان دادن |
Shut | shut | shut | بستن، بسته شدن |
Sing | sang | sung | آواز خواندن |
Sink | sank | sunk | غرق شدن |
Sit | sat | sat | نشستن |
Spend | spent | spent | گذراندن، خرج کردن |
Stand | stood | stood | ایستادن |
Swim | swam | swum | شنا کردن |
Take | took | taken | گرفتن، بردن |
Teach | taught | taught | یاد دادن، تدریس کردن |
Tear | tore | torn | پاره کردن |
Tell | told | told | گفتن |
Think | thought | thought | فکر کردن |
Throw | threw | thrown | پرت کردن، انداختن |
Understand | understood | understood | فهمیدن |
Wake | woke | woken | بیدار کردن، بیدار شدن |
Wear | wore | worn | به تن داشتن |
Win | won | won | بردن، پیروز شدن |
Write | wrote | written | نوشتن |
مثالهایی از جملات انگلیسی با افعال با قاعده
- She walks to school every day.
- He always eats breakfast at 7 a.m.
- They watched a movie last night.
- I have studied English for two years.
- She sings beautifully.
- He drives carefully on the highway.
- They have flown to Paris many times.
- I have never seen such a beautiful sunset.
توجه داشته باشید که در افعال بی قاعده، شکل گذشته و شکل سوم آنها با قاعده نیستند و باید به صورت جداگانه حفظ شوند.
چطور میتوان افعال بیقاعده را یاد گرفت؟
متأسفانه اکثر زبان آموزانی که تصمیم میگیرند به طور جدی مباحث آموزش زبان را پیگیری کنند و در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی شرکت میکنند، اینگونه تصور میکنند که یادگیری مبحث فعلهای بیقاعده هرچند کمی دشوار است. اما تعداد آنها کم است ولی همانطور که مشاهده کردید متوجه شدید که متأسفانه تعداد این فعلها نه تنها کم نیست، بلکه علاوه بر اینکه زیاد است باید دو فرم شکل گذشته و فرم اسم مفعولی آنها را نیز یاد بگیرید.
برای یادگیری فعلهای بیقاعده باید به چند نکتۀ مهمتر و ضروریتر بیشتر توجه کنید تا به تسلط کافی در این مبحث دست پیدا کنید:
- گروه بندی کردن افعال بی قاعده
یکی از بهترین روشهایی که به وسیلۀ آن میتوانید مبحث فعلهای بی قاعده را یاد بگیرید و این است که این فعل را در گروه بندیهای مختلف قرار دهید. برای این کار از جدولهایی با موضوعهای مختلف استفاده کنید و هر بار فعلها را با شیوۀ جدیدی تفکیک کنید. به طور مثال شما میتوانید فعلهایی را که پر کاربردتر هستند در یک گروه قرار دهید یا فعلهایی که فرم حال سادۀ آنها با فرم گذشته یکسان است در گروه دیگری قرار دهید. همچنین شما میتوانید برای یادگیری بهتر فعلهای بیقاعده آنها را از نظر معنی و کاربرد در گروههای مجزا قرار دهید تا بتوانید آنها را تفکیک کنید.
- تکرار بهترین شیوۀ یادگیری
یکی از بهترین و مؤثرترین شیوهای که میتوانید برای یادگیری افعال بیقاعده به کار ببرید این است که آنها را تکرار کنید و هر روز زمان مشخصی را برای مرور آنها اختصاص دهید. برای یادگیری و تکرار بهتر این حروف سعی کنید دور آنها در متنهای مختلف خط بکشید و هر جا چشمتان به آنها خورد فرمهای دیگر آنها را برای مرور در ذهنتان یادآوری کنید یا در گوشهای مجدد آنها را بنویسید.
- فلش کارتهای فعلهای بی قاعده را تهیه کنید
برای یادگیری بهتر مبحث فعلهای بی قاعده میتوانید فلس کارتهای این بخش از گرامر زبان انگلیسی را تهیه کنید تا همیشه به راحتی همراهتان باشند و تا زمانی که به ملکۀ ذهنتان تبدیل شدند از آنها برای یادگیری و تسلط بیشتر استفاده کنید.
- جمله نویسی با فعلهای بی قاعده
یکی از بهترین راههایی که میتواند اثر بخش باشد و به یادگیری بهتر فعلهای بی قاعده کمک کند این است که با استفاده از فعلهای بی قاعده به جمله نویسی بپردازید و آنها در جمله نویسی تمرین کنید. متأسفانه هیچ برای اینکه شما بتوانید این فعلها را حفظ کنید وجود ندارد جز اینکه آنها را تمرین کنید و از روشهای مختلف بهره ببرید تا بهترین و مؤثرترین شیوه را که در شما اثر بخشی بیشتری دارد به دست آورید.
- صبور باشید و خسته نشوید
مبحث فعلهای بیقاعده به هیچ عنوان سخت نیست و قطعاً با تلاش میتوان به تسلط کافی در آن دست پیدا کرد اما موضوع اصلی این است که برای آن دسته از زبانآموزانی که قصد دارند در آزمون تافل و آزمون آیلتس شرکت کنند یادگیری تمام این فعلها بسیار ضروری است و هیچ راهی جز یادگیری آنها ندارند پس باید برای یادگیری کامل این مبحث صبور باشند و به هیچ عنوان خسته نشوند.
نحوه استفاده از افعال با قاعده در جملات انگلیسی
مفاهیم پایهای افعال با قاعده در زبان انگلیسی را باید بدانید تا بتوانید در جملات از آنها استفاده کنید. افعال با قاعده به افعالی گفته میشود که در گذشته و گذشتهی ناتمام (ing) به یک شکل قاعدهمند تبدیل میشوند. برای مثال، فعل “to walk” یک فعل با قاعده است زیرا در گذشته به “walked” و در گذشتهی ناتمام به “walking” تبدیل میشود.
برای استفاده از افعال با قاعده در جملات انگلیسی، باید فعل را با توجه به زمان جمله و فاعل جمله درست انتخاب کنید. به عنوان مثال، اگر فعل در جمله گذشته باشد، باید فعل با قاعده مربوط به گذشته را استفاده کنید.
همچنین، برای تغییر شکل افعال با قاعده به گذشته، باید فعل را با توجه به قاعدههای مربوط به هر فعل تغییر دهید. برای مثال، برای تبدیل فعل “to play” به گذشته، باید “played” را استفاده کنید.
در نهایت، برای به کار بردن افعال با قاعده در جملات انگلیسی، بهتر است با خواندن مثالهای زیادی و تمرینهای متنوع، مهارت خود را بهبود دهید.
نتیجه گیری
در این مقاله تلاش کردیم تا به طور کامل به آموزش مبحث جملات با قاعده و بی قاعده در زبان انگلیسی بپردازیم تا شما دیگر به هیچ منبع آموزشی برای یادگیری این موضوع نیاز نداشته باشید. دقت کنید که یادگیری زبان انگلیسی به همان اندازه که ساده است اما اگر بدون برنامهریزی پیش برود هیچ گاه به نتایج و بازدهی مناسبش نخواهد رسید. یادگیری گرامر نیز از ارکان مهم یادگیری است که بسیار زمان بر هم هست و از طرفی نیز برای اکثر زبانآموزان وقت طلاست و تلاش میکنند تا با سرعت بیشتری به تسلط کافی دست پیدا کنند. به همین منظور انتخاب مؤسسۀ زبان یکی از مهمترین کارهایی است که زبانآموزان باید انجام دهند.
همانطور که مشاهده کردید موضوع جملات با قاعده و بیقاعده در زبان انگلیسی بسیار طولانی و چالش انگیز است اما اگر شما به سادگی و با زبان شیوایی این مبحث را یاد بگیرید بدون شک با تمرین هیچگاه آن را فراموش نخواهید کرد. سعی کنید برای یادگیری موضوع جملات با قاعده و بیقاعده در زبان انگلیسی از متدهای روز استفاده کنید و از راهکارهای طلائی ارائه شده را به کار ببرید.
شما میتوانید در کلاسهای مخصوص گرامر موسسه زبان کوییک شرکت کنید و به راحتی در حین یادگیری مهارتهای مختلف زبان انگلیسی به گرامر آن مسلط شوید. از طرفی به راحتی میتوانید کاربرد هر قاعده و دستور را یاد بگیرید. پس همین حالا با شمارههای موجود در سایت تماس بگیرید و یا فرم مشاوره را پر کنید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس بگیرند.
مطالب مرتبط
این نوشته چقدر مفید بود؟
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 27 میانگین: 3.7]
عالی
عالی بود ممنونم.
نکته 2: در فعلهایی که چند بخشی هستند اگر بخش آخر فعل دارای تأکید و شکل آخر فعل به صورت بی صدا + صدا دار+ بی صدا باشد حرف –ed افزوده شده و حرف بیصدای آخر نیز تکرار نمیشود؛ مانند: preferred
عرض سلام و خدا قوت
در کلمه preferred حرف r دو بار تکرار شده درصورتیکه در توضیحات عنوان نمودید که نباید تکرار گردد.
ضمناً نکاتی که اشاره شده هست در رابطه با هر دو نوع افعال بسیار مفید بوده است.
سپاس فراوان
funny باقاعده است؟
این کلمه صفت هست و افعال به قاعده دار و بی قاعده دسته بندی می شوند نه صفت ها.
خیلی خوب نبود خیلی بد بود ولی خیلی خوب بود اما باز خوب نبود
هان
نکته 2 مثالش اشتباه بود
اما بقیه اش عالییی
متاسفانه متوجه نشدیم کدوم بخش رو می فرمایید.
در فعل هایی که چند بخشی هستند اگر بخش آخر فعل دارای تاکید و شکل آخر فعل به صورت بی صدا + صدادار + بی صدا باشد ed افزوده شده و حرف بی صدای آخر نیز تکرار نمی شود مانند : preferred
در حالی که در این کلمه r تکرار شده و این کلمه Adjective میباشد
لطفاً پی دی اف